شنبه ۰۸ دی ۱۴۰۳ , 28 December 2024

تاریخ انتشار : ۱۹ اردیبهشت ۹۲
ساعت انتشار : ۲:۵۶ ق.ظ
چاپ مطلب

برای برادرم محمد رسول

شهر به تلاطم درآمده بود... مردم شهر هروله کنان به سمت محل حادثه وبیمارستان شهر در حرکت بودند. لرزه بر تمام اعضای بدن من نه، بلکه به کل شهرستان ماسال افتاده بود. ناخودآگاه به یاد شام غریبان امسال در هیئت عاشقان ثارالله افتادم ...

شهر به تلاطم درآمده بود…

مردم شهر هروله کنان به سمت محل حادثه وبیمارستان شهر در حرکت بودند.

لرزه بر تمام اعضای بدن من نه، بلکه به کل شهرستان ماسال افتاده بود.

ناخودآگاه به یاد شام غریبان امسال در هیئت عاشقان ثارالله افتادم که وقتی ذاکر زمزمه میکرد”به لرزه آمده زمین وآسمان….” عاشقانه و صادقانه بر طبل عزای ارباب بی کفن می کوبیدی.

همان صحنه در ذهنم تداعی می شد

چه غوغایی برپا بود

گویی محشر به پا شده بود ، همه درحال دویدن بودند.

واااای خدای من

لحظات عجیب وپر اضطرابی برهمگان می گذشت.

از آن صحنه های دردناک می گذرم…

وقتی خبر عروجت راشنیدم دنیا جلوی چشمانم تیره وتار شد ،قلبم در سینه ام تنگی می کرد،خاطرات شیرینت مدام جلوی چشمانم گذر می کردند.

نه ! نمیتوانستم باور کنم

مگر می شود؟!!

محمد رسول خودمان؟!

چه صحنه هایی را پشت سر گذاشتیم!

از بیمارستان گرفته تا غسالخانه و منزل وتشییع وخاکسپاریت…

محمدسول!

توکه کشته ومرده پدر و مادرت بودی،

حالا تو راچه شده است که آنها را به این وضع نشانده ای؟

پدرت که لبخند زیبایش گم نمیشد، حالا راه لبخند زدن را پیدا نمی کند.

حال و روز مادرت را نمی گویم که اگر بدانی…

نور کوچه مان نه ، نور محله مان رو به خاموشی گذاشته

همسایه های غرق ماتم شده اند

رفقا در فراقت سر به دیوار می گذارند و های های می گریند.

همه جا نقل مجلس،خاطرات شیرین توست

خنده هایت،شوخ طبیع هایت،محبتت،ایمان و مهربانیت

راستی جریان آن دانه خرما را برایم بازگو کن…

حتما به گوشت رسانده اند که شبیه شهید قسمت پر کشیدی.

چهره ات که شبیه اش بود، عروج و پرکشیدنت هم مثل قسمت شیرازی شد.

رمز و راز بین تان باشد برای خودتان…

برادرم !صادقانه بگویم

خیلی خیلی غبطه خوردم به حالت.

آن شور وحال وآن جمعیت گواه همه چیز در مورد تو بود.

زبانم به سخن نمی آید در وصفت، فقط می گویم:

درود بر شرافت وایمان و اخلاق نیکویت.

و درود بر پدر ومادرت که عزیزی همچون تو را تربیت کرده اند.

دعاکن محمد جان

توهم مثل ما دعا کن که خدا اول بر دل پدر ومادرت و بعد به دل دوستانت صبر و آرامش وسکینه دهد.

مسلما دعا با دل پاکت مستجاب خواهد شد.

ما نیز برایت دعا میکنم که در جوار رحمت خداوند وبر سر سفره اربابت حاظر شوی و با عاشوراییان محشور شوی…

روحت شاد برادرم

کربلایی محمد رسول ۸ اردیبهشت ۱۳۹۲ به سوی معبود خویش پرکشید وما را تنها گذاشت.

شادی روح ملکوتی اش فاتحه مع الصلوات

نوشته شده توسط محمدصادق زاد شفق (خاکیان افلاکی)

انتهای پیام/


9 ديدگاه

  1. همشهری گفت:

    سلام رفقا لطفا بس کنید دیگه اون خدابیامرز دیگه رفته انقد با یادو خاطراتش ماهاروعذاب ندید خواهشآ بس کنید تمام درودیوارشهرعکس اون خدابیامرزبااین کارا اون دیگه بر نمیگرد فقط بیشتر مااطرافیان عذاب میکشیم بس توروخدا …

    فقط از خداوند منان میخوام به خانوادش صبر بده 

  2. همسنگری گفت:

    فقط هزار حیف .

  3. h.morvaridi گفت:

    بسم الله الرحمن الرحیم

    و بَشرِ الصبرِينَ‏، الَّذِينَ إِذَا أَصبَتْهُم مُّصِيبَةٌ قَالُوا إِنَّا للَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ

    *******************

    سلام
    انالله و انا الیه راجعون
    فاتحه قرائت شد…روحشان شاد
    اللهم الرزقنا توفیق الشهاده فی سبیلک

     

     

     

    خداحافظ ای همنشین همیشه
    خداحافظ ای داغ بر دل نشسته
    تو تنها نمی مانی ای مانده بی من
    تو را می سپارم به دلهای خسته

    تو را می سپارم به مینای مهتاب
    تو را می سپارم به دامان دریا
    اگر شب نشینم اگر شب شکسته
    تو را می سپارم به رویای فردا

    به شب می سپارم تو را تا نسوزد
    به دل می سپارم تو را تا نمیرد
    اگر چشمه واژه از غم نخشکد
    اگر روزگار این صدا را نگیرد

    خداحافظ ای برگ و بار دل من
    خداحافظ ای سایه سار همیشه
    اگر سبز رفتی اگر زرد ماندم
    خداحافظ ای نوبهار همیشه

  4. امیر گفت:

    آخ…….. روحش شاد

  5. امیر گفت:

    آخ…….. روحش شاد

  6. امیر گفت:

    آخ…….. روحش شاد

  7. یه دوست گفت:

    سلام

    آقای زادشفق قلمتون خیلی زیبا بود.

    واقعاً احساس کردم تمام این صحنه ها را به چشم خود دیده ام.

    برای خانواده اش از خداوند منان صبر می طلبم.

    محمد رسول جان روحت شاد…

     

  8. شهیدان زنده اند گفت:

    شهیدان زنده اند وبلاگی به یاد محمد رسول مرادخانی

     

    http://hajahmad74.blogfa.com

  9. مهدي سلطاني گفت:

    مثل باران خاطراتت ماندني است      

    لحن پر مهر صدايت ماندني است

    گر چه ما اندك زماني در كنارت بوده ايم 

    تا ابد مهر و وفايت در نهادم ماندني است……..

     

    محمد رسول جان روحت شاد….