جناب آقای نجفی، استاندار محترم گیلان! شما که دغذغه حل مسائل اقتصادی استان را دارید آیا زمان آن فرا نرسیده که شخصا وارد مسئله ی استراتژیک چوکا شده و آن را حل و فصل نمایید؟
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی ماسال به نقل از ۸ دی خبر، در دوشنبه ای که گذشت شبکه ی “من و تو” در برنامه ی گزارشگر خود خبر تعطیلی چوکا را مطرح و در بیان مواضعی مضحک و خنده دار مدعی شد “کارخانه ای که محمد رضا شاه راه انداخته است به دلیل بی کفایتی ایران از کار افتاده است”. اما پشت صحنه ی ماجرا چیز دیگری است.
مهر ماه سال گذشته بود که تغییراتی در مدیریت چوکای از کار افتاده پدید آمد و محمد رضا وزوایی، از مدیران خوش سابقه و باتجربه و برادر شهید محسن وزوایی به عنوان مدیر عامل جدید چوکا منصوب شد تا شاید تغییری در جهت شکوفایی این کارخانه ی عظیم با ظرفیت های کلان اقتصادی که می تواند بخش اعظمی از مشکل بیکاری شهرستان رضوانشهر و حتی استان گیلان را حل و فصل نماید صورت بگیرد.
اما جناب وزوایی مدیر عامل جدید از همان روزهای اول با مشکلات و کارشکنی های فراوان چه از داخل مجموعه و چه از بیرون مواجه شد. هر از چند گاهی یکی از منابع مورد نیاز چوکا از جمله آب و برق و گاز آن توسط مجموعه های مربوطه قطع شد و از طرفی در داخل مجموعه نیز با کارشکنی ها و تجمع هایی که با تحریک کارگران شکل می گرفت دردسر ها بیشتر شد.
از طرفی دیگر مجموعه ی دستگاه ها و ساختار کارخانه چوکا به دلیل عدم رسیدگی دچار از کار افتادگی شده و کارخانه ای که می تواند کاغذ خاورمیانه را تامین کند آنقدر فشل شده است که دیگر حتی در داخل هم از بازار مناسب برخوردار نبود. زیرا تولیدات از کیفیت مناسبی برخوردار نبود. به نحوی که حتی پول لازم برای گردش کارخانه نیز فراهم نشد. دخل و خرج با هم نمی خواند و کارخانه از پس فراهم آوردن هزینه های عادی تامین انرژی و حتی مواد خام لازم برای تولید کاغذ بر نیامد. حتی چوکا در پرداخت هزینه خرید چوب نیز با مشکل مواجه شده بود که این امر اعتراض چوب فروشان و در نهایت ایجاد عدم اعتماد برای فروش به چوکا را در آنها پدید آورده بود.
کارخانه صرفا ضرر می داد و به نظر می رسید که حقوق کارگران نیز باید با کمک دولتی پرداخت شود. حتی در مقطعی حقوق کارگران قطع شد که منجر اعتراض های کارگران گردید.(لینک خبر)
مدیر عامل جدید که هنوز نیامده با سونامی عظیمی از مشکلات و دردسرها مواجه شده بود به این نتیجه رسید که باید برای شکوفایی و سود آوری کارخانه، دست به تغییر و تحولی اساسی بزند. کارخانه ای که باید حداقل هر ده سال یکبار تاسیسات و دستگاه های آن تعمیر، تعویض و به روز رسانی می شد چیزی در حدود نیم قرن دست نخورده بود و عملا کارایی لازم را نداشت. این مشکلات و همچنین عدم خرید تولیدات ضعیف کارخانه توسط مشتریان وزوایی را مجبور به عملیاتی کردن پروژه بازسازی چوکا کرد و این امر موجب تعطیلی موقت کارخانه شد.
اما در این بین رسانه های معاند و جریان خراب کار داخلی مجموعه که منافع خود را در ناکارآمدی چوکا می دانستند شروع به کارشکنی و ایجاد تشنج برای ناکارآمدی طرح وزوایی کردند. از جریان داخلی بگذریم و فعلا به پای نادانی آنها بگذاریم. اما دلسوزی های مکرر “من و تو” برای مردم ایران حدیثی است مفصل که تو خود بخوان از این مجمل…
باید گفت که مسئله کارخانه چوکا به چند علت از موقعیت استراتژیک برخوردار بوده و همین امر حساسیت ها را در این مسئله بالا می برد که در ادامه به دلایل آن اشاره شده است:
۱.با توجه به شرایط اقتصادی و تحریم که مبتنی بر آن رهبری دستور به جهاد اقتصادی و اعمال تئوری اقتصاد مقاومتی داده اند و همچنین ظرفیت عظیم کارخانه چوکا که به وسعت یک شهر می باشد و توان این را دارد که علاوه بر رفع مشکل بیکاری در رضوانشهر و استان گیلان ، توان اقتصادی جمهوری اسلامی را در عرصه ی تولید ملی که یکی دیگر از دستور ها و سیاست های اصلی رهبری است بالا ببرد و این امر موجب تولید قدرت گشته و اقتدار جمهوری اسلامی را در منطقه و جهان بالا خواهد برد، امنیت ملی ما تامین می گردد.
۲. از آنجاییکه شهرستان رضوانشهر از جمعیت اهل تشیع و تسنن تشکیل شده است، قطعا جریان افراطی و معاند انگلیسی درصدد اختلاف انگیزی بین کارکنان زحمتکش چوکا می باشند. در نتیجه قطعا خطرات امنیتی بسیاری را برای کارخانه و شهرستان و استان ایجاد خواهد کرد و با توجه به حضور جمهوری اسلامی در این مقطع حساس که با تمام قوا مشغول مبارزه با مذاهب انگلیسی و جریان تکفیری، داعش و حامیان آن ها آل سعود و آمریکاست این مسئله از شرایط حساس تری برخوردار بوده و امنیت ملی ایران را با تهدید مواجه خواهد نمود.
