به گزارش ماسال نیوز به نقل از مشرق، آیت ا… العظمى عبدالکریم موسوى اردبیلى ، سحرگاه سیزدهم رجب ۱۳۴۴ ه ق، مقارن با سالروز میلاد امیرالمؤمنین علیه السلام و برابر با ۸ بهمن ۱۳۰۴ ه ش در شهر اردبیل ، در خانوادهاى روحانى وتهیدست متولد شدند .
پدر ایشان روحانى بزرگوار مرحوم سید عبدالرحیم و مادرشان، زنى پارسا مرحومه سیده خدیجه بود که پیش از آن صاحب هشت فرزند دختر شده بودند . ایشان که آخرین و تنها فرزند ذکور خانواده بودند ، در سال ۱۳۴۶ ه ق ، در دو سالگى مادر خود را در اثر بیمارى حصبه از دست داده و تحت مراقبت خواهرانشان قرار گرفتند.
شروع تحصیل و آغاز طلبگى
اوتحصیلات خود را در اوان کودکى و در سن شش سالگى با ورود به مکتب خانه آغاز کردند و قرآن کریم را فرا گرفته آنگاه کتابهایى چون رساله عملیه ، گلستان ، تنبیه الغافلین ، نصاب الصبیان ، گلزار بهار ، ابواب الجنان ، مجالس المتقین ، تاریخ معجم ، درّه نادرى ، تاریخ وصاف ، حساب فارسى و برخى کتب دیگر را نزد معلمان خود آموختند . در سال ۱۳۱۸ فراگیرى دروس عربى را آغاز کرده و در سال ۱۳۱۹ به قصد ادامه تحصیل در دروس حوزوى ، وارد مدرسه علمیه ملاابراهیم در شهرستان اردبیل شدند . در آن زمان در اردبیل سه مدرسه علوم دینى به نام هاى مدرسه میرزا علىاکبر ، مدرسه صالحیه ، و مدرسه ملاابراهیم وجود داشت که اولى تبدیل به دبستان و دومى محل استقرار مهاجرین ایرانى قفقاز شده بود و تنها مدرسه ملاابراهیم جهت تحصیل طلبهها باقى مانده بود .
در آن ایام رغبتى براى خواندن دروس حوزوى وجود نداشت به نحوى که این مدرسه تنها داراى چهار طلبه بود . در چنین شرائط سختى ، ایشان طلبگى را آغاز نموده و دروس جامع المقدمات ، سیوطى ، جامى ، مطول ، حاشیه ملاعبدا… ، شمسیه ، معالم و شرایع را تا سال ۱۳۲۲ درهمان مدرسه به اتمام رساندند . پس از ورود متفقین به ایران ، مردم از آزار واذیت دولت رهایى یافتند و در پى آن رغبت جوانان به دروس حوزوى افزایش یافت . لذا تعدادى طلبه جوان جهت تحصیل در دروس حوزوى وارد مدرسه ملاابراهیم شدند . ورود این طلاب جوان و نشاط و جدیت آنان باعث گردید ایشان تدریس دروس مقدماتى علوم حوزوى یعنى صرف، نحو و منطق را آغاز نمایند. افزون بر آن در همان زمان به منظور جبران خلأ فرهنگى ناشى از بیست سال دیکتاتورى رضاخانى ، اقدام به برپایى مجالس وعظ و خطابه و سخنرانى در شهرستان اردبیل و مناطق اطراف آن نیز نمودند .
هجرت به قم
موسوى اردبیلى در رمضانالمبارک ۱۳۲۲تصمیم گرفتند به شهر مقدس قم مهاجرت نموده تحصیلات عالیه را در آن شهر مقدس ادامه دهند و در آخر همان ماه از اردبیل خارج و در نهم شوال وارد شهر مقدس قم شدند و در یکى از حجرات فیضیه رحل اقامت افکندند . مدت اقامت ایشان در شهر مقدس قم ، سه سال و اندى به طول انجامید که در این مدت لمعتین ، رسائل ، مکاسب ، کفایتین ، مباحثى از درس خارج اصول و بحثهایى از تفسیر قرآن و فلسفه را فراگرفته همزمان به تدریس معالم ، لمعتین و قوانین مشغول شدند .
ایشان در این مدت از محضر اساتید بزرگوارى استفاده برده و کسب دانش نمودند؛ از جمله مقدارى از مکاسب و جلد اول کفایه را نزد آیت ا… العظمى سید محمّد رضا گلپایگانى ، بیع مکاسب و جلد دوم کفایه و شرح هدایه میبدى را نزد آیت ا… العظمى حاج سید احمد خونسارى ، رسائل را نزد آیت ا… حاج شیخ مرتضى حائرى و آیت ا… سلطانى ، منظومه را نزد آیت ا… حاج میرزا مهدى مازندرانى و اسفار را نزد آیت ا… سید محمد حسین طباطبائىقدس سره ، به تحصیل پرداختند. افزون بر این، معظم له هیچگاه از ترویج معارف دین غفلت نکرده در ایام تبلیغ در مناطق مختلف ایران مجالس وعظ و خطابه تشکیل داده با سخنرانىهاى مذهبى خویش، شور و نشاط معنوى به جامعه تزریق مىکردند.
