به گزارش پایگاه خبری تحلیلی ماسال، حسن قلی پور چسلی دانشجوی کارشناسی ارشد رشته جامعه شناسی دانشگاه گیلان ضمن یادداشتی نوشت؛
العِلمُ سُلطانٌ ، مَن وَجَدَهُ صالَ بِهِ، ومَن لَم يَجِدهُ صيلَ عَلَيهِ.
ترجمه:
امام علی(علیهالسلام) فرمودند: دانش، سلطنت و قدرت است، هر كه آن را بيابد با آن يورش برد و هر كه آن را از دست بدهد بر او يورش برند.
“علم اقتدار و قدرت است. هر کس این قدرت را به چنگ آورد، می تواند تحکم کند، می تواند غلبه پیدا کند، هر کسی این اقتدار را به دست نیاورد، دیگران بر او قهر و غلبه پیدا می کنند و به او تحکم می کنند.”
توان و ظرفیت علمی هر کشور یکی از معیارهای ارزیابی توسعه یافتگی آن کشور به شمار می رود و ارتقای این توان مستلزم وضعیت تولید اطلاعات علمی است. اهميت نقش علوم انساني هرچند در بین عموم مردم جایگاه چندانی به نسبت سایر علوم ندارد ولی در تحقق چشم انداز آینده كشور اهمیت و ضرورت علوم انسانی بر صاحب نظران علم و فنّاوري پوشيده نيست.
رهبر معظم انقلاب در باب اهمیت علوم انسانی فرمودند: “حقیقتاً همه دانش ها، همه تحرکات برتر در یک جامعه، مثل یک کالبد است که روح آن، علوم انسانی است. علوم انسانی جهت میدهد، مشخص میکند که ما کدام طرف داریم میرویم، دانش ما دنبال چیست. وقتی علوم انسانی منحرف شد و بر پایههای غلط و جهانبینیهای غلط استوار شد، نتیجه این میشود که همه تحرکات جامعه به سمت یک گرایش انحرافی پیش میرود. امروز دانشی که غرب دارد، شوخی نیست؛ چیز کوچکی نیست. دانش غرب یک پدیده بینظیر تاریخی است؛ اما این دانش در طول سالهای متمادی در راه استعمار به کار رفته، در راه بردهداری و بردهگیری به کار رفته، در راه ظلم به کار رفته، در راه بالاکشیدن ثروت ملتها به کار رفته؛ امروز هم که میبینید چکار دارند میکنند. این بر اثر همان فکر غلط، نگاه غلط، بینش غلط و جهتگیری غلط است که این علم با این عظمت – که خود علم یک چیز شریفی است، یک پدیده عزیز و کریمی است – در این جهتها به کار میافتد.”
بي ترديد ارتقاي توليدات حوزة علوم انسانی مي تواند مسير پيشرفت عالمانة كشور را به سمت اهداف عالي تمدن سازی اسلامی را هموار سازد. اما تولید اين نوع دانش در كشور دچار نوعي كندي است و از كاربرد آن نيز چندان رضايتي وجود ندارد.
براي روشن شدن حوزه اين علوم همين مقدار اشاره ميشود كه علومي مانند: جامعه شناسي، روانشناسي، روانشناسي اجتماعي، علوم سياسي، اقتصاد، مردم شناسي، تاريخ، جغرافيا، فلسفه و.. ذيل عنوان علوم انساني قرار ميگيرند.
علوم انسانی موجود ، محتواهائی دارد که ماهیتاً معارض و مخالف با حرکت اسلامی و نظام اسلامی است؛ متکی بر جهانبینی دیگری است و هدف دیگری دارد. وقتی علوم انسانی با مبانی غیر الهی رایج در دانشگاهها تدریس می شود، مدیران کشور بر اساس آن آموخته ها تربیت میشوند؛ همین مدیران در رأس دانشگاه، اقتصاد، فرهنگ ، مسائل سیاسی داخلی و خارجی، و … قرار میگیرند. و در سیاست و اقتصاد و فرهنگ برای اهداف دیگری فکر و عمل می کنند.
متاسفانه بومی سازی علوم انسانی مسئله اصلی مراکز آموزشی و پژوهشی ما نیست. دغدغه تحول در علوم انسانی در بین بسیاری از دانشگاهیان این حوزه وجود ندارد و به تعبیر حضرت امام خمینی(ره) اسیر مکتب ها و “ایسم” ها و ” ایست” های شرق و غرب شده اند. ما تا گم شده خودمان را پیدا نکنیم و به خویشتن خویش باز نگردیم نمی توانیم سر پای خودمان بایستیم، باید تفکر وابسته به غرب و غربزدگی از دانشگاهها ، فضاهای روشنفکری و محیط های علمی ما خارج شود، در صفحه ۵۷۳ از جلد ۶ صحیفه نور چنین می خوانیم:
“این وابستگی فکری، وابستگی عقلی ، وابستگی مغزی به خارج منشأ اکثر بدبختی های ملت ها و ملت ماست”
سالهاست که رهبری دغدغههای خود مبنی بر تحول در نظام علوم انسانی کشور را مطرح کرده اند، از تحول متون درسی تا برپایی کرسیهای آزاداندیشی و جنبش نرم افزاری و جهاد فکری.و نکات اساسی و بنیادین برای تحول در علوم انسانی بیان فرموده اند:
۱-اجتهاد در علوم انسانی(۹۰/۵/۱۹)
۲-ضرورت مبنا سازی قرآن برای تولید علم(۸۸/۷/۲۸)
۳-نقد مبانی علوم انسانی غرب(۸۴/۱۰/۲۹)
۴-تولید علم دینی و اسلامی(۸۲/۸/۸)
۵-لزوم خود آگاهی در محیط های علمی(۷۹/۱۲/۹)
۶-سکولار بودن و دینی نبودن علم انسانی در غرب(۸۴/۱۰/۲۹)
۷-نهضت آزاد اندیشی و تولید علم(۸۲/۲/۲۲)
همه مفاهیم بالا بستر سازی در تحقق گفتمان تولید علوم انسانی_اسلامی است که باید با عقلانیت و تعهد پذیری و کار علمی مستمر و تمام عیار،عملیاتی شود،خلاصه مطلب این است که، خرمشهر هایی در عرصه های علم و فرهنگ و اندیشه و فکر وجود دارند که هنوز آزاد نشده اند و منتظر “جهان آرا “ها هستند که با روحیه جهادی برای آزاد سازی این شهر ها، اقدام و عمل کنند و برای تمدن سازی اسلامی نرم افزار ها وآگاهی ها و آمادگی های لازم را ایجاد کنند.