جمعه ۰۲ آذر ۱۴۰۳ , 22 November 2024

تاریخ انتشار : ۳۰ خرداد ۹۵
ساعت انتشار : ۱۰:۴۳ ق.ظ
چاپ مطلب
معرفی کتاب رمضانی استاد پناهیان؛

به «شهر خدا» خوش آمدید

آنها در اين شهر مي‌شود حقيقت دنيا را ديد و شيريني آخرت را چشيد. آدم قبل از ورود به اين شهر، باور نمي كند كه زندگي بدون دست آلودن به دنيا چگونه مي‌تواند اين همه دلچسب باشد. تازه آنجا مي‌شود فهميد در زندگي هرچه از دنيا بهره مند شوي، كمتر از لذت حيات برخوردار مي‌شوي.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی ماسال، سیده فاطمه حسینی ضمن یادداشتی در هفته نامه راه ۵۷ ، در خصوص کتاب «شهر خدا» اثر استاد علیرضا پناهیان در باب ماه مبارک رمضان، نوشت؛

این کتاب با سبک روان و بی دست اندازش تا ساعت‌ها انسان را مشغول به خود می‌کند. در پشت تمامی صحبت‌ها آیه و یا حدیثی وجود دارد که به سبک هنرمندانه ای در قالب سخنان امروزی ما جای گرفته‌اند و در لفافه خودنمایی می‌کنند.
***
مهمانان اين شهر گويا مقيم اين خانه اند كه احساس غريبي نمي كنند و آشنايي با زير و روي شهر از سر و رويشان مي بارد. هر كدام براي خود جايي دارند و مقامي؛ و هر كس صحني دارد و سرايي. محل اقامت مهمانان از قبل معین شده، و قدر و منزلت آدم ها مثل روز قيامت، ولي به صورت نامحسوس، معلوم است. بعضي‌ها طبق معمول با خدا فاصله‌اي ندارند. ولي بعضي ها چند كوچه آن طرف‌تر همسايه‌ی خدا هستند. به هر حال در درون همه‌ی خانه ها، هميشه و بيش از همه‌ی اوقات دنيا، حضور خدا احساس مي‌شود. دست ها را به سوي خدا دراز مي‌كنند، ولي خدا را نزديك تر از هميشه در آغوش مناجات خود مي‌یابند و مدهوش ملاقاتش مي شوند.
تشنگي و گرسنگي بر زيبايي نگاه پر تمنّاي دوستان خدا افزوده است. حالت عاشقي و دلدادگي در دست به سوي سفره‌ی نان دراز نكردن مهمانان، و ضعف و بي رمقي بدن هايشان ديدني است. انگار همه عاشق‌اند، كه آب در اختيار دارند و لي لب تر نمي‌كنند و ديوانه‌اند كه خوردني در اختيار دارند ولي به روي خود نمي‌آورند. همه از حال هم خبر دارند، ولي در حالي كه به هم عشق مي ورزند و غمخوار يكديگرند، روزها بر گرسنگي هم صبر مي‌كنند. اما شب ها براي اطعام يكديگر سبقت مي‌جويند.
در شهر خدا به مهمان ها وعده داده شده است كه اگر تا شام لب به آب و نان نزنند و جسم خود را از طعام و شراب خالي نگه دارند، خداوند جان آنان را از جام خود سيراب مي كند و از جانب خود سيرشان مي‌گرداند. ايشان هم، حاضرند از گرسنگي و تشنگي بميرند، اما جاي خوان خدا را در جانشان خالي نگاه دارند، تا هنگامه‌ی تحقّق وعده‌ ی الهي را در اوج ضعف جسماني روزه داري خود تجربه نمايند. گويا از نور او نيرو مي‌گيرند و از سير به سوي او سيراب مي‌گردند.

Untitled-1
تنها در اين شهر مي‌شود حقيقت دنيا را ديد و شيريني آخرت را چشيد. آدم قبل از ورود به اين شهر، باور نمي كند كه زندگي بدون دست آلودن به دنيا چگونه مي‌تواند اين همه دلچسب باشد. تازه آنجا مي‌شود فهميد در زندگي هرچه از دنيا بهره مند شوي، كمتر از لذت حيات برخوردار مي‌شوي. از حداقل خورد و خوراك گذشتن، تو را قوي مي‌كند و دنيا را ضعيف و حقير. در اين شهر مي‌شود ديد كه دنيا چگونه اسير آدمي است و هرگز نمي تواند بر او سلطه يابد.
شايد كسي باور نكند اهالي اين شهر كه به عشق خدا زنده‌اند، و به آرزوي وصال او به اين مهماني آمده‌اند، خودِ خدا، به آنها امر كرده است كه گرسنه بمانند و تشنگي بكشند. اما جالب اين است كه هيچ كس شكايت ندارد و همه با رضايت به امر میزبان تن مي‌دهند. گويا مي‌خواهند در نمايش مباهات معشوق شركت كنند، و دليل برازندگي او براي معبود بودن باشند. دوست دارند نشا نه‌ی حكومت او بر همه‌ی عالم با شند و قبل از قيامت، در همين دنيا به فرمان او قيام کنند.
واقع مطلب آن است كه در اين شهر آنچه مهم است، رابطه‌ی مهمانان با ميزبان است و آن قدر اين امر مهم است كه اگر گرسنگي كشيدن، آن رابطه را نزديك مي‌كند، همه با كمال رضايت آن را مي‌پذيرند.
***
شهرخدا- نوشته‌ی: علیرضا پناهیان- ناشر:بیان معنوی
قطع جیبی- سال نشر: ۱۳۹۲٫

انتهای پیام  /