مهاجرت به نجف اشرف
حضرت آیت ا… العظمى موسوى اردبیلى به اتفاق سه نفر از فضلاى حوزه علمیه قم تصمیم گرفتند به نجفاشرف مهاجرت نمایند . با انصراف دو نفر از همراهان ، ایشان با نفر سوم یعنى مرحوم شیخ ابوالفضل حلالزاده اردبیلى در ۱۶ آبان ۱۳۲۴ ه ش برابر با اول ذىالحجه ۱۳۶۴ ه ق، از قم حرکت کردند . به دلیل اینکه در آن زمان امکان مسافرت قانونى به عراق وجود نداشت و یا بسیار مشکل بود ، به ناچار به شکل مخفیانه توسط یک بَلَم از طریق خرمشهر واروندرود وارد شهر بصره در عراق شده با تحمل مشقات و سختیهاى فراوان که شرح آن بسیار طولانى و در عین حال شنیدنى است ، از شهرهاى بصره ، عباسیه و دیوانیه عبور کرده با عنایت و لطف الهى که مشکلات را بر آنها هموار مىکرد ، موفق شدند عصر روز هفتم ذىالحجه همان سال وارد مدرسه سید در نجفاشرف شوند . ورود آنها به نجف اشرف مقارن با شب عرفه بود ، لذا دو همسفر پس از انجام مقدمات مستحبّه ، طبق سنت دیرین در حوزه علمیه نجف اشرف ، همان شب عازم کربلا شده و دو روز بعد به نجفاشرف مراجعت و فراگیرى دروس حوزوى را آغاز نمودند . معظم له دوران اقامت خویش در نجفاشرف را بهترین ایام تحصیل خود مىدانند که محیطى امن و آرام براى طلاب حاصل شده بود و محصلین غیر از تحصیل و تدریس و تحقیق ، فعالیت دیگرى نداشتند . ایشان نیز با شور و شوق زائد الوصفى ، در دروس اساتید بزرگ حوزه در آن روزگار حاضر شده ضمن خوشه چینى از خرمن آن بزرگان ، با علاقه مفرطى به تحقیق و تفحص پیرامون مسائل علمى مطرح در دروس حوزوى پرداخته و قسمتى از دروس آن اساتید را نیز به رشته تحریر درآوردند .
فعالیت علمى در نجف
حضرت آیت ا… العظمى موسوى اردبیلى در مدت اقامت در نجف اشرف ، در اصول فقه مباحث قطع و ظن ، برائت و اشتغال و پارهاى از مباحث الفاظ و در فقه ، اعداد صلاة و اوقات ، قبله و لباس مصلى و مکان مصلى و خلل صلوة و شروط تا آخر مکاسب را نزد مرحوم آیت ا… العظمى خوئى ، بحث طهارة را تا آخر وضو نزد مرحوم آیت ا… العظمى حکیم ، مبحث اجتهاد و تقلید را نزد مرحوم آیت ا… العظمى سید عبدالهادى شیرازى ، اول کتاب بیع را نزد مرحوم آیت ا… العظمى میلانى ، بیع صبى را نزد مرحوم آیت ا… العظمى شیخ محمد کاظم شیرازى ، مقدارى از عروة را نزد مرحوم آیت ا… العظمى شیخ محمد کاظم آلیاسین و در فلسفه از اول طبیعیات تا آخر منظومه را نزد مرحوم صدراى بادکوبى تحصیل نموده همزمان دروس آیات عظام خوئى ، میلانى و حکیم را نیز تقریر نمودند. مدت اقامت معظمله در نجف اشرف هر چند نستبا کوتاه بود و تنها قریب دو سال و اندى به طول انجامید ، اما همین مدت کوتاه به دلیل اینکه اساتید آن روزگار حوزه نجف از اعاظم فقه و اصول قرون اخیر شیعه بودهاند ، از نظر علمى براى ایشان بسیار پرثمر و ارزشمند بوده و دقتها و موشکافیهاى آن بزرگان در حوزههاى فقه ، اصول و فلسفه ، تاثیرات شگرفى در شخصیت علمى معظم له گذاشت . مناسب است سخنى را از آیت ا… العظمى خوئىرحمه الله در مورد حضور ایشان در نجفاشرف نقل کنیم. ایشان از حضور کوتاه مدت سه طلبه که از قم به نجفاشرف رفته و پس از مدت کوتاهى بازگشته بودند ابراز تأسف نموده و فرمودند: «اى کاش اینها در نجف مانده و به قم باز نمىگشتند». یکى از این سه تن، حضرت آیت ا… العظمى موسوى اردبیلى بود.
بازگشت به ایران
حضرت آیت ا… العظمى موسوى اردبیلى پس از بازگشت از عراق ، در سال ۱۳۲۷ ه ش وارد قم شده در مدرسه فیضیه اقامت گزیدند . ایشان هنگام مراجعت از عراق مصمم بودند در اسرع وقت به نجف بازگردند و با همین انگیزه ، از به همراه آوردن وسایل و اثاثیه موجودشان در نجفاشرف ، خوددارى کرده بودند . ولى تقدیر بر خلاف این بود و دیگر امکان مسافرت مجدد جهت تحصیل در عراق براى ایشان فراهم نشد . هنگامى که به قم رسیدند ، با دریافت خبر سلامتى پدر ، براى اطلاع از وضع حوزه و کیفیت و کمیت دروس ، چند ماهى در قم ماندند و در همین مدت در جلسات درس خارج فقه مرحوم آیت ا… العظمى بروجردى ، فقه و اصول مرحوم آیت ا… داماد و فلسفه مرحوم علامه طباطبایى (منظومه) حاضر شدند ، تا اینکه در ماه رجب به اردبیل رفته با پدر بزرگوارشان دیدار کردند . پدر ایشان مایل بود بقیه عمر خود را در نجف یا قم اقامت نماید و چون رفتن به نجف با خانواده ممکن نبود ، به اتفاق به قم رفته منزل کوچک و محقرى تهیه کردند و در آنجا مشغول تدریس و تحصیل در حوزه علمیه قمشدند . ادامه اقامت در قم براى پدر معظم له به دلیل شرائط سخت زندگى مقدور نشد ؛ لذا به اردبیل بازگشته و در سال ۱۳۳۰ ه ش به رحمت خدا پیوست .
