به گزارش پایگاه خبری تحلیلی ماسال به نقل از خبرگزاری دانشجو، «حتما اکنون غلامحسین کرباسچی از اینکه علی لاریجانی رئیس مجلس شده از حمید رسایی خشنودتر و راضی تر است. سِرّ رئیس نشدن دیروز محمدرضا عارف نیزهمین گزاره چند کلمهای است.» سردبیر آفتاب یزد در شمارهی امروز این روزنامه نوشت. باخت عارف بوقچیهای زنجیرهای را سر در گم کرده است. بهدنبال مقصرند؛ کسی که بتوانند تمام کاسه-کوزهها را سرش خراب کنند. چارهای نیست؛ دو باخت سنگین ظرف کمتر از یک هفته بدنهی اجتماعی اصلاحات را از همیشه مأیوستر کرده است. جماعتی که دلخوش به پروپاگاندای سنگین رسانهها منتظر حذف امثال جنتی و لاریجانی از معادلات شورا و خبرگان بودند، حالا تماشاچی ریاست هر دو در مجلسین هستند. باید هم برای هوادارنشان مقصرتَراشی کنند.
چرا اصلاحطبان به دنبال مقصرتراشی هستند؟/ بحرانی بهنام نومیدی پس از «امید»
«نومیدی بعد از یک امید بزرگ»؛ این احتمالاً بزرگترین معضلی است که بدنهی رسانهای اصلاحات با آن مواجه است. امیدی که بعد از انتخابات اسفند ماه و با پمپاژ گستردهی «ما بُردیم!» نطفهاش بسته شده بود و روز یکشنبه با روشن شدن ترکیب هیأت رییسهی مجلس، سقط شد؛ پیش از آنکه زاییده شود. اصلاحطلبان نه در فتح خبرگان طَرفی بستند، نه موفق شدند خط و ربط مجلس شورا را تغییر دهند. حالا بیشتر از هر زمان روشن شده که خبرگان پنجم انقلابیتر از تمام مجالس گذشته است. مجلس دهم نیز دستکم در همان ریلی قرار گرفته که مجالس اصولگرای هشتم و نهم روی آن قرار داشتند. اصلاحطلبان حتی از تغییر ترکیب سیاسی هیأت رییسهی مجلس هم ناکام بودند؛ ریاست پیشکِش! ۹ کرسی از ۱۲ کُرسی سهم اصولگرایان شد. باعث و بانیان این «امید» واهی چه کسانی بودند؟ حتماً خودشان! رسانههایشان. اصلاحطلبان با وجود آنکه از شکست مطلق نامزدهای مورد حمایتشان در بیشتر حوزههای انتخابیه آگاه بودند، از سربند انتخابات مدام در سورنای پیروزی دمیدند. آنقدر که خودشان هم باورشان شد. آنقدر که باز هم خیال میکردند در مجلس ۲۹۰ نفره هم بیشمارند! آنقدر که اسیر توهمات شدند. حق دارند اگر امروز و بعد از رو شدن حقیقت نومید شده باشند.
حسین باستانی هم نوشته بود؛ خبرنگار بی. بی. سی فارسی. بولتننویس سابق رییس دولت اصلاحات جلوگیری نکردن از کاندید شدن عارف برای هیأت رییسه را اشتباه بزرگ اصلاحطلبان دانست و نوشت: «کاندید شدن محمد رضا عارف توقعات بیمبنایی را در میان بدنهی اصلاحطلب ایجاد کرد. محقق نشدن آن به بحران «نومیدی بعد از امید» در این بدنه منجر شده است.» مطلبی که بهخوبی در سرمقالهی امروز سردبیر «آفتاب یزد» هم پیداست؛ سید علیرضا کریمی نوشته: «این اتفاق طرفداران امید را سرخورده کرده است. حالا وقتی قاب تلویزیون، هیأت رییسه مجلس را نشان میدهد، ملت تغییر محسوسی را مشاهده نمیکنند.لاریجانی سر جای خودش نشسته است و باقی داستان هم تکرار مکررات است. این بَد است.»
اصلاحطلبان ماندند و مردم؛ و طرفدارانشان. با آن هم دروغی که مکرراً دربارهی پیروزی مطلق در انتخابات مجلسین گفته بودند. با مردمی که نمیخواهند باز هم به یک جماعت دروغگو دلخوش کنند. با مردمی که اصلاً معلوم نیست خرداد ۹۶ باز هم بخواهند درگیر بازیهای «تَکراری» آنان شوند. در این شرایط باید هم بهدنبال مقصر باشند. بهدنبال کسانی که تمام هزینههای شکست را پای آنان بنویسند. بلکه خود را تبرئه کنند.
