بسم الله الرحمن الرحیم
حکایت عجیبی است.
آذربایجان به خود می لرزد.
مسئولان و هموطنان در کمک رسانی به همنوعان خویش می شتابند(+). بسیج و سپاه و ارتش سخت دست به کار می شوند(+). صدا و سیمای همیشه فشل و بیاستراتژی هم که در لحظات اول اهمال کرده بود، نسبتا دست به کار شده است. رهبر انقلاب ضمن ابلاغ پیامی به ملت (+) و درخواست کمک از آنها برای هموطنان آذربایجانی، تکلیف را پایان یافته ندیده و شخصا در منطقه حاضر می شوند(+). هلال احمر جمهوری اسلامی از همان لحظات اول امداد رسانی به مردم را آغاز کرد. مسئولین مشغول طراحی قوانین و ساختارهای تسهیلی جهت بازسازی به هنگام منطقه هستند. ورزشکاران که تازه از المپیک پر مشقت بازگشته اند، ماندن در خانه را صلاح نمی بینند و …
مردم هم حضور دارند. خیلی ها کارشان را تعطیل کرده اند تا به یاری هموطنانشان بشتابند. سبکبارِ سبکبار!
***
اینها یک روی سکه است.
و اما روی دیگر سکه؛
سواستفاده از خون برادرانمان در آذربایجان، پلیدترین نوع تسویه حساب با نظام:
«چند سبز باقی مانده» که هنوز که هنوز است خیال میکنند نظامی که با خون سبز شد با کامنتها و پستها آبکیشان خشک میشود، ملت حماسه ساز ایران را به برگزاری تظاهرات و تجمعات اعتراضی در برابر حکومت دیکتاتور دعوت میکنند(+). پشت کامپیوتر هاشان نشسته اند و شهادت می دهند، حکومت هیچ کاری برای زلزلهزدههای آذربایجان، نکرده است. درست همان زمانی که بسیجیهای رهبر دارند از زیر آوارها جان نیمه جان مردمشان را بیرون می آورند(+ و +).
توی پست های سراسر عقده و فریبشان، تصاویر جعلی درست می کنند تا شاید بشود دل چند جوان ساده را آشوب کرد.
رئیس مجلس در دیدار با مردم زلزله زده با پیرمردی روستایی دست می دهد و آنها درست تصویری را نشان می دهند که هنوز دست نداده (+) و بعد میخواهند نتیجه بگیرند که؛ ببینید! سران نظام چقدر سنگ دل و پست و پلشتند؟!
تصویر افطاری رهبر را پیش از زلزله نشان می دهند و بعد می گوند؛ «تو داری مرغ می خوری درحالی که هموطنان من در حال مردن زیر آوارند» (جالب آنکه در تصویرشان هم نشانی از سرو مرغ نیست)
آنوقت رهبر که با پای خودشان روی خرابهها قدم می زنند، به روی خودشان نمیآورند و همچنان با هم توی اینترنت با اتکا به خون برادرانمان، پز نوعدوستی می دهند.
مانا نیستانی، کاریکاتوریستی که سال ۸۵ علیه کاریکاتور معروفش در روزنامه ایران، موجی از اعتراضات و تظاهرات گسترده میان هموطنان ترک برانگیخته شده بود، حالا آب گل آلود زلزله را غنیمت می شمرد و در کمال وقاحت با رسم کاریکاتوری موهن و با ادعای سرپوش نهادن اخبار آذربایجان توسط صدا و سیما و پرداخت به مشکلات کشورهای دیگر، سعی در تفرقه افکنی میان ملت و حاکمیت در چنین شرایط حساسی دارد(+).
می گویند «نه غزه ، نه لبنان ، یاشاسین آذربایجان» که یعنی ملتی که می روند برای روز قدس و حمایت از مظلومین جهان ظالمند و وطن فروش!
که بگویند مثلا ما برای مردم آذربایجان دل می سوزانیم و بقیه برای فلسطین، فقط! ( + و +)
بعد که مردم همان منطقه زلزلهزده می روند راهپیمایی(+ و + و +)، اصلا هم به روی مبارک نمیآورند.
زلزلهزدههایی که همه چیزشان را از دست داده اند و اگر حالا برای چند تاییشان گاو و گوسفندی باقی مانده باشد، غنیمت است و پر بها، پیش پای رهبرشان همان را هم قربانی میکنند(+) و بعد چند سبز مجازی (که البته بعید هم نیست این چند نفر یک نفر باشد!) مینویسند ؛ آذربایجان با ماست! آنان به زودی قیام می کنند!
حضور سپاه و ارتش را نمی بینند اما متوهمانه پست های سراسر سیاست و دروغ خودشان را حمایت از مردم می خوانند و نشانی از حیات پویا و سرزندهی جنبش سبز! (+).
همان ساعات اول زلزلهی آذربایجان تصاویر کمکهای ترکیه به مسلمانان میانمار را منتشر میکنند (+ و +)و زیرش مینویسند «کمک های ترکیه به زلزله زدگان آذربایجان» که مثلا مردم شهید داده آذربایجان قیام کنید علیه این نظام خون آشام که به دادتان نمی رسد و ببینید ترکیه چقدر خوب است و دوست داشتنی!
می خواهند مردم علیه حکومتی که برایش خون داده اند و می دهند قیام کنند.
همانهایی که تا دیروز همه چیز اسلام را زیر سوال می بردند حالا راه افتاده اند توی شبکه های اجتماعی که آهای رفقای جنبش سبز! فطریه تان را به این علمای درباری ندهید یکهو! بدهید برود آذربایجان برای برادرانمان.
یک نفر هم نیست بگوید آخر خانم و آقای محترم! همین شماها نبودید که دیروز داشتید علیه تمام احکام الهی پست می زدید حالا فطریه میدهید؟! چه تحول شگرفی!
و اما بشنوید از آنسوی مرزها و رفقای همین سبزها! تصاویر زلزله آذربایجان را به نام جنایات بشار اسد به خرد مردم سوریه می دهند! (+)
مریم رجوی خائن که دستانش به خون باکریهای آذربایجان آلوده است، از مردم آذربایجان حمایت می کند(+) تا شاید از این اوضاع به ظاهر قمردرعقرب چیزی هم به او بماسد.
و در آخر شیطان بزرگ هم از قافله عقب نماند و فاجعهی زلزله شمال شرق ( هنوز نفهمیده اند زلزله در شمال غرب رخ داده!!! +) را به ملت ایران تسلیت میگوید. انگار ما هفتاد میلیون آلزایمری هستیم که خاطراتی مثل انهدام هواپیمای مسافربریمان را فراموش کنیم.
***
دنیای عجیبی است. انگار زلزله در دل اینان رخ داده که تا دیروز ترکها که سهل است، تمام مقدسات این مردم شیعه را در جکهایشان به سخره میگرفتند، در برابر رایشان در انتخابات ریاست جمهوری، آنان را عده ای مزدور و بیسواد دهاتی می خواندند و…
و حالا …
با دیدن اینها دارم به این فکر می کنم که جمهوری اسلامی با همه کاستی ها و نشُدنهایش یک برگ برنده بزرگ دارد آن هم اینکه دشمنانِ به غایت کثیفی دارد…