اشتغالات و حوادث مدت اقامت در قم
۱- ادامه تحصیل
چنانکه بیان شد مهمترین اشتغال معظم له در قم، ادامه تحصیل و تحقیق بود و علاوه بر حضور مستمر در دروس اساتید بزرگوار آن روزگار حوزه یعنى آیات عظام مرحومین بروجردى، سید محمد داماد و علامه طباطبائى، در دروس دیگرى مانند درس اخلاق حضرت امام خمینی رحمه الله و دروس فقه خصوصى مرحوم آیت ا… العظمى گلپایگانى و مرحوم آیت ا… حاج شیخ مرتضى حائرى و مرحوم آیت ا… العظمى حاج سید احمد خونسارى شرکت مىکردند.
۲- ادامه تدریس
از سنتهاى دیرپا و بسیار خوب حوزههاى علمیه که تاثیرى ماندگار و شگرف در پرورش روح علمى و تربیتى طلاب دارد، اشتغال به تدریس در کنار تحصیل است. به پیروى از این سنت حسنه، از اشتغالات اساسى ایشان در مدت اقامت در قم، تدریس رسائل، مکاسب، کفایه و منظومه به طلاب خوشفهم و کوشا بود که اغلب این جلسات به صورت عمومى برگزار مىشد. علاوه بر آن تعدادى درس خصوصى خارج فقه و اصول نیز براى برخى مشتاقان و علاقمندان توسط ایشان ارائه مىگشت.
۳- فعالیت قرآنى
یکى دیگر از فعالیتهاى حضرت آیت ا… العظمى موسوى اردبیلى در مدت اقامت در قم، فعالیتهاى قرآنى و بحث تفسیر قرآن بود که دو روز در هفته با حضور برخى از فضلاء حوزه برگزار مىشد. این جلسه در تمام مدت اقامت ایشان در قم به طور منظم و مستمر ادامه داشت و پس از مهاجرت معظم له از قم نیز، جلسه مزبور توسط سایر اعضا ادامه یافت و تا به امروز (سال ۱۳۷۹ ه' ش) ادامه دارد. معظم له جلسات قرآنى را در مدت اقامت خویش در اردبیل و تهران ادامه داد و اکنون نیز یکى از فعالیتهاى اصلى ایشان، قرآن پژوهى و پرداختن به علوم قرآن و تفسیر آن مىباشد که حاصل این مطالعات، گاهى به صورت مقاله در نشریات مختلف منتشر مىشود.
۴- انتشار مجله
در مدت حضور در قم، توسط ایشان و عدهاى از فضلاء و روحانیون حوزه علمیه، براى نخستین بار مجلهاى به نام مکتب اسلام در قم منتشر شد که با استقبال کمنظیرى روبرو گردید. معظم له که از بانیان این مجله بودند، مقالاتى در آن به رشته تحریر درآوردند که از آن جمله مىتوان به سلسله بحثهاى «دین از نظر قرآن» و مقالاتى مانند «قرآن یا آفتابى که غروب ندارد» و «طوفان نوح» اشاره کرد. همکارى ایشان با این مجله فقط تا ۹ شماره ادامه یافت و پس از مهاجرت از قم، همکارى خویش را با مجله قطع نمودند.
۵- سفرهاى تبلیغى
از وظایف اصلى روحانیت، ترویج و تبلیغ دین و احکام الهى در جهان است. علیرغم فشارها و تضییقاتى که حکومت وقت براى روحانیون بخصوص روحانیانى که دغدغه سیاست نیز داشتند اعمال مىکرد، معظم له پرداختن به امور تبلیغى را از اشتغالات اساسى خویش به شمار مىآوردند و از این رو در ایام تعطیلى دروس حوزوى، ایشان جهت تبلیغ به نقاط مختلف کشور سفر مىکردند. هنوز هم در شهرهاى ارومیه، مشهد، بندر انزلى، درگز، همدان، اردبیل، بابل، بهشهر و … مؤمنانى خاطره شیرین سخنرانیهاى پرشور و پرجذبه ایشان را به خاطر دارند.
۶- فعالیت سیاسى
بدون تردید اسلام به سعادت دنیا و آخرت انسانها توجّه نموده است و از همین رو دخالت در امور سیاسى و حساسیت نسبت به وضع اجتماعى، اقتصادى، سیاسى و فرهنگى مسلمانان، از وظایف اصلى روحانیت محسوب مىگردد. روحانیت داراى دغدغه سیاسى از همان ابتدا با دخالت در مسائلى که سرنوشت مسلمانان و آینده آنان با آن بستگى داشت، تلاش کرده است این وظیفه خود را به نحو احسن انجام دهد. از جمله این حوادث، داستان کنگره جهانى پیمان صلح در زمان نخستوزیرى دکترمحمد مصدق بود که ابتدا گروه زیادى از شخصیتهاى دینى و سیاسى ایران پیام آن را تأیید و امضاء کردند، اما پس آن که معلوم شد سرنخ ماجرا در دست کمونیستها است، بسیارى از آن افراد تأیید خود را پس گرفتند ولى برخى دیگر از جمله سید علىاکبر برقعى و شیخ محمدباقر کمرهاى، بر عقیده خود اصرار ورزیده و به محل کنگره در وین نیز رفتند.
هنگام بازگشت برقعى، گروههاى متمایل به مارکسیسم، مراسم استقبال برگزار کردند. طلاب قم به مخالفت برخاستند و در نتیجه درگیرى پیش آمد و در مقابل شهربانى تیراندازى شد که منجر به کشته شدن یک نفر و مجروح شدن عدهاى دیگر کردید. اعتراضات و درگیریها به مدت دو روز ادامه داشت. دربار شاه و برخى گروههاى دیگر نیز، هر کدام با اهداف و انگیزههاى خاص خود، قضیه را پیگیرى مىکردند. دکتر مصدق براى بررسى و آرام کردن اوضاع، آقاى ملکاسماعیلى را به عنوان نماینده خود خدمت آیت ا… العظمى بروجردى رحمه الله فرستاد.
