ساخت تندیس و مجسمه مسئولین، میراث طاغوت است نه انقلاب اسلامی.
نگاهی گذار به تاریخچه ساخت مجسمه و تندیس از شخصیتهای حکومتی در ایران، نشان می دهد که همه چیز از ناصرالدین شاه قاجار شروع شد! اعلیحضرتی که به فرنگ رفته بود و به فرنگ و زیبایی هایش علاقه ای مفرط داشت. اولین تندیس نصب شده در تهران از تمثال ناصرالدین شاه به دستور اقبال السلطنه، وزیر قورخانه و توسط میرزا علی اکبر معمار در سال ۱۳۰۶ ساخته شد.
قرار بود این مجسمه در میدان توپخانه نصب شود اما به صلاحدید شاه و از آنجا که احتمال مخالفت های عمومی به دلیل تشابه مجسمه و بت در فرهنگ آن روزگاران ایرانیان وجود داشت، دستور داده شد تا مجسمه را به باغ شاه ببرند و بیش از این اسباب حساسیت رعیت را فراهم نیاورند!
پس از این بود که مجسمه سازی و ساخت تندیس جای خود را باز کرد و به تدریج مجسمه های زیادی از شاهان ایران ساخته شد. ساخت تندیس در دوران حکومت محمدرضا شاه پهلوی تبدیل به یکی از ابزارهای تبلیغاتی حکومت شد. تا جایی که نصب مجسمه ای از شاه در یک شهر متضمن ورود عمران و آبادانی نسبی در آن شهر بود. در جریان کودتای ۲۸ مرداد ۳۲ مجسمه های شاه در میادین تهران به دست انقلابیون تخریب شد.
بعد از کودتای ۲۸ مرداد مجسمه های آسیب دیده ترمیم شد و در میان میادین دیگر تهران نیز حضور شاه پررنگ تر شد. همچنین در شهرهای مختلف ایران مجسمه هایی از شاه نصب شد.
بختیار در مصاحبه ای در سال ۵۶ می گوید: «در تهران در حال حاضر ۳۰ مجسمه نصب شده است که این نشانه علاقه مردم به اعلیحضرت است!»
روزگار ساخت مجسمه های شاه می گذرد و هر نقطه ای از تهران به سرعت مجسمه ای از شاه را به خود می بیند؛ دانشگاه تهران، میدان توپخانه، شهرک اکباتان، پارک شهر، میدان حسن آباد، میدان راه آهن، بانک ملی، میدان انقلاب و … . روی مجسمه نصب شده در دانشگاه تهران چنین نگاشته شده بود: «پیکر همایون اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی شاهنشاه دانش پرور که عنایات و توجهات ذات همایونش مایه پیشرفت و استقلال دانشگاه تهران بوده و هست به نشانه سپاسگزاری از طرف استادان و دانشگاهیان برپا گردید. بهمن ماه ۱۳۳۲»
قبل از انقلاب، ۵۰۰ مجسمه از رضاشاه و ۷۰۰ تا ۸۰۰ مجسمه از محمدرضا شاه در شهرها و میدانها و پادگانها و باشگاه ها و دانشگاه ها و صندوق پس انداز بانک ملی نصب بود.
اما طبیعت هر انقلاب خصوصا انقلاب اسلامی ایران سقوط مجسمه های مستبدانی همچون محمدرضا شاه، قذافی، صدام حسین و … است.
انگار تاریخِ مجسمه و تندیس کارگزاران حکومتها، با تاریخ مستبدان و دیکتاتورهای زمان خود و تملق و چاپلوسی اطرافیانشان، پیوند خورده است.
پس از انقلاب اسلامی هیچگاه تندیس سازی از مسئولین مقبول جامعه و حتی خود مسئولین نبوده است و از آن به عنوان یک حرکت طاغوتی شناخته شده است. مجسمه سازی از مسئولین، بالاخص مسئولین بالاخص در زمان حیات آنها، چیزی نیست که افکار عمومی ملت ایران آنرا بپسندد.
اما با این حال، بازهم نمونه هایی از ساخت تندیس مسوولان بعد از انقلاب به چشم می خورد.
به نظر میرسد اولین بار بعدازانقلاب، کرباسچی بود که تندیس سازی را کلید زد. وی که نیمه اول دهه ۷۰ ریاست شهرداری تهران را بر عهده داشت، با بودجه شهرداری اقدام به ساخت مجسمهای از هاشمی رفسنجانی(رئیس جمهور وقت) کرد و آنرا در پایان یک مراسم افتتاحیه، به او اهدا کرد! این مجسمه امروز در موزه هاشمی رفسنجانی در رفسنجان نگهداری میشود.
نمونه دیگری از این اقدامات، مهرماه سال گذشته رخ داد. آنجا که همزمان با آغاز عملیات تعطیلی بخش اعظمی از صنعت هسته ای، از تندیس محمدجواد ظریف در یک مراسم دولتی، رونمایی شد.
و حالا به نظر می رسد این روند ناپسند، همچنان ادامه دارد بطوری که گفته می شود قرار است بزودی تندیس محمدباقر نوبخت، سخنگوی دولت در رشت و جلوی دیدگان عموم، نصب شود!
قصد تخریب شخصیتهایی چون نوبخت را نداریم اما حتی در کشورهای غربی، ساخت تندیس برای مدیران حکومتی، مردود است به عنوان مثال در کشورانگلیس، که پر از تندیس و مجسمه های هنرمندان، مشاهیر و سیاستمداران است، حتی یک مجسمه از یک فرد زنده در جایی نصب نشده است. ملکه الیزابت دوم که حدود ۶۴ سال است ملکه بریتانیاست، حتی صاحب یک مجسمه نیست.
اکنون این سوال مطرح است که آیا بهتر نیست در گیلان که افتخاراتی چون شهید دکتر انصاری(استاندار گیلان و تنها استاندار شهید کشور که به دست منافقین کوردل ترور شد) در خود پرورانده است برای شناخت بیشتر این شخصیت ممتاز و برجسته، تندیسی از وی در رشت نصب شود؟
آیا جوانب و پیامدهای منفی تندیس سازی از مسئولین حی و حاضر، بررسی شده است؟ قطعا افکار عمومی جامعه، افعال مسئولین را به قضاوت خواهند نشست و هرآنچه را نپسندند زیر سوال خواهند برد.
انتهای پیام /