حال باید از نماینده محترم شهرستان رضوانشهر آقای شکری پرسید شما که پیگیر تغییر مدیریت در چوکا بودید اکنون چه می کنید؟ آیا از وضعیت اضطراری چوکا خبر دارید؟
یا جناب آقای عاشوری نماینده محترم فومن و شفت! شما هم که پیگیر تغییر مدیریت پیشین چوکا و نگران وضعییت اقتصادی آن بودید کجا بسر می برید ، آیا واقعا نگران چوکا بودید یا پای مسائل دیگری در مبان بوده و هست؟ آیا دلیل واقعی مخالفت شما با مدیر عامل پیشین وضع چوکا بود؟ اکنون چطور ؟
جناب آقای نجفی، استاندار محترم گیلان! شما که دغذغه حل مسائل اقتصادی استان را دارید آیا زمان آن فرا نرسیده که شخصا وارد مسئله ی استراتژیک چوکا شده و آن را حل و فصل نمایید؟
گفت: گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من / آنچه البته به جايي نرسد فرياد است!
گفت: گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من / آنچه البته به جايي نرسد فرياد است!
گفت: گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من / آنچه البته به جايي نرسد فرياد است!
گفت: گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من / آنچه البته به جايي نرسد فرياد است!
گفت: گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من / آنچه البته به جايي نرسد فرياد است!
گفت: گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من / آنچه البته به جايي نرسد فرياد است!
گفت: گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من / آنچه البته به جايي نرسد فرياد است!
گفت: گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من / آنچه البته به جايي نرسد فرياد است!
گفت: گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من / آنچه البته به جايي نرسد فرياد است!
گفت: گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من / آنچه البته به جايي نرسد فرياد است!
گفت: گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من / آنچه البته به جايي نرسد فرياد است!
گفت: گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من / آنچه البته به جايي نرسد فرياد است!
گفت: گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من / آنچه البته به جايي نرسد فرياد است!
گفت: گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من / آنچه البته به جايي نرسد فرياد است!
گفت: گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من / آنچه البته به جايي نرسد فرياد است!
گفت: گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من / آنچه البته به جايي نرسد فرياد است!
گفت: گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من / آنچه البته به جايي نرسد فرياد است!
گفت: گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من / آنچه البته به جايي نرسد فرياد است!
گفت: گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من / آنچه البته به جايي نرسد فرياد است!
گفت: گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من / آنچه البته به جايي نرسد فرياد است!
گفت: گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من / آنچه البته به جايي نرسد فرياد است!
گفت: گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من / آنچه البته به جايي نرسد فرياد است!
گفت: گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من / آنچه البته به جايي نرسد فرياد است!
گفت: گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من / آنچه البته به جايي نرسد فرياد است!
گفت: گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من / آنچه البته به جايي نرسد فرياد است!
گفت: گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من / آنچه البته به جايي نرسد فرياد است!
گفت: گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من / آنچه البته به جايي نرسد فرياد است!
گفت: گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من / آنچه البته به جايي نرسد فرياد است!
گفت: گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من / آنچه البته به جايي نرسد فرياد است!
گفت: گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من / آنچه البته به جايي نرسد فرياد است!
گفت: گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من / آنچه البته به جايي نرسد فرياد است!
گفت: گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من / آنچه البته به جايي نرسد فرياد است!
گفت: گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من / آنچه البته به جايي نرسد فرياد است!
گفت: گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من / آنچه البته به جايي نرسد فرياد است!
گفت: گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من / آنچه البته به جايي نرسد فرياد است!
گفت: گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من / آنچه البته به جايي نرسد فرياد است!
گفت: گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من / آنچه البته به جايي نرسد فرياد است!
گفت: گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من / آنچه البته به جايي نرسد فرياد است!
گفت: گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من / آنچه البته به جايي نرسد فرياد است!
گفت: گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من / آنچه البته به جايي نرسد فرياد است!
گفت: گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من / آنچه البته به جايي نرسد فرياد است!
گفت: گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من / آنچه البته به جايي نرسد فرياد است!
گفت: گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من / آنچه البته به جايي نرسد فرياد است!
گفت: گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من / آنچه البته به جايي نرسد فرياد است!
گفت: گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من / آنچه البته به جايي نرسد فرياد است!
گفت: گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من / آنچه البته به جايي نرسد فرياد است!
گفت: گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من / آنچه البته به جايي نرسد فرياد است!
گفت: گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من / آنچه البته به جايي نرسد فرياد است!
گفت: گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من / آنچه البته به جايي نرسد فرياد است!
گفت: گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من / آنچه البته به جايي نرسد فرياد است!
گفت: گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من / آنچه البته به جايي نرسد فرياد است!
گفت: گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من / آنچه البته به جايي نرسد فرياد است!
گفت: گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من / آنچه البته به جايي نرسد فرياد است!
گفت: گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من / آنچه البته به جايي نرسد فرياد است!
گفت: گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من / آنچه البته به جايي نرسد فرياد است!
گفت: گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من / آنچه البته به جايي نرسد فرياد است!
گفت: گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من / آنچه البته به جايي نرسد فرياد است!
گفت: گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من / آنچه البته به جايي نرسد فرياد است!