حضرت آیت ا… العظمى موسوى اردبیلى که در این جریان یکى از دستاندرکاران و گردانندگان مبارزه طلاب بودند، از جانب آیت ا… العظمى بروجردىرحمه الله با ملکاسماعیلى دیدار کردند و آنگاه در صحن مطهر حضرت معصومهعلیهما السلام براى مردم سخنرانى کرده و پیام حضرت آیت ا… العظمى بروجردى رحمه الله را به مردم ابلاغ نمودند.
مراجعت به اردبیل
کثرت فعالیتهاى علمى، تبلیغى، فرهنگى و سیاسى باعث گردید که در ماه رمضان سال ۱۳۳۸ ،ضعف و بیمارى بر ایشان غلبه یابد که پس از مراجعات مکرر به پزشکان، تغیر محل سکونت و کاستن از فشار کار به معظم له توصیه گردید و در پى آن ناگزیر در سال ۱۳۳۹ به منظور گذراندن ایام تعطیلات تابستانى قم را به قصد اردبیل ترک فرمودند. پس از ورود به اردبیل، در تابستان همان سال در مسجد مرحوم حاج میر صالح، مجالس وعظ و تبلیغ تشکیل داده و نسبت به تجدید بنا و تعمیر مدرسه ملاابراهیم که در جوار این مسجد قرار داشت، اقدام کردند. با تمام شدن فصل تابستان، علیرغم میل شدید باطنى معظم له جهت بازگشت به قم، اصرار علماء و مردم اردبیل باعث شد که ایشان تا پایان همان سال به طور موقت در اردبیل بمانند، ولى نیمهکاره ماندن بسیارى از کارهایى که توسط ایشان آغاز شده بود، باعث شد که این اقامت موقت به درازا انجامیده تا سال ۱۳۴۷ ادامه یابد. به جهت طولانى شدن مدت اقامت ایشان در اردبیل، مناسب است شمهاى از فعالیتهاى این دوره زمانى را بیان نماییم.
اقامت و فعالیت در تهران
حضرت آیت ا… العظمى موسوى اردبیلى در تابستان ۱۳۴۷ در خیابان نصرت فراهم شد و علیرغم مخالفت شدید دوستان و همشهریان با اقامت ایشان در تهران، پس از تهیه مسکن، خانواده ایشان نیز از اردبیل به تهران مهاجرت کردند.
پس از اقامت در تهران، گذشته از اقامه نماز جماعت و ایراد سخنرانى در مسجد نصرت تدریس خارج فقه (کتاب خمس) و جلد اول اسفار را براى برخى طلاب جوان و مستعد، آغاز نمودند وعلاوه بر آن، حلقه بحث فلسفى را نیز با برخى از دوستان همفکر خویش تشکیل دادند و پس از چند صباحى با همکارى و همفکرى بعضى از دوستان دیگر مانند شهید آیت ا… بهشتى، شهید آیت ا… مطهرى، شهید حجةالاسلام مفتح و برخى دیگر، تحقیق در علوم قرآن را به صورتى جدى آغاز نمودند.
پژوهش عمیق در علوم قرآن نیازمند مکان مناسب و نیز کتابخانهاى غنى بود. براى این منظور محلى در جوار مسجد امیرالمؤمنین علیهالسلام تهیه شد و در آنجا، کتابخانهاى اختصاصى جهت استفاده تحقیقاتى تاسیس گردید. علاوه بر آن، جلسات تفسیر قرآن پس از اقامه نماز مغرب و عشاء، به طور مرتب در مسجد امیرالمؤمنینعلیه السلام توسط معظم له برگزار مىشد. با توجه به تفکرات الحادى که در آن زمان در ایران شایع و رایج بود، ضرورت تأسیس مرکزى جهت برگزارى جلسات سخنرانى، کلاسهاى تبیین و بررسى معارف دینى و مسائل عقیدتى و فرهنگى، روز به روز بیشتر احساس مىشد. به همین منظور، مسجد و کانون توحید توسط ایشان در خیابان پرچم احداث گردید که کلاسهاى متعددى توسط سخنرانان و متفکران مذهبى ایران در آنجا برگزار شد.
بعلاوه، در راستاى همین اهداف، مدارس راهنمایى و دبیرستان مفید را نیز در تهران احداث فرمودند که هنوز هم تمام این مراکز به فعالیت خود ادامه مىدهند. همه این مراکز تحت پوشش موسسهاى به نام موسسه خیریه مکتب امیرالمؤمنینعلیه السلام قرار داشت. این فعالیتها تا ۱۳۵۷ ه' ش ادامه داشت.
۱- فعالیتهاى علمى و فرهنگى
تدریس خارج فقه و اصول، تدریس جلد اول منظومه براى طلاب و روحانیان، تدریس کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم، سلسله بحثهاى تکامل، فلسفه تاریخ، و دیگر مباحث مهم فلسفى ضرورى براى دانشجویان، برگزارى جلسات تفسیر براى نمازگزارانى که به مسجد مىآمدند، بحث و گفتگو پیرامون مبانى فلسفى و تحقیق در مسائل علوم قرآنى با گروههاى مختلف از متفکران، از جمله اشتغالات علمى و فرهنگى ایشان در مدت اقامت در تهران بود. دامنه این فعالیتها به حدى گسترش یافت که حساسیت رژیم را برانگیخت و در نهایت با یورش ماموران ساواک به مرکز تحقیقات، کلیه وسایل و دستگاههاى آنجا به یغما رفت و کتابخانه نیز تاراج شد به گونهاى که فیشها و یادداشتهاى محققین شاغل در مؤسسه را غارت نموده و مرکز را به تعطیلى کشاندند.
