پایگاه خبری تحلیلی ماسال – محمدسعید ابرهیمی – «تاریخ معلم انسانهاست». این جملهی امام راحل مبیّن اهمیت وافر مطالعهی تاریخ و عبرت آموختن از تاریخ، این “بزرگ معلم” انسان هاست. چرا که رویدادهای تاریخی هماره با چهره ای دیگر در حال تکرار است و در این میانه، نیک روزی از آن کسی است که بر وقایع تاریخی وقوف یافته، از آن درس گیرد.
هر انسانی به اندازه ی اشراف و آگاهی اش به تاریخ، عمر دارد چرا که تجربیاتی که طی هزاران سال و با مرارت فراوان و اکثرا مبتنی بر روش پرهزینه«آزمون و خطا» حاصل شده است را به راحتی از طریق تورّق صفحات تاریخ و بررسی تطورّات آن، به دست می آورد.
امروزه و با توجه به وجود منابع تاریخی فراوان و سهولت دسترسی به این منابع، چنانچه افرادی در مقابل این معلمِ سترگ، زانوی تلمّذ نزنند و از آن توشه برنگیرند مصداق «گدای کاهل» خواهند بود و مورد ملامت آیندگان قرار خواهند گرفت.
با توجه به آنچه در بادی نوشتار از نظر گذشت، ضرورت تاریخ پژوهی، امری واضح و مبرهن می نماید. سلسله مطالعات تاریخی انسان را به این نکته رهنمون می سازند که در طول تاریخ یک سلسله قوانین ثابت به مانند قوانین فیزیک و شیمی و…وجود دارد که می توان نام «سنن تاریخی» بر آن نهاد. تعداد این سنن به قدری است که کسی را یارای احصاء تمامی آن ها نیست.
اینک اما در این اندک مجال برآنیم تا به یکی از عبرت های تاریخی که هماره خیل کثیری از عامه مردم در اثر بی توجهی به آن، دچار خطای محاسباتی و خسران شده اند، بپردازیم و آن عبارت است از این که رابطه نسبی، ملازمه ای با قرابت فکری ندارد.
ای بسا پدران صالحی چون نوح(ع) که فرزندانی طالح داشته اند و چه بسیار فرزندان نیک سرشتی که سر از دامان خانواده ای ناصالح برآورده اند. تراژدی «پسر نوح» یک سریال دنباله دار است که در همان مقطع زمانی پایان نیافت و در طول تاریخ، غراوان به چشم می خورد که افرادی در اثر هم نشینی با بدان، خاندان نبوت خویش، گم کرده اند.
نمونه ی دیگر از انحراف آقازاده ها از خط اصیل پدران، جعفر بن علی، فرزند امام هادی(ع) است که پس از شهادت این امام همام، به ناحق دعوی امامت کرد در حالیکه می دانست این مقام متعلق به حضرت حسن عسکری(ع) می باشد و بدین صورت، در تاریخ تشیع ملقّب به«جعفر کذّاب» گشت فلذا هیچکس نمی تواند به صرف پیوند خویشاوندی با انسان های وارسته، خود را در حصن حصین و حاشیه ی امنیت تصور نماید.
به گفته ی بندیتو کروچه: «هر تاریخی، تاریخ معاصر است». فلذا چنانچه همگان از عبرت های تاریخی، پند گیریم؛ اتفاقات ناگوار تاریخی دیگربار و در پس چهره ای دیگر رخ نخواهد نمود.
در همین مثال فوق، عده ای از شیعیان امام هادی(ع) به واسطه ی اینکه جعفر کذاب، فرزند امام بود، گرد او مجتمع گشتند حال آنکه اگر اینان از ماجرای پسر نوح عبرت می آموختند، کورکورانه طریق متابعت از وی در پیش نمی گرفتند و به صرف امامزاده بودن وی، عنان اختیار خویش در کف او قرار نمی دادند.
هر چند موارد فوق الذکر نیز به تعبیری که ذکر آن رفت، تاریخ معاصر محسوب می شوند اما برای ملموس تر شدن آن، شاهد مثالی از تاریخ انقلاب می آوریم که همانا عاقبت سید حسین خمینی نوه ارشد امام راحل است که پس از احراز ماهیت پلید بنی صدر باز هم دست از حمایت وی نکشید و حتی در مشهد به ایراد سخنرانی در دفاع از بنی صدر پرداخت که مردم خشمگین به سوی او یورش می برند و او نیز در واکنش به این اقدام دست به سلاح گرم می برد که بازداشت می شود و حضرت امام(ره)دستور انتقال وی به تهران را می دهند و خاطرنشان می نمایند که در صورتی که دست به اسلحه ببرد وی را با تیر بزنند.
آری، حکومت اسلامی اهل مسامحه و قائل شدن رانت برای هیچ شخصیتی نیست خواه آن فرد عقیل بن ابیطالب،برادر امیر مومنان باشد خواه نواده بنیان گذار انقلاب.
انتهای پیام/