به گزارش پایگاه خبری تحلیلی ماسال، ۱۵ تیرماه سالروز شهادت یگانه استاندار شهید کشور ، مهندس علی انصاری و یار باوفای ایشان مهندس نورانی است. به همین منسابت خاطره ای زیبا از کتاب خواندنی «استاندار آسمانی» به نقل از رئیس وقت کمیته امداد امام خمینی گیلان تقدیم مخاطبین میشود؛
ایشان روزی برایم تعریف میکردند که امروز به شهر شما فومن رفته بودم و از من خواسته بودند که در آنجا برایشان سخنرانی کنم. در بین راه که میرفتم در انتهای بازار روز، مرد دستفروشی را دیدم که منتظر خودروهای عبوری بود. او فروشنده مرغ و جوجه و تخممرغ بود. دیدم این مرد کنار جاده به انتظار ایستاده است. ترمز کردم تا ایشان را سوار کنم. مقدار زیادی گونی، مرغ و تخممرغ خریداری کرده بود تا آنها را به فومن ببرد. کمک کردم و آنها را گذاشتیم توی خودرو و حرکت کردیم.
در بین راه او گفت: اگر ممکن است کمی تندتر بروید.
پرسیدم: چرا؟
جواب داد: میگویند امروز قرار است آقای استاندار به فومن بیاید و در مسجد بالامحله، صحبت کند. میخواهم به سخنرانی او برسم.
وقتی به فومن رسیدیم پرسیدم: شما را کجا پیاده کنم؟
گفت: جلوی مغازهام. میخواهم وسایلم را توی مغازه بگذارم. شما تشریف ببرید.
او را پیاده کردم رفتم مسجد وضویی گرفتم دیدم مسجد آماده و مردم منتظر هستند. یکراست رفتم پشت تریبون. اتفاقا گرم سخنرانی بودم که همان مرد را دیدم که وارد مسجد شد. او وقتی مرا دید تعجب کرد، همانجا وسط مجلس ایستاد و نمینشست. شنیدم که از یک نفر پرسید؛ آقای استاندار کی میآید؟ کسی به او گفت: استاندار همانی است که دارد صحبت میکند.
او خندهای کرد و گفت: نه خیر این راننده من بود. نیم ساعت پیش او مرا از رشت به فومن آورد.
وقتی نشست، من به سخنرانی خود ادامه دادم. مجلس که تمام شد، آمد جلو با من روبوسی کرد و گفت: مرا ببخشید که شما را نشناختم و معطلتان کردم. ما استاندار این شکلی ندیده بودیم. به او گفتم: همان که گفتی درست بود من راننده شما هستم.
به نظر من انصاری یعنی این نه چیزی دیگر.
راوی: حمید کامرانزاده – کتاب استاندار شهید- عبدالرضا سالمینژاد
انتهای پیام /
امام علی (ع) : کسی که در مقابل شیفتگان دنیا اظهار ذلت کند و برای دلباختگان مال و مقام تن به ذلت و خواری دهد با این عمل جامه تقوی و عزت را از خود در آورده است. الحدیث جلد ۲ صفحه ۳۶
روح این شهید گرانقدر شاد
مسئولینی که فقط به فکر مال و منال هستند کمی شرم کنند