۲- تأسیس مؤسسه خیریه مکتب امیرالمؤمنینعلیه السلام
در سال ۱۳۴۸ جهت منسجم کردن اقدامات فرهنگى، معظم له به همراه تنى چند از دوستان، مؤسسه خیریه مکتب امیرالمؤمنینعلیه السلام را تأسیس کردند که به لطف خداوند از بدو تأسیس تا کنون، منشاء خدمات زیادى شده است به گونهاى که ۳ باب مسجد، یک مرکز فرهنگى، ۴ مدرسه راهنمائى و دبیرستان و دانشگاه، تا کنون توسط این موسسه تأسیس شده و در حال فعالیت هستند. در دهه اول انقلاب، یعنى از سال ۱۳۵۷ تا سال ۱۳۶۸ ،به دلیل شرائط خاص کشور، تحولى در زندگى معظم له پیش آمد به گونهاى که ناچار شدند اوقات فعالیت خود را به دو بخش مستقل و جدا از هم تقسیم نمایند؛ بخش اول آن را اشتغالات علمى و فرهنگى و بخش دوم آن را مسائل سیاسى، حکومتى و اجرائى تشکیل مىداد. چنانکه گفتیم در این نوشتار، تنها به بخش اول مىپردازیم چرا که بخش دوم نیازمند بحث مفصلى است که از حوصله این مختصر خارج است و فرصت دیگرى را مىطلبد.
۳- فعالیتهاى علمى و فرهنگى در دهه اول انقلاب
در طى یازده سال اول انقلاب، اشتغالات علمى و فرهنگى معظم له روند و وضع دیگرى پیدا کرد. از جمله اشتغالات جدید ایشان، تدوین قوانین کیفرى، جزائى و حقوقى دادگسترى و انطباق آنها با موازین شرع و فقه اسلامى بود. با توجه به اینکه پارهاى از قوانین موضوعه قبل از انقلاب به ویژه قانون مجازات عمومى برگرفته از قوانین اروپائى بود، چنین کار گسترده و وسیعى نیازمند صرف وقت فراوانى بود. براى این منظور کمیسیونى از فقهاء و حقوقدانان تشکیل شد و با همکارى دوستان متفکر و اندیشمند، این مهم به انجام رسید و در نهایت قوانین جدید به صورت مدون و منقح و مطابق با شرع، تنظیم و ارائه گردید. بدیهى است این امر حسب ضرورت و به منظور تدوین قوانین و مقررات منطبق با شرع صورت گرفت و این هرگز بدان معنى نیست که آن قانون از جامعیت و کمال برخوردار بوده و فاقد هرگونه نقصانى است بلکه ممکن است نیازمند بازنگرى مجدد باشد. از طرف دیگر گاهى مسائلى در محاکم پیش مىآمد که در قوانین مدونه پیشبینى نشده بود و قاضى نیز نمىتوانست، حکم مسئله را از قوانین موجود استخراج نماید. وانگهى اصل ۱۶۷ قانون اساسى، قاضى را موظف نموده است که کوشش کند حکم هر دعوا را در قوانین مدونه بیابد و اگر نیافت، با استناد به منابع معتبر اسلامى یا فتاوى معتبر، حکم قضیه را صادر نماید و بدیهى است تمامى قضات به آسانى از عهده این مهم بر نمىآیند، خصوصا در مسائل مستحدثه و نوپیدا که در متون و منابع معتبر فقهى نیز حکم روشنى پیرامون آنها وجود ندارد.
در چنین مواردى راهنمائى و استخراج احکام شرعى مسائل مستحدثه قضائى، از دیگر اشتغالات مهم ایشان بود. یکى دیگر از مشکلات قوه قضائیه، جایگزینى قضات بازنشسته و تصفیه شده با قضات جدید بود که غالبا آشنایى زیادى با کارهاى ادارى نداشتند. با توجه به اینکه شرط قضاوت از نظر شرع مقدس اسلام، رسیدن به درجه اجتهاد در مبانى فقهى است، ضرورى بود که از فضلاء اهل علم و طلاب حوزه براى قضاوت استفاده شود، ولى با توجه به اینکه در حوزه علمیة قم و نجف، آقایان مدرسین بیشتر کتابهاى عبادات مانند کتاب صلاة و کتاب صوم را تدریس مىنمودند و تدریس کتابهاى قضا، حدود، دیات و قصاص، در حوزهها چندان معمول نبود، کسانى که متعهد بودند در قوه قضائیه کار بکنند، اکثرا با مسائل قضا آشنا نبودند.
از طرف دیگر آنچه در کتب قضا نوشته شده است، تناسب چندانى با اوضاع اجتماعى جوامع امروزى ندارد. همه این عوامل دست به دست هم داده و مشکلات حادى را براى قوه قضائیه به بار آورده بودند. براى حل این دو مشکل به طور همزمان، معظم له تدریس یک دوره خارج کتاب قضا را براى قضات آغاز کردند و همزمان، کتاب فقهالقضا را به رشته تحریر در آوردند و در آن مسائل جدیدى را که در متون فقهى سابق وجود نداشت ولى پیدایش آنها در جوامع فعلى اقتضاى فهم احکام شرعى آنها را دارد، مورد بحث و بررسى قرار دادند. فعالیت علمى دیگر ایشان، بحث و بررسى علمى و فقهى، پیرامون مسائل مهم اقتصادى از قبیل امور بانکى و پولى، معاملات جارى کشور، نظام اقتصادى حاکم بر آن و… بود که به شدت مورد نیاز جمهورى نوپاى اسلامى بود و قبل از آن هیچ کار گسترده اجرائى در زمینه آن انجام نگرفته بود. در این مسیر مطالعات گستردهاى در خصوص نظام اقتصاد آزاد و اقتصاد سوسیالیستى و مقایسه آنها با نظام اقتصاد اسلامى توسط معظمله صورت گرفت و نتایج آنها مکتوب شده است.
