هفته گذشته حسن روحانی در جلسه شورای اداری استان کرمان با اشاره به ضرورت وحدت، اتحاد، یکپارچگی و هماهنگی در کشور مدعی شد که ایجاد فضای دو قطبی و القای تقابل میان مسئولان کشور امری برساخته از رسانه های بیگانه و دشمن است!
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی ماساسال به نقل از رجانیوز، بعد از اظهار نظر عجیب رئس جمهور در مورد پیشرفت شبه قاره هند در IT و معرفی زبان انگلیسی به عنوان علت این پیشرفت آنهم تنها یک روز بعد از هشدار رهبر معظم انقلاب درباره اصرار بر آموزش زبان انگلیسی به عنوان زبان انحصاری خارجی در کشور، حسن روحانی چهارشنبه ۲۲ اردیبهشت در سخنانی اظهار داشت: «یکی از توطئههایی که دشمنان علیه ملت ایران دنبال کرده و در رسانههای خود تبلیغ می کنند که متأسفانه برخی رسانهها در داخل نیز عمداً یا سهواً آن را پیگیری میکنند، القاء دو قطبی بودن در ایران است».
اگرچه تمایل مردم بر این است که میان مسئولان نظام هیچ گونه تقابلی وجود نداشته باشد و موارد شبهه بر انگیز را نیز به گونهای تفسیر نمایند که چنین تعبیری از آن خارج نشود، با این وجود بررسی کارنامه سه ساله روحانی در دولت یازدهم شامل مواردی است که نشان می دهد، مساله القای فضای دو قطبی منحصرا بر ساخته رسانههای غربی نیست بلکه ریشه اصلی آن بر آمده از رویه و اظهارات دولت یازدهم به خصوص شخص رئیس دولت بوده است.
آنچه در ادامه میآید گوشه ای از اظهار نظر های متناقض حسن روحانی در برابر بیانات مقام معظم رهبری در سه سال گذشته است:
۱٫ مقام معظم رهبری در ۱۹ دی ۹۲ و در دیدار اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی با اشاره به این که میان دولت دینی و دین دولتی تفاوتی وجود ندارد فرمودند:
«در بعضی از مطبوعات، نوشتهها، گفتهها، بعضیها با عنوان [کردن] “دین دولتی” و “فرهنگ دولتی” میخواهند نظارت دولت را محدود کنند و تخریب کنند و بهاصطلاح یک اَنگ غلطی و مخالفتی به آن بزنند که آقا، اینها میخواهند دین را دولتی کنند، فرهنگ را دولتی کنند! این حرفها یعنی چه؟ دولت دینی با دین دولتی هیچ فرقی ندارد. دولت جزو مردم است؛ دین دولتی یعنی دین مردمی؛ همان دینی که مردم دارند، دولت هم همان دین را دارد. دولت، وظیفه برای ترویجِ بیشتر [دین] دارد».
با این وجود حسن روحانی در ۱۰ خرداد ۹۳ و در جمع در جمع کارکنان حفاظت محیطزیست گفت:
«دولت دینی خیلی خوب است ولی دین دولتی را نمیدانم، دین را نباید دست دولت بدهیم،»
۲٫ مقام معظم رهبری در ۳۰ فروردین ۱۳۹۳ در دیدار جمعی از بانوان برگزیده کشوربا اشاره به تفاوت در دو واژه عدالت و برابری فرمودند:
«یکی از بزرگترین خطاهای تفکّر غربی در مورد مسئلهی زن، همین عنوان «برابری جنسی» است. عدالت یک حق است؛ برابری گاهی حق است، گاهی باطل است؛ چرا باید انسانی را که از لحاظ ساخت طبیعی – چه از لحاظ جسمی، چه از لحاظ عاطفی – برای یک منطقهی ویژهای از زندگی بشر ساخته شده، از آن منطقهی ویژه جدا کنیم، به منطقهی ویژهی دیگری که برای یک ساخت دیگر، برای یک ترکیب دیگری خدای متعال آماده کرده بکشانیم؟ چرا؟ این چه منطق عقلایی دارد، چه دلسوزیای در این هست؟ چرا باید کاری که مردانه است به زن داده بشود؟ این چه افتخاری است برای زن، که کاری را انجام بدهد که مردانه است؟».
با این وجود یک روز بعد از سخنان مقام معظم رهبری در باره تفاوت میان عدالت و برابری، حسن روحانی گفت:
«زن و مرد، مسلمان زن ، مسلمان مرد، مسلمان با ایمان، مرد با ایمان، زن با ایمان، زنی که استقامت میکند مردی که استقامت میکند عبادتش، قنوتش، اطاعتش و خشوعش، همه را قرآن در کنار یکدیگر قرار میدهد. پس آنهایی که از آزادی زن به معنای مشروع اسلامیاش و از حضور زن و از تعالی زن میترسند یا ایده و اعتقادی دارند لطفا این اعتقاد غلط را پای دین و اسلام ننویسند».
