هیچ می دانی نبودنت چه سخت بر کنج خیالم می نشیند؟ هرگز رفتنت را باورم نمی آید! آخر تو بگو زین پس با خاطراتت چه کند این دل ویران من؟
بغض بی تو بودن سخت گلویم را می فشارد. سینه ام شرحه شرحه، دلم بسیار گرفته است. در بهار شکفتن و رویش بنفشه در کوهساران، آنگاه که صدای عندلیبان با آخرین لالایی حزن انگیز مادرت عجین گشت، بند بند استخوانم از هم گسست.در آن هنگام بود که سینه تنگم شراره آتش شد و از چشمانم سیلی از جیحون باریدن گرفت و گونه هایم را آبیاری نمود تا حس بودنت در دلم جوانه زند.
با چشم هایی که جوشش دمادم اشک تارش نموده بود تو را بر روی دستانمان دیدم که بال می گشودی و سوی حضرت دادار پر می کشیدی. و چه نسیم نرم و مهربانی وزیدن گرفته بود، همچون نفس فرشتگان!
راستی یادم رفت بگویم؛ بیرق مولایم به تنت چه می آمد…
کاش آن شب را نمی آمد سحر
کاش گم در راه پیک بد خبر
ای عجب کان شب سحر اما به ما
تیره روزی آمد و شام دگر
دیده پر خون از غم هجران و او
با لب خندان چه آسان بر سفر
ای دریغ از مهربانی های او
دست پر مهر آن کلام پرشکر
غصه ها پنهان به دل بودش ولی
شاد و خرم چهره اش بر رهگذر
در ارزان زان ما بود ای دریغ
گنج پنهان شد به خاک و بی ثمر
دوستت دارم در یادمانها جان برادر (سعید)
روحش شاد .
یادش گرامی .
روحش شاد و یادش گرامی.
امیدوارم خانواده محمد رسول مرا در غم ازدست رفتن عزیزشان شریک بدانند.بخدا وقتی شنیدم تو بهت فرورفتم…اما همین تسکین ماباشد که همه از اوییم و بسوی او باز میگردیم…استثنایی هم وجود ندارد…زمان امیری – پست بانک شعبه ماسال
محمدرسول همیشه به یادت میمونیم
همه جا پیش ما هستــــــی
سلام مارو به آقا امام حسین برسون
محمدرسول فقط تو رو با خنده هات یاد میکنم
نمیدونم چطوری بی تو چی توی تنهایی چی در کنار رفقا باشم
جای خالی تورو توی دانشگاه چطور ببینم
استادها هر جلسه تورو صدا میزنن ولی هر جلسه غیبت غیبت…
خیلی زود رفتی …
خیلی زود……………..
اي دوست دلت هميشه زندان من است، آتشكده عشق تو از آن من است. آن روز كه لحظه وداع من و توست، آن شوم ترين لحظه عمر من است
زندگی به من آموخت كه چگونه گریه كنم اما گریه به من نیاموخت كه چگونه زندگی كنم…..تو نیز به من آموختی چگونه دوست بدارم اما به من نیاموختی كه چگونه تو رو فراموش كنم
محمد جان خیلی زود بود رفتی مگه قرار نبود با همدیگه بریم کت و شلوار بخریم چی شدی من منتظرتم ؛ یادت هست ۶ماه بدون ماشین موندی گفتی مصطفی فقط باید ی ماشینی بیارم که تو ماسال تک باشه
خدا هوای محمدرسول ما رو داشته باش با رفتنش کمر ما رو شکست ولی جاش پیش تو امن تره
خیلی دوست دارم محمد رسول جان
روحش شاد یادش گرامی ….
داداشی محمد رسول چرا این همه زود رفتی …چرا کسی به اسم محمد رسول مراد خانی از کوچمون با ماشینش رد نمیشه …چرا دیگه کسی نی که واسِ ولادت حضرت فاطمه زهرا(س) تو کوچمون پارچه های رنگارنگ وصل کنه…داداشی تو رفتی و خاطراتت موند تو کوچمون ..خیلی غریبه اینجا مگه چند نفر بودی که با رفتنت اینقدر اینجا غریب شد…
همیشه عکسای قهرمانا که مقام میاوردن میخورد تو درو دیوار واسشون بنر میزدن بزرگ بزرگ تو وسطای شهر راستی داداش محمد رسول تو چی کار کردی که عکست خورده ای همه رو در و دیوار هااااااا….