هجرت مجدد به قم
چهار دهم خرداد ۱۳۶۸ ه' ش حضرت امام خمینی رحمه الله رحلت فرمودند. پس از این حادثه، حضرت آیت ا… العظمى موسوى اردبیلى که در دوران حیات حضرت امام رحمه الله بارها تقاضاى کنارهگیرى از مسئولیتها و پرداختن به اشتغالات علمى را از ایشان نموده و پاسخ منفى شنیده بودند، در شهریور همان سال به قم هجرت نمودند و اشتغالات جدیدى را به شرح زیر آغاز کردند:
۱- تدریس و بحث و تحقیق
ایشان از ابتداى اقامت مجدد در شهر مقدس قم، آغاز به تدریس خارج فقه و اصول نمودند که در این مدت (تا سال ۱۳۷۹) یک دوره خارج اصول و نیز یک دوره فقه جزائى اسلام شامل قضاء، حدود، قصاص، دیات و شهادات را تدریس نموده و آنها را به رشته تحریر در آوردهاند که تا کنون کتابهاى فقهالقضاء، فقه الحدود و التعزیرات، فقه الدیات و فقهالقصاص منتشر شده و کتاب فقه الشهادات آماده طبع مىباشد. همچنین در این مدت در ایام تعطیل حوزه علمیه قم، اقدام به تدریس کتاب شرکت و مباحث اجتهاد و تقلید و بیمه فرمودند که از آن میان کتاب فقه الشرکة و کتاب التأمین در یک جلد به طبع رسیده است. پس از پایان بردن مباحث مهم کیفرى، تدریس مباحث حقوقى و مدنى اسلام را در دستور کار خویش قرار دادند که به جهت اهمیّت مضاربه و ابتلاء شدید جامعه به آن، آن را در اولویت قرار داده و تدریس آن را به پایان رساندند که انشاء الله به زودى به زیور طبع آراسته خواهد شد و در حال حاضر نیز مشغول به تدریس کتاب بیع مىباشند.
۲- تأسیس و اداره دانشگاه (دارالعلم) مفید
حضرت آیت ا… العظمى موسوى اردبیلى، از دورانى که در قم مشغول تحصیل بودند، مانند هر طلبه و محصل درد آشنایى در مورد نواقص حوزه مىاندیشیدند و آرزو داشتند روزى فرا برسد که این نواقص از حوزه بر طرف بشود. یکى از مهمترین نواقص حوزه این است که برنامه درسى آن همان برنامه سابق بوده و هیچ تحول و تغییرى در آن ایجاد نشده است؛ لذا احکام مسائل جدیدى که در اثر تحولات جوامع و زندگى انسانها بوجود آمده است، در این کتابها یافت نمىشود و یا بحث کافى در مورد آنها نشده است. مسائل مهم دانش حقوق بویژه حقوق بینالملل همچون احکام مرزها، صلاحیتها، دریاها و مناطق تحت حاکمیت کشورها؛ مقاوله نامهها و میثاقهاى بینالمللى؛ تابعیتها؛ همچنین مسائل اقتصادى از قبیل بانک، بانکدارى بدون ربا، بیمه، پول، و …؛ و نیز مسائل حکومتى و سیاسى و بحث و بررسى فقهى پیرامون نهادهاى اجتماعى جدید چون قواى سهگانه، و همچنین علومى مانند جامعهشناسى، فلسفه و کلام جدید، علوم سیاسى و … به شکل آکادمیک و امروزین آنها، در حوزهها مورد بحث و بررسى کامل قرار نگرفته و علیرغم نیاز شدید جوامع اسلامى به آنها، هنوز هم خلأهاى فراوانى در این زمینه به چشم مىخورد. از طرف دیگر طبیعى است که اداره حکومت اسلامى نیازمند متخصصین متعهدى است که علاوه بر آشنایى کامل با علوم حوزوى، با علوم جدید نیز آشنایى کامل داشته و از توانایى کافى جهت پاسخگویى به مسائل جدید و بیان دیدگاه اسلام در مسائل مطروحه برخوردار باشند.
براى حل این مشکلات و نواقص و رفع آنها، هنگامى که ایشان تصمیم به اقامت مجدد در قم گرفتند، اقدام به تأسیس مؤسسهاى به نام دانشگاهعلومانسانى (دارالعلم) مفید نمودند. هدف از تأسیس این دانشگاه این است که علوم مورد نظر اسلام، یعنى علوم انسانى در آنجا تدریس شود و نظرات اسلام نیز در ردیف نظرات سایر مکاتب مورد بحث و بررسى قرار گیرد. در حال حاضر رشتههاى حقوق، اقتصاد، فلسفه، علوم سیاسى و علوم قرآن در این مؤسسه در سطح کارشناسى و کارشناسى ارشد تدریس مىگردد و در نظر است مقطع دکترى نیز در دانشگاه ایجاد شده و افزون بر آن به تعداد رشتههاى تحصیلى نیز اضافه گردد. اینک قریب به ششصد دانشجو در این دانشگاه مطابق مقررات آموزش عالى کشور به تحصیل اشتغال دارند و همزمان به طور مستقل به تحصیلات و پژوهشهاى عالى حوزوى نیز مىپردازند. شرط ورود طلاب به این مرکز علمى، اتمام شرح لمعه و اصول مظفر و داشتن مدرک دیپلم و قبولى در کنکور سراسرى است. بعلاوه دانشجویان ورودى ملزم هستند که پس از ورود به این مؤسسه علاوه بر تحصیل دانشگاهى، تحصیل دروس حوزوى را نیز ادامه دهند.
