به گزارش ماسال نیوز به نقل از رنگ ایمان، مسعود سلطانی فر متولد ۱۳۳۸ تهران. او در دوره دوم ریاست جمهوری سید محمد خاتمی ـ از سال ۸۰ تا ۸۴ ـ به استانداری گیلان منصوب شد.
البته قبل از آن و در سالهای ۶۵ تا ۷۱ در معاونت استانداری های هرمزگان، همدان و فارس مشغول به کار بود. وی از سال ۷۱ تا ۷۵ استاندار استان مرکزی بود و بعد، در حدود دو سال قائم مقام سازمان تربیت بدنی گردید. بعد از آن ـ از سال ۷۶ تا ۸۰ ـ به استانداری زنجان رسید و بعد به استانداری گیلان منصوب شد.
وی بعد از اتمام دوره استانداری در گیلان، بازنشست شد و به مجمع تشخیص مصلحت نظام پیوست و در مرکز تحقیقات آن مشغول به کار شد.
مسعود سلطانی فر، در سال ۸۶ جهت شرکت در انتخابات هشتمین دوره مجلس شورای اسلامی ثبت نام کرد اما رد صلاحیت شد و بعد از نامه نگاری و پیگری های زیاد توانست تایید صلاحیت خود را بگیرد و در لیست ۳۰ نفره ائتلاف مردمی اصلاح طلبان جای گرفت ولی نتوانست رای مردم را به دست آورد.
وی بعدها عضو شورای مرکزی حزب اعتماد ملی شد که در زمان انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ رئیس ستاد اجرایی انتخابات حزب اعتماد ملی در حمایت از مهدی کروبی بود. در زمان شمارش آرا نیز او به عنوان نماینده ویژه مهدی کروبی در محل حضور داشت. او در این سالها اقدام به انتشار مقالات تندی در روزنامه اعتماد ملی می نمود و انتخابات سال ۸۸ را انتخابات تحمیلی می نامید.
همچنین او در سال ۸۸ نامه تندی به رئیس قوه قضاییه نوشت و به حمایت از زندانی شدن تاجزاده و انتقاد علیه آنچه که خود دیکتاتوری می نامید، پرداخت. همچنین وی به عنوان یکی از چند اصلاح طلبی بود که با انتشار نامه و امضای آن به حمایت از آزادی موسوی و کروبی و اذعان به مظلومیت آنها پرداخت.
سلطانی فر در انتخابات چهارمین دوره شورای شهر تهران نیز ثبت نام کرد که در ابتدا رد صلاحیت شد و بعد از اعتراض، توانست دوباره تایید شود و در فهرست اصلی اصلاح طلبان جای گرفت و به عنوان نفر ۳۲، نخستین عضو علیالبدل شورای شهر تهران، گردید.
او که به مدت ۱۰ سال با دکتر حسن روحانی در مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام همکاری داشت، یکی از افراد بازنشسته ای بود که تصمیم به ورود آنها به دولت یازدهم گرفته شد و به عنوان وزیر پیشنهادی وزارت ورزش در دوران ریاست جمهوری دکتر روحانی به مجلس معرفی شد اما نتوانست رای اعتماد نمایندگان مردم را به خود جلب نماید.
سرانجام مسعود سلطانی فر در دولت یازدهم به مدت سه سال به عنوان عضو غیرموظف هیأت مدیره سازمان منطقه آزاد کیش انتخاب گردید و پس از استعفای محمد علی نجفی از ریاست سازمان میراث فرهنگی، به این سمت و معاونت ریاست جمهوری منصوب گردید.
سلطانی فر در گیلان
اما چراغ خدمتگزاری سلطانی فر در گیلان آنچنان کم فروغ است که به سختی می توان برنامه خدمتی موفقی از او ارائه کرد و متاسفانه گیلان از این دست مسئولین به خود کم ندیده است.
البته سلطانی فر یک دوره در رسانه ها و خصوصا بین مردم گیلان مطرح شد و آن هم به عنوان مسئول بی خبر از حوزه کاری اش که به مسائل مربوط به قضیه برف سنگین سال ۸۳ بر می گردد.
او در اوج دوران بارش برف در گیلان حضور نداشت و در خارج از استان، در مصاحبه ای با خبر سراسری ساعت ۱۴ شبکه اول سیما گفت: «رسانه مشکل را بزرگ نشان داده! از اول برف، نود درصد برق داشتند و دارند؛ و ۸۰ درصد آب. مخابرات و گاز هم مشکلی نداریم. کمتر از ۱۰ نفر هم تلفات داریم» و اینها در حالی بود که آب و برق رشت کاملا قطع بود و راههای اصلی و فرعی داخل شهر نیز غیر قابل عبور شده بودند و حتی سقف تصفیه خانه رشت نیز فرو ریخته بود و مردم دچار مشکلات عدیده ای بودند و ارگانها و سازمانها نیز به دلیل آمادگی نداشتن ـ با آنکه سازمان هواشناسی از قبل آن را پیش بینی کرده بود ـ همه دچار انفعال شدید بودند. این مصاحبه او باعث سستی مسئولین کشوری در خدمت رسانی به مردم گیلان و در پی آن ناراحتی شدید و اعتراض مردم گیلان شد.
او بعد از اینکه از مسافرت برگشت و به گیلان آمد با تشکیل شورای تأمین استان، با مسئول وقت صدای گیلان ـ که مشکلات را از زبان مردم مرتبا گزارش می کرد ـ و خبرنگاران و مجریان رادیو برخورد کرد و آن مسئول را برکنار نمود.
او در مدت زیادی از دوران مسئولیتش در گیلان، چند روز در هفته را به یکی از کشورهای اروپایی ـ به عنوان تحصیل در دوره های تکمیلی ـ سفر می کرد و اصلا در ایران حضور نداشت و بعد از آن بود که از مهندس سلطانی فر به عنوان دکتر یاد می شود. حتی در سایت ایشان نیز مدرک او، کارشناسی ارشد علوم سیاسی ـ که در سال ۷۶ از دانشگاه آزاد گرفته است ـ عنوان شده است ولی در تمام اخبار و رسانه ها از او به عنوان دکتر سلطانی فر، خبر منتشر می شود.
استاندار موفق میخواین فقط سعادتی در زمان احمدی نژاد استاندار بود که با کله رفت تو بیجار سر…بومی هم بود واسه همسایه گیلان یعنی مازندرانی بود
لعنت خدا بر فتنه گر و خواص بی بصیرت( و شایعت وتابعت وبایعت )
لعنت خدا بر حامیان فتنه و ساکتین فتنه هرکس که آب در آسیاب فتنه ریختند چه کلامی چه قلمی چه مادی چه قدمی مرگ بر تحصن کنندگان آن روز در دانشگاه ها