۳٫ مقام معظم رهبری در دیدار مردم استان ایلام در ۲۳ اردیبهشت ۹۳ ضمن تشریح هدف حکوت اسلامی فرمودند:
«گاهى شنیده میشود کسانى در گوشهوکنار وقتى صحبت از هدایت و راهنمایى و بیان حقایق دینى و مانند اینها میشود، میگویند آقا، مگر ما موظّفیم مردم را به بهشت برسانیم؟ خب بله؛ بله، همین است. فرق حاکم اسلامى با حکّام دیگر در همین است: حاکم اسلامى میخواهد کارى کند که مردم به بهشت برسند؛ به سعادت حقیقى و اُخروى و عقبائى برسند؛ [لذا] راهها را باید هموار کند. اینجا بحثِ زور و فشار و تحمیل نیست؛ بحثِ کمک کردن است. فطرت انسانها متمایل به سعادت است، ما باید راه را باز کنیم؛ ما باید کار را تسهیل کنیم براى مردم تا بتوانند خودشان را به بهشت برسانند؛ این وظیفهى ما است، این کارى است که امیرالمؤمنین بار آن را بر دوش خود گرفته است و احساس وظیفه میکند که مردم را به بهشت برسان»..
با این وجود حسن روحانی در ۳ خرداد همان سال و در همایش بیمه سلامت همگانی که در سالن شهید بهشتی نهاد ریاست جمهوری برگزار شده بود گفت:
این قدر در زندگی مردم مداخله نکنیم، ولو به خاطر دلسوزی ؛ بگذاریم مردم خودشان راه بهشت را انتخاب کنند، نمیتوان به زور و شلاق مردم را به بهشت برد.
۴٫ مساله دیگری که نشان دهنده تفاوت فکری میان رهبر معظم انقلاب و رئیس جمهور بود در ایام انتخابات مجلس دهم و در قضیه نقش شورای نگهبان خود را نمایان کرد. در همین خصوص ، حجت الاسلام حسن روحانی در نشست مشترک هیات دولت و استانداران سراسر کشور در ۲۸ مرداد ۹۴ با اشاره به این که وظیفه شورای نگهبان صرفا نظارت است گفت:
«آن جایی که باید بگوید فردی برای شرکت در انتخابات صالح است یا نه هیأتهای اجرایی هستند و ما هیأت اجرایی نداریم که یک جناح را تأیید صلاحیت کند و یک جناح دیگر را تأیید صلاحیت نکند. شورای محترم نگهبان ناظر است نه مجری. مجری انتخابات دولت است. دولت مسئول برگزاری انتخابات است و دستگاهی هم پیشبینی شده که نظارت کند تا خلاف قانون صورت نگیرد. شورای نگهبان چشم است و چشم نمیتواند کار دست را بکند، نظارت و اجرا نباید مخلوط شوند باید به قانون اساسی کاملاً توجه کرده و عمل کنیم».
این در حالی است که مقام معظم رهبری شورای نگهبان را ناظری معرفی کردند که وظیفه آن اصلاح اشتباهات احتمالی و حفاظت از حق الناس دانستند و فرمودند:
« شورای نگهبان، چشم بینای نظام برای انتخابات است؛ در همهی دنیا هم یک چنین چیزی وجود دارد -حالا اسمش چیز دیگر است؛ اینجا اسمش شورای نگهبان است- مراقبند، ببینند آن کسی که وارد میدان انتخابات میشود، نامزد انتخابات میشود، آیا صلاحیّت دارد یا نه؛ و باید احراز کنند صلاحیّت را؛ اگر دیدند که کوتاهی شده است و آدمی که صلاحیّت ندارد وارد شده، جلویش را میگیرند؛ این حقّ آنها است، حقّ قانونی آنها است، حقّ عقلی و منطقی آنها است؛ بعضی بیخود ایراد میکنند. بخشی از این حقّالنّاس، همین حقّ رأی شورای نگهبان است؛ همین حقّ نظارت استصوابی و مؤثّر شورای نگهبان است؛ این جزو حقالنّاس است، این را باید رعایت کرد، این را باید حفظ کرد. انتخابات مهم است. این عرض فعلی ما دربارهی انتخابات است.»
۵٫ یکی دیگر از این مسائل مساله مذاکره با امریکا بود. در حالی که روحانی در ۳۰ مهر ۹۳ در سخنانی تعجب برانگیز پیام عاشورا را مذاکره معرفی کرده بود، بازهم در ۴ مرداد ۹۴ در اظهار نظری با تجویز مذاکره برای سایر مسائل منطقه گفت:
«ماملت بزرگی هستیم که نشان دادیم پیچیدهترین و مهمترین مساله سیاسی جهان یعنی موضوع هستهای را پای میز مذاکره حل و فصل کردهایم. بنابراین قادریم سایر مسائل را هم در منطقه وجهان پای میز مذاکره حل و فصل کنیم.».