فهرست تألیفات
۱ – فقه القضاء جلد ۱ – جلد ۲
۲ – فقه الحدود والتعزیراتجلد ۱ – جلد ۲ – جلد ۳ – جلد ۴
۳ – فقه الدیات
۴ – فقه القصاص
۵ – فقه الشرکة والتأمین
۶ – فقه المضاربة
۷ – فقه الشهادات (تحت طبع)
۸ – حاشیه بر خیارات مکاسب (مخطوط)
۹ – یک دوره کامل اصول فقه (مخطوط)
۱۰ – تقریرات دروس آیات عظام حکیم و خوئى» در فقه و اصول (مخطوط)
۱۱ – الرسائل الفقهیة (مشتمل بر بحثهاى: ربا، تلقیح مصنوعى، ذبیحه اهل کتاب،…)، مخطوط
۱۲ – مقالاتى در تفسیر قرآن
۱۳ – اخلاق (تدریس در دانشگاه مفید)، مخطوط
۱۴ – چهار جلد اقتصاد (مخطوط)
۱۵ – یک دوره اقتصاد اسلامى بر اساس کتاب و سنت (مخطوط)
۱۶ – جمال ابهى (در رد بهائیت)
۱۷ – رساله عملیه
۱۸ – مناسک حج
۱۹ – نهج الرشاد (رساله عملیه به زبان عربى)
۲۰ – مناسک الحجّ – عربی
۲۱ – استفتاآت
هاشمی رفسنجانی در خاطرات خود درباره حمایت امام خمینی(ره) و آیت الله موسوی اردبیلی از رهبری ایشان می گوید:
در جلسه ای که با حضور روسای سه قوه و برخی از آقایان، خدمت امام رسیده و نگرانی خود را از خلاء رهبری بعد از عزل آقای منتظری توسط ایشان ابراز کردیم، امام (قدس سره) فرمودند: «خلاء رهبری پیش نمیآید. شما آدم دارید». گفتیم چه کسی؟ ایشان در حضور آقای خامنه ای فرمودند: «همین آقای خامنهای» که بعد از آن، آقای خامنه ای خدمت امام عرضه داشتند که نقل مطالب این جلسه را بر ما تحریم کنید و حضرت امام نیز چنین کردند.
بعدها در جلسه ای که تنهایی خدمت امام رسیدم، مطالب خود را با صراحت بیشتر بیان کرده و گفتم:« آقا با وضعیت به وجود آمده، دربارهی رهبری چه کنیم؟ ما که کسی را نداریم و …» حضرت امام (قدس سره) فرمودند: با وجود آقای خامنه ای چرا این قدر تردید به خود راه میدهید؟» موسوی اردبیلی هم نظر امام را تایید کرد.»[1]
موسوی اردبیلی معتقد بود که خبرگان بهترین انتخاب را انجام داده است
حجتالاسلام ذوعلم نیز در روایتی درباره اصلح دانستن آیت الله خامنهای از سوی آیت الله موسوی اردبیلی بیان میکند: «آیتالله موسوی اردبیلی، که آن زمان جزء خبرگان رهبری بودند، برای آیتالله خزعلی نقل میکنند که «من همان زمان و بعد از جلسهی خبرگان، نزد آیتالله منتظری رفتم و گفتم که خبرگان کسی را برای امر رهبری انتخاب کرد که از من و شما اصلح است»؛ یعنی آیتالله خامنهای. آیتالله موسوی اردبیلی و حتی آیتالله منتظری معتقد بودند که خبرگان بهترین انتخاب را انجام داده است.»[2]
موسوی اردبیلی: گفتم مشابه آقا برای رهبری نیست/ نمره شما ۲۰ است ما تا ۲ هم نداریم
مرحوم حاج احمد قدیریان روایتی از ماجرای دیدار آیتالله موسوی_اردبیلی با رهبرانقلاب درباره فتنه ۸۸ اینگونه نقل میکند:
آقای موسوی اردبیلی یک روز جمعهای(در جریان فتنه ۸۸) آمد کنار آقا، صبحانهای خورد و شروع کرد مطالبی را گفتن. بعد آقا فرمودند: «اجازه میدهید برای شما توضیح بدهم؟» آقا شروع کردند جریان فتنه را از ابتدا توضیح دادن. ایشان گفتند: «خدا میداند من نمیدانستم. من خبر نداشتم. اینها با من صحبت کردند که من بیایم با شما صحبت کنم و آشتیکنانی انجام شود». گفتند: «نمیدانستم، من به آنها گفتم مشابه آقا برای رهبری نیست. نمره ایشان ۲۰ است. ما ۱۸ نداریم، ۱۶ نداریم، آمد پایین. تا ۲ هم نداریم» و بعد منقلب شد.
گفت: «آقا! کار شما خیلی سخت است. اینهایی که با امام بودند، امروز با توجه به منافعشان و رابطههای گوناگون در مقابل شما ایستادند». آقا فرمودند: «بله، اینجوری است، ولی ما تکلیف داریم»[3]
تفاوت آزادی بیان و هتک حرمت از نگاه مرحوم اردبیلی
آیت الله موسوی اردبیلی در سخنانی با انتقاد از برخی رفتارهای کورکورانه به تقلید از فرهنگ غربی اظهار داشت:
«متأسفانه برخی از افراد، کورکورانه با تقلید از برخی اعمالی که در کشورهای غربی مد شده، برای این که خود را متمدن و پیشرو نشان دهند، مرتکب رفتارهایی میشوند که هیچگونه توجیه عقلی و منطقی ندارد. اگر کسی اعتقادات ما را قبول ندارد، خوب نداشته باشد، ولی این مجوز اهانت و هتک حرمت نیست. آزادی بیان در هیچ منطق و فرهنگی به معنای آزادی اهانت نیست. در کشورهایی هم که خود را داعیهدار آزادی میدانند، گاهی اوقات برای اهانت به افراد مجازاتهایی را در نظر میگیرند که شاید اگر فرد اهانتکننده به جای اهانت صدمهای جسمی و جانی وارد کرده بود به آن مقدار مجازات نمیشد. مگر میتوان گفت که اهانت به یک انسان مجاز نیست ولی اهانت به اعتقادات مبلیونها انسان مجاز و بیاشکال است. کدام عقل و منطقی این را قبول میکند؟!
