به گزارش پایگاه خبری تحلیلی ماسال، مسئله کمک به فلسطین از روزهای آغازین انقلاب اسلامی پرسش ها و ابهاماتی را مطرح نموده است.طی سالهاي اخير چنین ابهاماتی منجر به ایجاد رویکردی منفی در برابر مسئله کمک به فلسطین و حتی سایر مسلمانان در اذهان برخی از ایرانیان شده است.
سر آغاز رویکرد را می توان در مناظره معروف تلویزونی دانست که در آن آقای موسوی نسبت به واکنش های حمایتی آقای رئیس جمهور نسبت به فلسطین اعتراضاتی را بیان داشت.به هر صورت نقطه اوج این رویکرد منفی در ایمیلهای منتشر شده ، سایتها و سپس روز قدس سال ۸۸ خود را نشان داد.آنجا که مشخص شد عده ای از ایرانیان به هر حال سوالات و ابهاماتی را در مورد فلسطین قابل طرح دانسته و با منطق و یا بی منطق با رویکرد کمک به فلسطین ، لبنان و دیگران مخالف هستند. این نوشتار در پی بررسی ابهامات موجود در مسئله کمک به فلسطین و لبنان و دیگر مسلمانان می باشد. با اینکه نگارنده معتقد است اکثریت قریب به اتفاق این منتقدان به دنبال دلیل نیستند اما بر این باور است که بررسی چنین ابهاماتی لااقل می تواند لااقل اندک کمکی به این بحث چه از دید موافقان و چه از دید مخالفان باشد.
عمده ابهامات مطرح شده به شرح زیر قابل طرح هستند که به صورت جداگانه به هر یک از آنها پرداخته می شود
۱- چراغی که به خانه رواست به مسجد روا نیست.
طی این استدلال برخی بر این عقیده اند تازمانی که ما در داخل ایران فقیر داریم چرا باید به فلسطینی ها و لبنانی ها کمک کنیم؟چنین سوالی دارای یک اشتباه منطقی است . در این سوال چنین استدلال شده است که مشکل فلسطین و لبنان از نوع مشابه با مشکل ایرانیان فقیر می باشد در صورتی که این طور نیست.مسئله کمک به فلسطین و لبنان موضوع کمک به فقیر نیست که ما بگوییم چرا در حالی که در ایران فقیر داریم باید برویم به فقرای دیگران کمک کنیم.موضوع کمک به فلسطین کمک به مظلوم در برابر ظالم است نه فقیر.موضوع این است که عده ای در حال ظلم به عده ای دیگر هستند.در واقع چنین ضرب المثلی ( هر چند هر ضرب المثلی حجت نیست )به هیچ وجه در اینجا واجد کاربرد نیست چرا که در این مثل مشکل خانه و مسجد از یک جنس است که این مشکل نداشتن چراغ است اما در مسئله کمک به فلسطین و فقرای ایران مسئله این است که عده ای در ایران فقیر هستند و لی در فلسطین عده ای تحت ظلم هستند.بر فرض که برادر ما در خانه گرسنه باشد اما زورگویی در حال دزدی و قتل همسایه ماست آیا با این استدال که باید به برادر کمک کنیم نباید به همسایه کمک کرد؟در واقع اصلا موضوع در اینجا اصلا از یک جنس نیست.کمکهای ایران به فلسطین و لبنان بیش از اینکه نقدی و مادی باشد کمکهای معنوی و حمایتی بوده است. جالب است بدانیم که کمکهای مالی ایران به فلسطین بعد از کشورهایی مثل عربستان ، مالزی و ترکیه می باشد). منبع شماره ۱ و شماره ۲ ) .
حضرت علي ( ع ) در اين زمينه مي فرمايد : کونوا لظالم خصما و للمظلوم عونا. دشمن ظالم و كمك حال مظلوم باشيد.
