فردا؛ محمد صادق دهنادی: تصور کنید مثل امشب هوا بس ناجوانمردانه سرد است و یک انسان با شرافت به این فکر میکند که نکند امشب برخی از هموطنان و انسانهای دیگر، در سرما بی خانمان مانده باشد و جانش به خطر افتاده است.
تصور کنید، چند تصویر ناراحت کننده از آدمها در برف و زمهریر هم در شبکه های اجتماعی به دست او رسیده باشد. منطق اقتضا میکند که هر انسان سالمی به دنبال راه حلی برای رفع دغدغه انسان دوستانه میافتد. انسانی که به فکر هم نوع باشد، اصولا باید به دنبال تهیه فهرستی از پناهگاه های کارتن خواب باشد.
اگر کمکی می تواند صورت دهد و تا می تواند این مراکز را اطلاع رسانی نماید. مثلا او در می یابد در هر منطقه از تهران ۲ گرمخانه مجهز وحود دارد و با معرفی هر بی خانمان به سامانه مزبور ماموران شهرداری فرد مزبور را به صرف یک سوپ و نان گرم در آن سوله گرم مهمان میکند.
در شهرستان ها هم معمولا شهرداری، هلال احمر و بهزیستی سامانه های مشابه دارند که مردم از آن کم خبرند.
هم چنین او میتواند مقداری از لباسهای گرم یا غذا و میوه خود جهت مشارکت به این مراکز ببرد. حتی می تواند ۵ وعده غذا و بیشتر را به وسیله ۱۳۷ شهرداری به این مراکز برساند.
در پایان هم خدا را شکر کند و قهوه داغ و دیوان سهراب اش را روبروی پنجره اتاق و کنار شومینه با آسایش قرار دهد.
اما در مقابل کم هم نیستند افرادی که فقط دنبال غر زدن و انتقاد هستند. حالا برای بی خانمان ها شهرداری و دولت و حتی مسجد و حسینیه را سیبل کرده اند. این افراد عمدتا دنبال یک بهانه برای حمله به دیگران هستند. بهانه ای که بالاخره با یک عکس از غیب جور می شود.
آن ها معمولا فقط انتقاد میکنند. دنبال سوژه برای فحش دادن هستند. یکبار مامور شهرداری، یک بار مدیر دولتی، یک بار مسجد و هیات و زیارت به هر صورت در این دنیا مقصری جز ما وجود دارد که بتوانیم با انتقاد از آن خودمان را راضی کنیم.
دقیقا مثل آن عکاس آمریکایی که از خورده شدن کودک قحطی زده آفریقایی توسط کرکس عکس گرفت. اعلامیه هم داد اما فراموش کرد که بچه را جلوی لنز خودش از منقار کرکس مهاجم نجات دهد و جلوی مرگ او را بگیرد. بماند که بعدتر هم خودکشی کرد.
نمی خواهم بگویم این ها بیمارند اما واقعا اگر ما معمولا دنبال پیدا کردن و سوژه کردن مشکلاتیم باید کمی دنبال ریشهی این ناراحتی باشیم. ما اگر دنبال حل مسائل و مشکلات جامعه باشیم. قاعدتا می توانیم راهش را هم پیدا کنیم.
یکی از تفاوت های فکری آدم های مثبت اندیش و مسئول و آدم های نامتعهد و متوقع دقیقا همین دو رویه است.