البته این به معنای مجاز نبودن نقد عقاید ما نیست. ما از این که کسی بیاید و با بیان منطقی بخواهد با ما در خصوص عقایدمان بحث و گفتگو نماید استقبال میکنیم و سیره ائمه اطهار (علیهم السلام) و علمای امامیه همواره بر همین منوال بوده است، اما فاصله بین نقد علمی و اهانت زیاد است و مردم خود به راحتی میتوانند فرق بین این دو را تشخیص دهند.»[5]
نگاه در باب روحانیت و قصور افراد ملبس به ذی روحانیت
آیت الله موسوی اردبیلی در سخنانی نسبت به وظایف روحانیت میگویند: اگر روحانیت اعتباری دارد، مقبولیتی دارد، این اعتبار اصیل نیست، مال خود ماها نیست، این از جای دیگری است. این اعتبار مال دین است، مال پیامبر خدا (ص) و اهل بیت (ع) اوست. اگر مردم به روحانیت ارادت میورزند، به واسطه این است که ماها را شاگرد مکتب امام صادق (ع) میدانند. ماها باید به لوازم این انتساب ملتزم باشیم. لازمه انتساب به اهل بیت عصمت و طهارت (ع) این است که خود را پاک گردانیم، خودخواهی و خودمحوری را کنار بگذاریم.
اگر رفتار خارج از ضوابط تقوا و اصول مورد رضایت محمد و آل محمد (ص) از ما سر بزند، این میتواند در عقاید مردم، در اخلاق مردم اثر سوء بگذارد و مسئولیت آن بسیار سنگین است. مردم توقّع ندارند از من و شما رفتار خارج از حیطه تقوا و اخلاق اسلامی ببینند و حق هم دارند. توقع ندارند ببینند ما مبلّغ خودمان هستیم، اسلام را وسیله کردهایم تا امور خودمان را پی بگیریم. اهل بیت (ع) هم استیکال به دین را مذمت کرده اند؛ استیکال به دین یعنی انسان دین را و ارادت مردم به دین را و اعتقادات مردم را نردبان ترقی خودش بکند.[۶]
حلالیت طلبی مرحوم اردبیلی از مردم ایران بابت قصورهای روحانیت
اگر این انقلاب ضایع شود، علاوه بر فرصتهایی که از یک ملت ضایع شده است، آبرو و اعتبار روحانیت شیعه هم مخدوش میشود. امروز ما از میراث آبرو و اعتباری بهره میبریم که طی قرنها و با خون دلها و مرارتها فراهم آمده و خودخواهی ما یا کوتاهی ما یا بدون تأمل و تدبیر عمل کردن ما خسارتهای سنگینی به بار میآورد. البته سنگاندازی دشمنان و بدخواهان این انقلاب را هم نباید نادیده گرفت، ولی اگر خود ما درست عمل کنیم، هیچ عامل خارجی نمیتواند رابطه ما را با خدای تعالی و با مردم مسلمان خراب کند. آن چه نگرانکننده است کارهایی است که عنایت حق تعالی را از ما بر میگرداند. خدای سبحان میفرماید: "ذلک بأنّالله لم یک مغیّراً نعمة أنعمها علی قوم حتّی یغیّروا ما بأنفسهم". اگر عنایت خدا از ما برگشت، مردم هم از ما میبرند. نه این که شخص من و جنابعالی مطرح باشیم، ممکن است مردم با رفتار من و شما از دین روی گردان شوند.
البته حق این است که عمل ما و قصور و تقصیرهای ما ربطی به مکتب نورانی اسلام و تشیع ندارد، ولی مع الاسف مردم این طور قضاوت نمیکنند. اگر از ما بدی ببینند به پای دین میگذارند. واقع این است که با همه برکاتی که این انقلاب و نظام داشته و دارد و مرهون فداکاریها و خونهای پاک است، قصور و تقصیرها هم زیاد است. گاهی کارهایی میکنیم که موجب یأس و بدگمانی مردم شده است. امروز جوانهای زیادی اعتماد و علاقه شان سست شده است. ایمانهایی در معرض خطر است. اینها تلفات سنگینی است که باید جدی گرفته شود. اگر رفتار من، گفتار من، اخلاق و منش من، کوتاهی من، تزلزلی در ایمان حتی یک نفر ایجاد کرده باشد، کافی است که خواب از چشمم ربوده شود.
می خواهم از این فرصت استفاده کنم و خطاب به ملت شریف ایران، به خانوادههای شهدا، به جانبازان، به همه کسانی که زحمت کشیدهاند، عرض کنم ما خیرخواهانه پا در این راه گذاشتیم، اما شاید کوتاهی کرده ایم، شاید غفلت کرده ایم. اگر مشکلات و نارساییهایی که هست به من مستند است، از همه عذر میخواهم. ما دلمان میخواست و میخواهد که ملت ما سربلند باشند، اخلاق و ایمان در میان جامعه ما رونق داشته باشد، ملت ما خوب زندگی کنند. اگر بنده کاری کردهام که نباید میکردم یا ترک فعلی کردهام که باید انجام میدادم، از همه عذر میخواهم، از همه حلالیت میطلبم. من از طرف خودم حرف میزنم، به دیگران کاری ندارم. من از کارهای کرده و نکرده خودم نگرانم. اگر همه ما درست عمل کرده بودیم وضع این نبود. ولی گمان میکنم همه ما، همه مسئولین، از سابق تاکنون، باید از مردم عذرخواهی کنیم. ضرورت این کار البته برای مسئولینی که در لباس روحانیتند بیشتر است.[۷]