۲- چرا به فلسطین و لبنان کمک مالی و مادی می شود؟
ممکن است پس از طرح مسئله بالا گفته شود بالاخره چه کم چه زیاد ما نباید حتی ذره ای به فلسطین و لبنان کمک مالی و مادی صورت دهیم چون خود در ایران فقیر داریم. در پاسخ این گروه باید این سوال پاسخ داده شود که مبنای کمک چیست؟آیا مبنای کمک به دیگران نیاز است یا ملیت ؟از نظر دینی و انسانی کمک به فقیر فلسطینی همانقدر اهمیت دارد که کمک به فقیر ایرانی اهمیت دارد.با این وجود اگر دولت ایران در کمک به فقرایش اهمال کرد و سپس پولهای فراوان به دیگران ارزانی داشت آن وقت شاید بتوان گفت بالاخره مردم ایران تحت سرپرستی دولت ایران هستند اما مردم فلسطین یا لبنان خیر.آمارها نشان مي دهد كه كميته امداد حدود ۴ ميليون ايراني را تحت پوشش خود دارد ( منبع شماره ۳ ) و اين جداي از ساير نهادهاي خيريه دولتي و مردمي در اين زمينه است.جالب اینجاست که بسياري از چنین منتقدانی فقرای ایرانی را حتی دارای صلاحیت برای رای دادن هم نمی دانند و یکی از انتقادات آنها به دولت این است که چرا تعداد افراد تحت سرپرستی کمیته امداد را افزایش داده است.
۳- چرا وقتی برخی از آنها با کمک ما مخالف هستند باید به آنها کمک کنیم؟
این استدال ریشه در عدم دقت در دسته بندی های داخل یک جامعه دارد. فرض کنیم جامعه ای که در برابر یک ظلم قرار گرفته دارای دو گروه باشد. گروه اول راه مقاومت در برابر ظلم را در پیش گرفته و گروه دوم به خاطر هزینه های زیاد و ترس راه سازش و کوتاه آمدن . بر مبنای کمک به مظلوم طرف سوم ملزم است که به گروه مقاوم کمک کند.اگر گروه مقاوم از این کمک استقبال نکند باید این کمک متوقف شود ولی اگر گروه سازشکار مخالف باشد مسئله متفاوت است. هم اکنون غزه مقاومت و کرانه باختری سازش را در پیش گرفته . برپایی استدلال بر این پایه که چون افراد کرانه باختری و یا دیگران با کمک به مقاومان مخالف هستند نمی توان کمک به غزه را قطع نمود ( توجه شود كمك هاي ايران به فلسطين بيشتر حمايت سياسي است ) .در واقع ما به طرف دعوا که حماس و غزه باشد کمک می کنیم و مخالفت افرادی که در درگیری نیستند مشروعیتی برای خواسته شان باقی نمی گذارد.مطمئنا اگر این کمکها منجر به پیروزی طرف مقاومت شود گروه سازشکار و ترسو نیز با این کمکها موافقت خواهند نمود.پایان این کمکها هنگامی خواهد بود که حتی گروه مقاوم نیز تصمیم به صلح با ظالم را بگیرد که در آن صورت کاسه داغتر از آش شدن خطایی بسیار بزرگ خواهد بود.بر همین استدلال گرفتن عکسهایی از فلسطینیان که سازش می خواهند و یا نشان دادن افرادی که مخالفت کمک را اعلان می دارند هیچ دلیلی برای قطع کمک به مقاومان نخواهد بود.حتی هنگامی که همه مظلومان فلسطین به خاطر ترس و هزینه زیاد رضایت به ظلم بدهند اگر طرف سوم بتواند ظالم را کاملا شکست دهد این وظیفه بر او واجب است چون رضایت مظلوم تحت فشار است ولی اگر قدرت طرف سوم بر ظالم نمی چربد و کمک او وضع مظلوم را بدتر می کند کمک منطقی نیست. در هر صورت در حال حاضر عده زیاد و حتی اکثریتی قائل به مقاومت هستند.
