جمعه ۱۲ بهمن ۱۴۰۳ , 31 January 2025

تاریخ انتشار : ۱۳ تیر ۹۱
ساعت انتشار : ۷:۴۶ ب.ظ
چاپ مطلب

يادبودي از شهيد دانيال كوهنورد

خانواده شهید دانیال کوهنورد ویژگی های اخلاقی این شهید والامقام شهرستان ماسال را تشریح کردند.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی ماسال، امير كوهنورد پدر شهيد دانيال كوهنورد در مورد فرزند شهیدش می گوید: شغلمان دامداري بود در كوه زندگي مي كرديم دانیال در چراي  دامها و دادن علوفه و تميز  كردن جاي دامها به من كمك مي كرد.  به علت نداشتن مدرسه در ييلاق و محله هاي نزديك نتوانست درس بخواند تا اينكه ازدواج كرد و يك فرزند دختر ثمره ازدواجش بود.

سپس به خدمت مقدس سربازي اعزام شد پسرم عبادتهاي خود را بجا مي آورد. در مناطقي از قبيل جزيره مجنون و انديمشك مشغول خدمت بود هميشه از منطقه برايمان نامه مي داد بعد از سلام و احوال پرسي مي گفت كه ما در اينجا با دشمن مي‌جنگيم و نمي گذاريم دشمن تجاوزگر به كشورمان  تسلط پيدا  كند يك بار به خوابم آمد ديدم كه پسرم در جنگل و بيابان  است.

افشان توكلي مادر شهيد نیز در مورد پسرش می گفت: پسرم  به خدمت سربازي رفت و براي دفاع از كشور رفت و جانش  را در راه اسلام و ميهن داد و پدر و مادرش را سرافراز كرد.

در كارها حتي شستن ظروف و كارهاي خانه به من كمك مي كرد در كار كشاورزي  به ما كمك مي كرد . به ياد دارم يك سال فصل  كشاورزي  مان مصادف بود با ماه مبارك رمضان من براي نشاي مزرعه مي رفتم او به مزرعه مي آمد و  به من  مي گفت مادر جان شما به خانه برويد من به جاي  شما اين قسمت مزرعه را نشا مي كنم. يك بار خواب ديدم كه پسرم  در آب رودخانه است و پشت سرش چند گوسفند بود و بعد كنار آب به خواب رفت.

شهرام كوهنورد برادر شهيددانیال کوهنورد با ذکر خاطراتی از شهید می گوید: ما در ابتداي تولدمان در كوه ماسال زندگي مي كرديم سال ۱۳۵۸ به روستاي پاشكم شاندرمن كوچ كرديم و بعد از چند سال برادرم به خدمت مقدس سربازي  رفت.

 او سه ماه دوره آموزش  خود را در چهل دختر گذراند بقيه  خدمتش  را در مناطق فكه جزيره مجنون سپري كرد. دانیال يك بار كه به مرخصي آمده بود برايم تعريف كرد كه ما در يك  عمليات شركت كرديم شب كه شد نتوانستيم راه برگشت به سنگرمان را پيدا كنيم در همان جا مانديم به امر الهي ناگهان راه را پيدا كرديم و راه براي ما باز شد به سنگر برگشتيم اگر بر نمي گشتيم  دشمن به طور كامل ما را محاصره و تسلط پيدا مي كردند ما را به اسارت خودشان در مي آوردند.

يكبار كه به مرخصي آمده بود لباس  رزمي او چند قطره خون بصورت كم رنگ قرمز مانده بود از او پرسيدم برادر لباست چرا خوني است  جواب داد كه در عمليات وقتي كه مجروحان  را جابجا و منتقل مي كرديم به خاطر  همين مسئله لباسم خوني شده است. آخرين بار كه به مرخصي آمده بود ماه مبارك رمضان  سال ۶۷ بود فصل كشاورزي در بهار بود و به همه ما سفارش مي كرد كه نمازتان را بجا آوريد و روزه تان را بگيريد و يادآور شد اگر خدمت سربازي دو سال ديگر به خدمتم اضافه شود باز هم براي حفظ آبرو و حيثيت كشور خود جانفشاني خواهم كرد وقتي كه به منطقه  رفت عاشق كشور  و رهبر حضرت امام (ره) بود هر موقع كه به مرخصي مي آمد انگار روحش در منطقه بود به ما توصيه مي كرد راه مان را ادامه دهيد حافظ و نگهدار دين اسلام و قرآن و رهبر باشيد با دشمنان مقابله و مبارزه كنيد با دوستان و همسايگان مهربان و خوب برخورد نماييد. وقتي كه برادرم شهيد شد تمام همسايگان و دوستان از داغ برادرم ناراحت بودند او زمانيكه به منطقه نرفته بود هنگام دريافت كمك رساني به جبهه و جنگ و رزمندگان كمك مي كرد و قيض دريافت مي كرد ما چندين  بار ديديم  كه در دستش قبض بود. هر موقع كه به مرخصي مي آمد و مي خواست به منطقه برگردد و به خانه ما مي آوردند با ما خداحافظي مي كرد اما بار آخر نمي دانم  به خاطر چه چيزي از ما خداحافظي نكرد چون  خانه ايشان جدا از ما و مستقل بود او به  گل محمدي علاقمند بود ما بايد راه شهدا را ادامه دهیم و تا آخرين قطره خونمان  از كشور و ميهنمان دفاع كنيم.

دانیال کوهنورد در هشتم تیر ماه سال ۱۳۶۷ به شهادت رسید.

انتهای پیام/