به گزارش پایگاه خبری تحلیلی ماسال، قربان صحرایی چاله سرایی به مناسبت زادروز آقا امام زمان (عج) با متنی ادبی به انتظار صاحب الزمان (عج) نشسته است:
چشمانم را شستهام تا شايد مهياي قدومت شود
دلم خون شده از اين همه فراق و اين همه انتظار
آيا قرنها چشم به راهي، ديدگان منتظر نشسته در كوچه ی انتظار را كافي نيست؟
آقاي خوبيها! پس كي ميآيي؟!
هر شب سرم را زير خيال ميگذارم…
مگر بگذري و گامهاي نازنينت را بر فرق من نهي
بوي بهاري خجسته پيچيده است در اين دشت
چه خوشاند ياسها كه نيلوفرانه پيچك شقايق شدهاند،
اما هيچ ترنمي، شميم عطر گل نرگس نميشود …
خورشيد آدينهها آمد و رفت،
قرنهاست كه خورشيد آدينههايش ميآيد و ميرود،
ترسم كه اين آدينه نيز بيخورشيد رويت غروب كنم.
گل نرگس!
عطر دلآويزت، آويزه بنفشههاست و گوشواره پامچالها
تمام بهار پر شده از شميم سِحْرِ نگاهت
همين است كه گوش به زنگيم و چشم به راه:
«نازنينا! نفسي اسب تجلي زين كن
كه زمين گوش به زنگ است و زمان چشم به راه»
دلتنگي عاشقانت رنگارنگ است:
يكيشان پيامك فرستاد و گفت:
«چه انتظار عجيبي!
در بين منتظران هم چه غريبي!
منتظرانت چه آسان به نيامدنت عادت كردهاند؟!
نه كوششي، نه وفايي!
فقط نشستهايم و گفتهايم و ميگوييم:
خدا كند كه بيايي!!»
اما يأس در قاموس شيعه راه ندارد،
گرچه بارها گفتهايم و ميگوييم:
براي تعجيل در ظهورش صلوات،
اما تو روزي خواهي آمد
از كوچههاي باران،
و اندوه روزگاران از سينه منتظران خواهي شست،
و سرخوش آن روز
كه منتظران خواهند گفت:
به تبريك ظهورش صلوات!
قربان صحرائي چالهسرائي
انتهای پیام/