۴- کمک به فلسطین چه سودی به حال ما دارد؟
در برخی از موارد چنین مطرح می شود که کمک به آنها چه سودی به حال ما دارند.برخی از افراد نیز در این حالت به این دام می افتند که برای این کار سودهایی بتراشند.چنین سوالی از پایه ویران است چرا که کمک به دیگران می بایست بی هیچ چشم داشتی و بدون هیچگونه منتی صورت گیرد.در اسلام اصل بر نیت است و به همین جهت ما از کمک به مظلوم نباید هیچ چشم داشتی داشته باشیم.البته اگر این کار در آینده سودی هم برای کشور داشته باشد باید از آن استقبال نمود ولی مشروط نمودن کمک به دیگران از جوانمردی نبوده و خلاف دستورات دینی است.
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تُبْطِلُواْ صَدَقَاتِكُم بِالْمَنِّ وَالأذَى – بقره ۲۶۴
با این حال همانطور که عده ای هم بر می شمارند کمک به چنین گروههایی در فلسطین ، لبنان ، سوریه و عراق ممکن است منافعی نیز نصیب ما صورت دهد.
۵- چرا وقتی به مسلمانان کمک می کنیم ، آنها بر خلاف منافع ما عمل می کنند؟
امروزه هم در ایران هم در فلسطین و هم در سوریه و لبنان به مدد اختلاف افکنی غرب دو گروه وجود دارد که یکی موافق نزدیکی و دیگری مخالف آن است.تبلیغات در تمامی این کشورها به صورتی است که گفته می شود عامل تمامی بدبختی ما دیگری است. در لبنان و در انتخاات سال گذشته عامل بدبختی ها سوریه و ایران معرفی می شد و در ایران نیز از سوی گروه سبز عامل بدبختی لبنان و دیگران.در آن کشورها بیان می شود که چرا اسرائیل تنها به لبنان و غزه حمله می کند؟چرا به اردن و مصر حمله نمی کند؟چون ما عامل ایران شده ایم و این ایران است که موجب سختی ماست و در ایران هم به همین صورت استدلال مطرح می شودنتیجه این اختلاف افکنی که روش همیشگی “تفرقه بینداز و حکومت کن ” غرب بوده است جدایی مسلمانان و حتی هم مذهبان از یدکیرگ است.
بر همین مبنا وقتی دولت فعلی لبنان که مخالف حضور ایران و حضور غرب است به قطع نامه تحریم ایران رای ممتنع می دهد فریاد عده ای بلند می شود که این همه کمک کردید این هم نتیجه اش اما غافل از اینکه رای داده شده توسط دولتی داده شده است که مخالف ایران است.همچنین کشور بوسنی هم به خاطر اینکه به مدد عدالت امریکا اختیار یک سوم کشور در دست مسلمانان است به ضد ایران رای می دهد فریاد این عده بلند می شود که دستمزدتان را از بوسنی گرفتید!!
همین حالت با حکومت محمود عباس در فلسطین نیز وجود دارد.این موضوع مثل این است که لبنانی هایی که شهرشان آماج بمباران قرار گرفت بگویند این همه به خاطر نزدیکری به ایران ضربه دیدیم حالا در ایران شعار می دهند نه غزه نه لبنان جان فدای ایران غافل از اینکه گروه مخالف کمک و وحدت ، خواسته یا ناخواسته به نفع دشمن کار می کند عامل این جدایی هاست.
سوالی که مطرح است این است از این جدایی چه کسی سود می برد؟آیا وقتی مسلمانان را از هم جدا کرده اند این امر موجب ضعف آنها نشده است؟اگر اتحاد بد است چرا خود طی پیمان نامه ای اتحادیه اروپا را در اروپا و اتحادیه نفتا را در آمریکای شمالی تشکیل داده اند؟آیا مرگ خوب است اما برای مسلمانان ؟ آیا ما از غربی های سودگرا و مادی گرا بدتریم که برای نگه داشتن اتحادیه خود به یونان و بلغارستان و دیگران کمکهای مستقیم مالی و غیر مالی می کنند؟آیا این روش آنها اسلامی تر از ما نیست؟
متاسفانه همواره در تمام کشورهای اسلامی گروهی هم آگاهانه و یا مزدورانه به این اختلاف دامن مزده اند و می زنند.