محمد رسول جان،یادته غروب روز یکشنبه پیش هم بودیم و با هم صحبت کردیم؟میگفتیم می خندیدیم و تا شهرک مسیرمون یکی بود.
یعنی تو ۲۴ ساعت بیشتر مهمان ما نبودی؟
اصلآ باورم نمیشه که از پیش ما پر کشیدی.
شهرک بدون تو صفایی نداره.
روحت شاد،یادت گرامی.
یادش بخیر جمعه دو هفته پیش تو دانشگاه خندت یادم نمیره هرگز چقد باهم حرف زدیم تموم همدانشگاهیا که میشناختنت بغضه غیرقابل وصفی دارن نه من نه رضا دومادت باورمون نمیشه رفتی از بین ما خدا به بزرگیش روحتو شاد کنه پدرومادرو خواهرات حتی دوستات یه لحظه اروم ندارن پدرت فقط میگفت که تو زنده بودی چون براش قابل حضم نبوده که بین ما نیستی بابام میگه چرا محمدرسول باید میرفت خواهرم نمیتونه مثه ما قبول کنه پر کشیدنتو به اوج اسمونا دیدن اون محلی که اون سانحه رخ داده برام عذاب اوره شفاعت ما رو پیش اقامون حسین بکن بخدا با بغض اینارو نوشتم چون باز باورم نمیشه ………………
زمین ساکت زمان آروم محمد رسول تو آسمون خوابه ستارش رفته از این شهر ی جا دیگه میتابه…
لالالالا گل پونه گلای یاس و بابونه کی اینو باورش میشه ک تو دیگه نیای خونه
آقا محمد رسو ل روحت شاد و یادت گرامی هر کس هم اینو خوند لطفا واسش ی فاتحه بده
من ب شخصه دیگه باورم نمیشه ک اون دیگه هر روز ا کوچمون رد نمیشه…..
محمد رسول جان من آخرین باری که دیدمت خیلی وقت پیش بود.
محمدرسول جان رفتنت برای همه خیلی سخته، از خدا میخوام به خانوادت صبر بده.
مخصوصاً مادرت…
ای کاش نمیرفتی.
به همه دوستات تسلیت میگم…
انا لله و انا الیه راجعون
و هر از گاه در گذر زمان در گذر بی صدای ثانیه های دنیای فانی جرس کاروان از رحیل مسافری خبر می دهد که در سکونی آغازی بی پایان را می سراید
به همه دوستاش و خانوادش تسلیت میگم شادی روحش صلوات
محمد جاااااااااااااااان منم منو که میشناسی محمدت همون که با هم بزرگ شدیم !!!!
همون که شبو روز با هم بودیم ….
چرا نظرمو تایید نمیکنید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
من عشقمو میخوام من تمام عمرمو میخواااااااااااااام
زندگیم تاریک شد !!!!!
بچه ها همه بدونید زندگیم تیره شده
من بهترین دوستمو از دست دادم .
انگار دیگه مردم …………………………………………
محمد جاااااااااااااااان منم منو که میشناسی محمدت همون که با هم بزرگ شدیم !!!!
همون که شبو روز با هم بودیم ….
چرا نظرمو تایید نمیکنید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
من عشقمو میخوام من تمام عمرمو میخواااااااااااااام
زندگیم تاریک شد !!!!!
بچه ها همه بدونید زندگیم تیره شده
من بهترین دوستمو از دست دادم .
انگار دیگه مردم …………………………………………
سلام
اي كه ميپرسي نشان عشق چيست؟
عشق چيزي جز ظهور مهدي (عج) نيست
آقا جان بيا ما ديگه طاقت دوري نداريم .محمد رفت . به حرم حجربن عدي جسارت كردن ديگه بيا آقا
خورشید بهم گفت چراوقتی عزیزت اس ام اس نمیده فراموشش نمیکنی؟گفتم:
مگه وقتی تو غروب میکنی آسمون فراموشت میکنه!!!