این در حالی است که مقام معظم رهبری ضمن سخنانی با تاکید بر ضررهای بی شمار مذاکره با امریکا فرمودند:
«یک عدّهای در قضیّهی مذاکره و مسئلهی مذاکره سهلانگاری میکنند، سهلاندیشی میکنند، مطلب را درست نمیفهمند. حالا بعضیها بیخیالند –بیخیالان جامعه، که هرچه پیش بیاید برایشان اهمّیّتی ندارد، مصالح کشور از بین برود، منافع ملّی نابود بشود- که حالا با آنها کاری نداریم امّا بعضی بیخیال هم نیستند لکن سهلاندیشند، عمق مسائل را نمیفهند. وقتی صحبت مذاکره میشود، میگویند آقا شما چرا با مذاکرهی با آمریکا مخالفت میکنید؟ خب امیرالمؤمنین هم مذاکره کرد با فلانکس، امام حسین هم مذاکره [کرد]. خب اینها نشاندهندهی سهلاندیشی است، نشاندهندهی نرسیدن به عمق مسئله است. اینجور نمیشود مسائل کشور را تحلیل کرد؛ با این نگاه عامیانه و سادهاندیشانه نمیشود به مصالح کشور رسید».
۶٫ یکی از چالش برانگیز ترین سخنان رئیس جمهور مساله ی کاربرد زبان انگلیسی بود. در همین راستا علی رغم این که مقام معظم رهبری نسبت به انحصار آموزش زبان انگلیسی در کشور هشدار داده بودند، با این وجود حسن روحانی یک روز بعد از این تذکر در سخنانی مدعی شد که علت پیشرفت کشور هند در IT ریشه در آموزش زبان انگلیسی دارد. روحانی در این باره گفت:
«اینکه کدام زبان و چه تعداد زبان خارجی بیاموزیم هم به امکانات ما و هم به تعداد معلمین آشنای ما به زبانهای خارجی ارتباط دارد و البته هم به خواست مردم مرتبط است. مردم خودشان باید بخواهند و دانشآموز هم باید خودش بخواهد و باید بتواند انتخاب کند چند زبان میخواهد بیاموزد. شما ببینید در شبه قاره هند به خاطر اینکه این جمعیت عظیم به زبان انگلیسی تقریبا مسلط هستند شما ببینید که در فناوری اطلاعات چه کارهایی انجام دادهاند و چه شغل بزرگی را این شبه قاره به دست آورده است.»
اینها صرفاً گوشهای از تقابل فکری رئیس جمهور با رهبر معظم انقلاب در سه سال گذشته بوده است. با وجود این شواهد و تأمل در کثرت اتخاذ چنین مواضعی توسط رئیس دولت در برهه های مختلف در سه سال گذشته این نظریه که «رئیس جمهور در اتخاذ مواضع متضاد با رهبر انقلاب تعمدی ندارد» دیگر از اعتبار افتاده است و بر عکس بر وزن و قطعیت نظریه تعمدی بودن این اظهارات اضافه می نماید.
با این حال انکار تقابل رئیس جمهور با رهبر انقلاب توسط حسن روحانی و نسبت دادن آن صرفاً به رسانههای بیگانه چیزی جز انکار واقعیت نیست. انکار واقعیتی که یادآور حکایت تلخ سخنان غلامرضا ازهاری است که شعار های شبانه مردم انقلابی در دوران انقلاب را غیر واقعی و «نوار» خوانده بود. اظهاراتی که فردای آن روز انقلابیون با شعار «ازهاری بیچاره، بازم میگی نواره؟ نوار که پا نداره!» پاسخ داده شد.
از سوی دیگر بر فرض صحت نظر رئیس جمهور باید این سوال باقی خواهد ماند که رسانه های بیگانه و دشمن از چه مسئلهای استفاده کرده و این روزها از اعلام اختلاف میان مقامات رسمی کشور خبر می دهد؟
در مجموع به نظر می رسد که رئیس جمهور بهتر است در سال پایانی عمر دولت یازدهم توان دولت خود را به جای ایجاد حاشیه در محقق ساختن وعده های انتخاباتی خود صرف نماید تا شاید در این سال پایانی اندکی از رکود حاکم بر اقتصاد کاسته شود و یا لاقل اندکی از نتایج برجام برای مردم آشکار گردد.
انتهای پیام/
چطوری رجا نیوز شعبه ماسال……………هرچی تو رجا نیوز میزنن فردا تو سایت شما منعکس میشه
یاد شعار های دوران انقلاب بخیر
بازم میگی نواره نوار که ما نداره …
حاج دکتر آقا تو هم باز بگو نواره