۶- در چه صورتي پايان كمك به فلسطين فرا مي رسد؟
در ماههاي اخير حماس همراه با سكوت در برابر ايران از مخالفان سوريه حمايت كرده است. به نظر مي رسد حماسي هاي حنفي مذهب ،هم مذهبي هاي خود ( مخالفان بشار اسد ) را به سوريه اي كه چندين سال از او حمايت كرده است ترجيح داده است. گويا حماس با روي كار آمدن اخوان المسلمين هم مذهب كم كم خيالش از كمكها و پشتيباني هاي سياسي نيز راحت شده و نيازي به سوريه و شايد در گام بعد ايران نبيند.البته در موضوع سوريه اگر قضيه از ديد حماس و مخالفان ديده شود شايد بتوان تا حدي حق را به امثال حماس داد. از ديد آنها سوريه در انقلابهاي منطقه فرقي با ديگران نداشته و بشار اسد مانند ديگران چندين سال است بر اكثريت سني مذهب در حال حكومت است و اتفاقا آقاي بشار اسد و همسرش به دليل عقايد خاص علوي ها اصلا وجهه مذهبي اسلامي ندارد.تنها در صورتي كه حماس و تمامي گروههاي فلسطيني ديگر از ايران كمك خواهي نكنند و خود بتوانند به تنهايي و يا با كمك كشورهايي مظير مصر جديد مشكلات بيت المقدس را حل كنند اين بار از دوش ما برداشته خواهد شد كه البته علي رغم مواضع ضد سوري هنوز اين اتفاق نيفتاده ولي با توجه به تحولات مصر احتمال اين اتفاق وجود دارد كه اين بار بر دوش مصر منتقل شود.
۷- فلسطينيان سازش كردند چه كنيم؟
موضوعي كه در قضيه فلسطين وجود دارد اين است كه بيت المقدس متعلق به فلسطينيان نيست كه بخواهند مستقلا در مورد آن تصميم گيري كنند. كمك به مظلوم فلسطيني يك حرف است و حمايت از آزادي بيت المقدس و مسجد الاقصي حرفي ديگر. در صورتي كه فلسينيان از ما كمك نخواهند ما مي توانيم به آنها كمك نكينم اما در مورد مسجد الاقصي موضوع فرق مي كند.اين مكان مقدس متعلق به آنها نيست كه بگوييم دلشان مي خواهد آن را واگذار كنند و به ما مربوط نيست. مثل اين است كه عربستان تصميم بگيرد مكه و مدينه را به آمريكا بفروشد. آيا اين حق را دارد؟آيا عراق حق دارد نجف و كربلا را به مثلا تركيه بدهد تا در آنجا مركز توريستي بسازد؟مكانها مقدس براي افرادي نيست كه در آنجا زندگي مي كنند و متعلق به تمامي معتقدان است و همه در آن حقي دارند. فلسطينيان اگر مي خواهد با اسرائيل مذاكره و تسليم شوند ولي حق ندارند بيت المقدس را در اختيارآنها قرار دهند تا ديگر مسلمانان آن را از دست بدهند و اين اتفاقا چيزي است كه اسرائيل تا برپايي معبد اورشليم سليمان و پايتخت كردن بيت المقدس از آن دست بر نخواهد داشت. بنابر همين استدلال است كه گفته مي شود روز قدس روز اسلام است ( نه روز فلسطينيان)
۸- اگر پيامبر اكرم زنده بود چه مي كرد؟
سوال مهمي كه در پايان مي مانداين است كه بدون توجه به تمامي موارد اگر پيامبر اكرم زنده بود در اين موضوع چه مي كرد؟آيا مي گفت من بچه مكه و ساكن مدينه هستم و فلسطين به من ربطي ندارد و چرا بايد پولهاي خود را به آنها بدهيم و يا از آنها حمايت كنيم كه به دردسر بيفتيم؟آيا اگر امام زمان بيايد مي گويد من بچه سامرا هستم و به من ربطي ندارد؟! اين بزرگواران با تمام اين ابهامات چگونه برخورد مي كردند؟ آيا اگر مسلمانيم نبايد از اين الگوهايي كه خدا براي ما قرار داده پيروي كنيم؟
۹- وقتي برخي مردم راضي به كمك نيستند چه كنيم؟اين حق آنهاست.