محمدجان خاطرهامونا رشوه میدم به روزام تا از بی تو بودن صداشون درنیاد……..
چقدر دلتنگه حضورت هستم کاش عکست نفس میکشید…
روحت شاد محمدجان…
سلام داداشم … خوبی ؟ منو میشناسی که ؟ منم محمد !!! همونی که لحظه لحظه بزرگ شدن عمرمونو کنار هم احساس میکردیم، همونی که شب و روز با هم بودیم !!! همونی که یادته مامانامون میگفتن اینادوتا چه حرفایی باهم دارن که تموم نمیشه شب و روز باهم هستن، همونی که هرگز دلش نمیومد دست روت بلند کنه، یادته یه روز به شوخی زدم تو دهنت چند بار بوست کردم تا از دلت در بیارم؟ منم محمدت همونی که بهت میگفتم من دهنی هیچ کسو نمیخورم جز تو، همونی ام که یه بار که کنارهم خوابیده بودیم سرتو گذاشته بودی رو سرم میگفتی محمد من سرمو نمیتونم رو سر کسی بذارم جز تو. یادته چه خاطراتی با هم داشتیم ؟ حالا من با خاطراتت چی کار کنم؟ یادته چه شب ها چه روزهایی با هم بودیم و میخندیدیم؟ یادته همیشه میومدی دنبالم دمه در؟ حالا من چیکار کنم تو این تنهایی؟ یادته همیشه وقتی قرآن می خوندم از صدام خوشت می اومد؟ حالا تقدیرو میبینی چی شده ؟ من کارم شبو روز شده گریه، البته تو خفا اخه دیگه نمیتونم ناراحتیمو بازم بروز بدم خودت میدونی که … بچه ها خیلی سعی کردن ارومم کنند دستشون درد نکنه اما من به تظاهر جلوشون شادنشون میدم تا میرم تو خلوت یاد تو می افتم اشکم واسه خودش می آد. جدا اگه میدونستی این همه دوست دارم بازم دلت می اومد تنهام بذاری؟
محمدرسول حالا من ماه محرم با کی برم هیئت؟ با کی طبل بزنم؟ با کی خنده کنم؟ با کی برم تفریح ؟ محمد چه ارزوهای داشتیم یادته؟ همش پرید. به خواب بچه ها اومدی همه دیدن رفتی بهشت اما پسر چرا بهشون گفتی به من بگن که اینجوری بی تابی نکنم وگرنه ازم راضی نیستی، محمد دلت اومد بهم اینجوری بگی؟ محمدم من همیشه بهت میگفتم به چیزهایی که داری هیچ وقت حسادت نمی کنم یادته؟ اما اخرش به یه چیز تو حسودیم شد، میدونی که چی؟ اره به مراسم باشکوهی که واست برپا شد. واقعا خوش به حالت ای کاش واسه منم اینجوری بشه. راستی محمد یادته که به هم دیگه قول داده بودیم شب اول قبر کنار هم بمونیم؟ دیدی که من به قولم عمل کردم تا صبح پیشت موندم، دعا خوندمو قرآن. تازه همیشه میام پیشت واست با صدای بلند قران میخونم اگه نیامو نخونم به خدا انگار یه چیزی رو کولم سنگینی میکنه. محمد حالا من تنهایی چیکار کنم ؟ ازت خداحافظی نمیکنم محمدم چون به خدا هنوزم باور نمیشه که پیشم نیستی.
خدایش بیامرزد
سلام داداش محمد سلام همسایه منو که میشناسی کجایی چرا نیومدی نیمه شعبان پرچم بزنی چرا رفتنت هممون داغون کرد دلتنگتیم دنیا برات کم بود دعاکن ماهم زود بیایم …یادش بیر.افسوس
کاش حال همه رو ببینی کاااااااااااااااااااااااااااااااش