پایگاه خبری تحلیلی ماسال – بهرام سبزی – از آنجاییکه همه چیزمان سیاسی شده و کرارا گفته میشود فوتبالمان نیز سیاسی شده ولی گاهی دیده میشود که سیاست ما نیز فوتبالی شده است.
این روزها سیاسیون عالی رتبه، علاقمندی بسیاری به تاکتیکهای فوتبالی پیدا کردهاند و بعضا مانند فوتبالی ها بهترین دفاع را حمله میدانند و درصدد هستند منتقدان را با حمله، به عقب برانند یا از سیستم «بزن زیرش» که در سیاست «اول بگو بعد تکذیب کن» نام دارد یا اصل غافلگیری در فوتبال که در سیاست تحت عنوان «اقدامات یهویی» از آن یاد میشود استفاده می کنند.
اما اخیرا از تاکتیک جدید فوتبالی در سیاست رو نمایی شده است و آن اینکه مربیان فوتبالی همیشه برای نگه داشتن نتیجه و رضایت تماشاگران در دقایق پایانی بازی دست به تعویض میزنند که این تعویض هیچ بار فنی ندارد و و فقط موجب اتلاف زمان بازی است و از طرفی این مربیان می خواهند بگویند ما تعویض هایی فنی داشته ایم تا بعنوان سرمربی کاری نیز کرده باشند.
همه این تاکتیکها که گفته شد در فوتبال کارکرد خوبی دارند و همه مربیان و اهالی فوتبال از آنها استفاده میکنند ولیکن از قدیم گفته اند هر سخن جایی و هر نقطه مکانی دارد و وقتی این تاکتیکهای فوتبال وارد سیاست میشوند نتیجه معکوس دارند و تجربه نشان داده است این تاکتیکها در سیاست کارایی ندارد ولی از آنجا که سیاسیون علاقه شدید به آزمون و خطا دارند این بار نیز سنت شکنی نکرده و عین همان تاکتیک را وارد سیاست کرده اند.
اکنون که حدود چند ماه مانده به انتخابات مجلس شورای اسلامی و خبرگان زمزمههایی جدی از جابجایی برخی مدیران و معاونان عالی دولت در شهرستانهای استان گیلان به گوش میرسد که با هیچ علمی قابل درک و تفسیر نیست.
اصولا فلسفه جا به جا شدن مدیران و فرمانداران در عصر مدرن درک قابل درک نیست.
مثلا وقتی فرمانداری از یک شهر به شهر دیگر منتقل میشود به این معنی است که فرماندار خوبی بود و در آن شهرستان نتوانست تواناییهایش را بروز دهد چون در خانه حریف بازی میکرد؟!!!!!
یا بد بود و الان فهمیدیم که مثلا دو سال بر اساس اشتباه ما، مردم فلان شهر متضرر شدند؟
و یا مسئولی چون صرفا از دولت قبل مانده و دارای عملکرد نیز هست باید جابجا شود و به شهرستان دیگر برود؟
همه اینها را که کنار هم بگذاریم باز هم چیزی کم میآید، چرا که فقط مدیران جا مانده از دولت قبل نیستند که زمزمه جابجایی آنها به گوش میرسد بلکه افرادی که توسط دولت تدبیر و امید نیز با اصرار فراوان به منصب مدیریت و یا معاونت رسیده اند نیز از این جابجایی مصون نمانده اند.
مدیران جا مانده از دولت قبل، به این دلیل حفظ شده بودند که (از نظر مسئولان تدبیر و امید) دارای عملکرد خوبی بودند با این وجود، برخی حامیان دولت اصرار داشته اند که مدیران دولت قبل برداشته شوند و در نتیجه دولت تصمیم به جابجایی آنها گرفته است تا هم دل حامیانش را بدست آورد و هم از آن مدیر استفاده نمایند که البته با این دلیل نیز جابجایی قابل توجیه نیست.
اما در خصوص مدیران خودی و مدیرانی که پس از روی کار امدن دولت تدبیر و امید بر پست مدیریتی و یا معاونت نشانده شدند چه توجیهی وجود دارد؟
آیا تغییر مسئولی که از منطقه تحت مامویت خود به تازگی شناخت کافی پیدا کرده قابل توجیح است.
از همه اینها که بگذریم آیا الآن زمان زیر توپ زدن است که با دل هزاران هوادار بازی شود؟ که مثلا به این دلیل که به مربی دارند فشار می اورند؟! وقتی متن را با فوتبال شروع کردید و لحن نوشته شما هم انتقادی بود نمی شود یاد عادل خان فردوسی پور نیفاتد و آن جمله معروفش که چه وقت چیپ زدن بود اقای گل محمدی!
امیدواریم ضربه چیپ سیاستمداران ما اینبار به تور بنشیند و نشود همان ضربه ای که ضربات فراوانی بر پیکره فوتبال کشور ما زد.
انتهای پیام/