ابهام ديگري كه وجود دارد اين است كه ممكن است مردمي بگويند كمك هاي ( البته مالي ) دولت به اين كشورها از حق ماليات ماست و ما دوست نداريم انفاق كنيم و انفاق و صدقه هم كه زوركي نمي شود. اين خواسته اي صحيح است كه براي رفع اين مورد دولت بايد اگر مي خواهد كمكي مالي به برخي ستمديده گان يا ضعفاي ديگر كشورها داشته باشد صندوقي را تشكيل دهد تا مردمي كه دوست دارند داوطلبانه در آن كمك كنند و كمك از بودجه عمومي حاصل از ماليات صورت نگيرد.
نتیجه
از نظر انسانی کمک به دیگران تنها مبنایی که می شناسد نیاز می باشد.ملیت مبنا و اولویتی برای کمک به دیگران ایجاد نمی کند.از نظر حقوقی با فرض پذیرش مبنای ملیت و سرپرستی دولت بر مردم خویش باز هم جنس کمک به فقرا در ایران و کمک به مظلوم در فلسطین و لبنان از یک جنس نیست.در زمینه فقر نیز وجود فقر در ایران جوازی برای عدم کمک به سایر فقرای غیر ایرانی نیز ایجاد نمی کند. در بهترین حالت چنین موضوعی ایجاد اولویت می کند چرا که در غیر این صورت به خاطر تمام نشدن کامل فقر در ایران هیچگاه نباید به دیگران کمک نمود.این مشکل هنگامی نمود پیدا می کند که میزان فقر بسته به شرایط اقتصادی و ادراکی در یک جامعه دارد که همواره چنین ادراکی عده ای را فقیر خواهد دانست هر چند که فقیر در یک جامعه برای جامعه دیگر متمول به حساب آید.
گروههایی که در تمامی کشورهای اسلامی به بهانه های مختلف در صدد جدایی هستند دانسته یا نادانسته در جهت روش تفرقه بینداز و حکومت کن غرب قرار گرفته اند. و این در حالی است که غرب با داشتن اختلافاتی بیشتر از اختلافات بین مسلمانان طی قراردادهایی در صدد اتحاد بین خود می باشد و نمونه آن اتحادیه اروپاست.تشکیل این اتحادیه حتی به قیمت هزینه هایی برای کشورهای قدرتمند تر دنبال می شود و حتی در موافق بسیاری کمکهای مالی زیادی از سوی کشورهای ثروتمند به کشورهای ضعیفتر صورت می گیرد تا این اتحادیه پابرجا بماند.آیا مرگ خوب است تنها برای همسایه؟آیا آنها که جزء مکتب سودگرا و لیبرال هستند باید برای اتحادشان به دیگران کمکهای فراوان داشته باشند اما ما که مسلمانیم و بر اساس دستورات اسلامی باید به هم نوع کمک کنیم نباید این کاری صورت دهیم ؟آیا پیامبر نفرموده اند که هر کس صبح کند و به فکر هم کیشالن مسلمانش نباشد مسلمان نیست؟
کمک به فلسطین و لبنان هنگامی باید قطع شود که ظلم در آن دیار به پایان برسد نه اینکه عده ای سازشکار یا ترسو و یا خائن بخواهند.
اين پايان بايد همراه با آزادسازي بيت المقدس باشد.
منبع ۱ : كمك صد ميليون دلاري سالانه عربستان به فلسطين
http://www.maannews.net/eng/ViewDetails.aspx?ID=504653
منبع ۲ : كمك تركيه به ۱۲۹ هزار خانواده فلسطيني در سال ۲۰۱۲
http://www.un.org/apps/news/story.asp?NewsID=42610&Cr=Palestin&Cr1=
منبع ۳ : تعداد افراد تحت پوشش كميته امداد
http://www.pana.ir/NSite/FullStory/News/?Id=307767
منبع مطلب: ياسر سبحاني فرد سايت الف
انتهای پیام/