اما چه وقت؟ وقتي كه زبده ها فقط گناهان شخصي سرّي داشته باشند كه آثارش به خارج سرايت نميكند، بلكه فقط يك تخلف شخصي سرّي است. اما وقتي زبده ها آشكارا مرتكب كارهاي ناپسند شوند و توده در صدد جلوگيري از اين زبده ها برنيايد، هر دو مستحق كيفر خداي عز و جل خواهند بود.
اين حديث ناظر به مسئوليت توده ها براي نگهداري زبده ها در راه خير و صلاح است و از آن حديثهاست كه بايد زمينه اصلي يك بخش عمده از مسائل مربوط به نظام اداري و اجتماعي و اصلاح كار قرار گيرد… آقايي كار خلافي ميكند و فردي عامي به او ميگويد آقا اين كار شما خلاف است. چرا كردي؟ پاسخ ميشنود “برو عالم را با جاهل بحثي نيست.” بنده خدا هم سرش را زير مي اندازد و ميرود. امير مرتكب خلافي ميشود. يك فرد عادي به او ميگود آقا چرا اين خلاف را كردي؟ پاسخ ميشنود: “پس انضباط اجتماعي كجا رفته؟به من ميگويند مافوق، و به تو ميگويند مادون. مادون را با مافوق بحثي نيست!” برو بابا با آن علمت اي عالم! برو بابا اي رييس و اي مافوق با آن انضباط تشكيلاتي ات! برو كشكت را بساب! اينها به درد اسلام نميخورد. به تو ميگويند عالم، نميگويند معصوم. به تو ميگويند مافوق، نميگويند معصوم. در نظام اسلامي فقط يك مقام غير مسئول هست آن هم خداست. اوست كه: “لا يسئل عما يفعل و هم يسئلون”، بقيه همه مسئولند. هيچ زيربناي اجتماعي از آن زيربناي شوم خطرناكتر نيست كه انساني يا انسانهايي بتوانند هر چه ميخواهند بكنند بي آنكه بشود بر آنها خرده گرفت و بي آنكه بشود از آنها بازخواست كرد. مسئوليت در جامعه اسلامي مسئوليت متقابل است. همه نسبت به يكديگر مسئولند: “كلكم راع و كلكم مسئول عن رعيته”
بنابراين آن عامي كه به آن عالم خرده ميگيرد و ميگويد اين كار شما خلاف به نظر ميرسد، اگر در پاسخ انتقادش شنيد كه “برو عالم را با جاهل بحثي نيست”، يك وظيفه بيشتر ندارد. به نظر من وظيفه اش اين است كه ديگر به ديده عالم به آن فرد ننگرد، چون او جاهلي است اصطلاح دان، نه عالمي ره شناس. آن فرد مادون كه از زبان مافوقش در برابر هر انتقادي ميشنود كه “من رييس تو هستم، پس انضباط اداري و تشكيلاتي يا حزبي كجا رفته؟” بايد به او با ديده مافوق ننگرد. اين طاغوتي است كه بر مسند كبريايي تكيه زده و شايسته اطاعت و فرمانبرداري نيست. جامعه اسلامي جامعه هوشيارها و زبان دارها است. جامعه اسلامي جامعه مردم فضول است. نه از آن فضولهاي بيجا و نه زبان دار به اين معنا كه بره نيست. جامعه بره ها نيست. جامعه آدمهاست. آدمي كه انتقاد مي كند و در كار همه دقت ميكند. به خاطر پاسداري از محترمترين چيزها: حق و عدل. حق و عدل از همه كس محترمتر است. پاسداري از آيين حق و آيين عدل، فضيلت و عدالت و حق پرستي و خداپرستي، نورانيت و روشني، مبارزه با ظلمت و حمايت از نور. … در جامعه اسلامي آن بهشتي كه آزاري در آن نباشد و كسي را با كسي كاري نباشد وجود ندارد. جامعه اسلامي جامعه ايست كه همه با همديگر كار دارند. چون سرنوشتشان به هم بسته و پيوسته است و همه داراي سرنوشت مشتركند. عرض كردم اين حديث را اول به گوش كساني بخوانيد كه انتظار دارند آنچه ميكنند كسي بر آنها خرده نگيرد. بعد به گوش مردم عوام يعني توده ها كه خيال ميكنند فقط براي اطاعت و باركشي و باربري و فرمانبري آفريده شده اند بخوانيد. انسانها فرمان ميبرند اما از فرماندهي كه براي ديگران حق انتقاد نسبت به خود را محفوظ ميداند. فرمان ميبرند ولي با حفظ حق انتقاد، با حفظ حق رسيدگي و پرسش.
يك حديث ديگر هم ميخوانيم … آي مردم! عبرت گيريد از اندرزي كه خدا به اوليائش ميدهد. اين اندرز چيست؟ نكوهشي كه خدا {در قرآن} از ملاها (علما)ي جامعه يهود ميكند. ميگويد چرا ملاها و دانشمندان و روحانيون جامعه يهود، آنها را از گفتار ناروايي كه داشتند و كارهاي ناپسندشان باز نداشتند؟ در آيه ديگر ميفرمايد كافران بني اسراييل و … همه ملعون شدند و محروم از رحمت خدا. ميدانيد چرا خدا اين مطلب را بر آنها خرده گرفت؟ براي اينكه آنها از ستمگران تجاوزگر كارهاي ناپسند و منكر و تباهي ميديدند اما جلوي آنها را نميگرفتند. چرا؟ براي اينكه نميتوانستند از هدايا و از پولها و از احترامهايي كه همين ظالمان به ملايان مينهادند و ميدادند، صرف نظر كنند. و براي اينكه ميترسيدند … فرموده: “المومنون بعضهم اولياء بعض” مردم با ايمان هم سرنوشت هم هستند. سرنوشت انها به هم بسته.لذا امر به معروف و نهي از منكر ميكنند. در اين آيه اولين چيزي كه خدا بعنوان اثر ولايت اجتماعي ذكر كرده عبارتست از امر به معروف و نهي از منكر، كه واجبي است بزرگ از جانب خدا. چرا؟ چون خدا ميداند وقتي اين واجب عمل شد، همه واجبات ديگر از آسان و سخت، روبراه ميشود.چرا؟ چون دايره امر به معروف و نهي از منكر وسيع است: دعوت به اسلام است، رد مظالم است، مخالفت با ظالم و تجاوزگر است، تقسيم كردن اموال عمومي در ميان مستحقان است، گرفتن صدقات و مالياتها از كساني است كه بايد بدهند، و پرداختنش در موارد و مصارفي است كه بايد به مصرف آنها برسد.
منبع: كتاب بايدها و نبايدها
***
پی نوشت :
-کتاب دانشجویی کتابی منتشر کرده به نام “سید محمد حسینی بهشتی”. بسیار کوچیک ، پر مغز و البته ارزون. تصویر پست مربوط به همون کتابه.
-از شما دور شدن زار شدن هم دارد…