اصلاحطلبان از چه ناراحتند؟/ روایتی از یک دُگماتیسم
سیب زمینیها! این تعبیر نهچندان محترمانهای است که روزنامهی اصلاحطلب آفتاب دربارهی برخی نمایندگان مردم به کار برد. کسانی از لیست امید، که بنابر ادعای این روزنامه «تطمیع» شدند؛ آن هم توسط دار و دستهی لاریجانی! این روزنامه نوشته بود: «روزنامه آفتاب یزد در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ماه با تیتر سیب زمینی مجلسی به واکاوی این گروه پرداخت و در آن شماره عنوان کرد که یاران لاریجانی به جای توزیع سیب زمینی در میان منتخبان ملت از ابزارهای مالی و ارائه تسهیلاتی چون مسکن و بیمه و سایر وعده های اقتصادی برای اقناع و تطمیع نمایندگان منتخب مردم در همایش « فرایند قانون گذاری؛ الزامات و راهکارها» بهره بردهاند.»
خشم و نفرت ناشی از شکست جلوی چشمانشان را گرفته است. آنقدر که بیخیال اولیات ادب و احترام شوند. آنقدر که نمایندگان مردم را سیبزمینی خطاب کنند. توتالیتهی حاکم بر اردگاه اصلاحات البته استقلال رأی را بر نمیتابد. پادگان است! بزرگان آنان انتظار دارند نمایندگان منتسب به لیست امید، هر چه را که آنان اراده میکنند، انجام دهند. «به عارف رأی بدهید!» اگر دستور است، کسی نباید از آن تخطی کند. و هر کس به ما رأی نداده، بی اخلاق است! صادق زیباکلام فعال سیاسی اصلاحطلب، پیش از انتخابات هیأت رییسه، نسبت به خلق آنچه «پدیدهی الهه راستگو» میدانست، هشدار داد. کواکبیان نمایندهی اصلاحطلب مردم تهران هم بعد از انتخاب علی لاریجانی، در حالی که خشمگین بهنظر میرسید، به خبرنگار پارلمانی ما گفت: «متاسفانه خيلي ها كه با ما عكس يادگاري مي گرفتند زنبيلشان را جاي ديگري بردند.»
وحید یامینپور کارشناس مسایل سیاسی در خصوص «دگماتیسم حاکم بر جناح اصلاحات» نوشت: «قبیله گرایی اصلاح طلبی روندهای دموکراتیک را پس می زند. همانطور که در شورش علیه نتیجه انتخابات ۸۸ دیدیم؛ و همانطور که در لجاجت بر حمایت از سران نانجیب فتنه دیدیم؛ و همانطور که در توهین به الهه راستگو دیده شد وقتیکه به درک و انتخاب خودش رای داد. اصلاح طلبان از چیزی گله می کنند که خود به دنیا آورده اند: «اخلاق حرفه ای سیاست عرفی» در برابر «اخلاق متعالی سیاست قدسی».»
اصلاحطلبان چه کسان دیگری را مقصر میدانند؟
اول از همه کرباسچی! دبیر کل جنجالی حزب کارگزاران سازندگی، پیشتر گفته بود طرفدار لاریجانی است. به دلیل آنچه توان مدیریتی و شخصیت کاریزماتیک او میدانست. هرچند بعدها و با فشار رسانههای اصلاحطلب ناگزیر از تعدیل اعتقاداتش شد. اصلاحطلبان حتی به او هم رحم نکردند. اگرچه وی دبیر کل یکی از بزرگترین احزابشان باشد. حزبی که بیشتر از همه به هاشمی رفسنجانی نزدیک است. کرباسچی هم سیبل شد. چون از عارف حمایت نکرد. و حالا آفتاب یزد او را به عنوان سردستهی «اصلاحطلبان مصلحتاندیش» معرفی میکند. با این همه او همچنان به آنچه گفته، معتقد است. بعد از انتخاب لاریجانی به خبرنگار ما گفت: «چه کسی گفته اصلاحطلبان در انتخابات پیروز شدهاند؟! من از روز اول گفتم اکثریت مجلس حامی دولت و معتدل هستند و ترکیب هیئت رئیسه هم همین را نشان میدهد.»
خشم و هیاهو! اصلاحطلبان چاره ای ندارند. رسوایی بزرگ انتخابات هیأت رییسهی مجلسین مشت دروغگوی آنان را در مقابل افکار عمومی، گشود. حالا ناگزیر از «مقصرتراشی» هستند.
انتهای پیام/