به گزارش ماسال نیوز به نقل از فردا؛ میثم صفائیان راننده کامیونی است که امسال تبدیل به یکی از کشفهای جذاب هفتمین جشنواره فیلم عمار شده است. راننده کامیونی که دانشجوی مقطع کارشناسی ارشد معماری دانشگاه یزد بوده و به دلیل علاقه به تحصیلات حوزوی دانشگاه را رها میکند و برای مستقل کردن درآمد خود از حوزه، به سراغ فعالیتهای اقتصادی دیگری از جمله تاسیس کارخانه سنگ کوبی، کارخانه گچ و در نهایت رانندگی ماشین سنگین میرود.
اما آنچه که باعث شد تا صفائیان تبدیل به یکی از مهمترین کشفهای جشنواره عمار امسال شود، نمایش مستند «داد» بود. مستندی که با همت جنبش عدالتخواه دانشجویی تولید شد و موضوع آن در ارتباط با ورود تعدادی از دانشجویان عدالتخواه به همراه یک مستندساز به ماجرای برخوردهای امنیتی و قضایی با اعتراضات صنفی مختلف در سالهای اخیر است؛ اعتراضاتی که یکی از مهمترین آنها اعتراض رانندگان ماشینهای سنگین در فرودین ماه امسال در بندرعباس بود که میثم صفائیان یکی از چهرههای اصلی آن محسوب میشد.
حضور صفائیان در هیئت داوران بخش مسابقه مستند هفتمین جشنواره عمار و تقدیر از او توسط دانشجویان جنبش عدالتخواه دانشجویی بهانهای شد تا در حاشیه مراسم تقدیرش به سراغ او برویم و گپوگفت کوتاهی با او داشته باشیم که در ادامه آن را با هم میخوانیم:
به عنوان اولین سوال، فکر میکنید پخش این مستند تا چه اندازه میتواند موثر باشد؟
مگر میشود اثری نداشته باشد؟ شما در این موضوع شک نکنید که صدایی که مافیای حملونقل کشور میخواست آن را خفه کند، با تولید این مستند دیگر قابل خفه شدن نیست. چون این مستند تنها بخشی از تلاش آقای عدالتپناه کارگردان این مستند در مسیر ثبت اطلاعاتی در ارتباط با موضوع مافیای حمل و نقل است و ایشان در آرشیو خود فیلمهای بسیاری در ارتباط با این جریان دارد و تا آنجا که من میدانم پس از این مستند قصد تولید آثار دیگری در ارتباط با موضوعات عدالتخواهانه را دارد و قطعا تولید چنین آثاری موثر خواهد بود.
علاوه بر این به نظر من تمام کارهایی که ما تا به امروز انجام داده بودیم، همانند دانههای تسبیح بود و این مستند میتواند حکم نخ تسبیح را داشته باشد و جشنواره عمار هم نمایشگاهی بود که این تسبیح در آن به نمایش درآمد.
اگر این مستند را به شما بدهند و از شما بخواهند که آن را به دلخواه خودتان برای گروهی پخش کنید، اول از همه آن را برای چه کسانی نمایش میدهید؟
به نظر من اولین کسانی که باید این مستند را ببینند، رانندههای ماشینهای سنگین هستند. درواقع به اعتقاد من ما بیشتر از اینکه تلاش کنیم تا جامعه از بالا اصلاح شود باید کاری کنیم که جامعه از پایین اصلاح شود.
من در بندرعباس به رانندهها میگفتم کار ما مانند یک آتشفشان است؛ شک نکنید که چون کار ما برمبنای حق است و جهتگیری آن هم برمبنای حق بوده است، خداوند نمیگذارد که این جریان ناامید شود. چرا که این سنت خدا در عالم است که نمیگذارد، حق گم شود.
بسیاری از رانندهها در همان زمان اعتراضات به من میگفتند که آقا سید، شما بین ما و انقلاب اسلامی را آشتی دادی؛ اما همین رانندهها بعد از جریاناتی که در ارتباط با دستگیری من پیش آمد؛ به من میگفتند که دیدی این وضعیت درست بشو نیست و تلاش شما فایدهای ندارد و این سیستم از پایه ایراد دارد؟
اما من باور دارم که اگر هر کدام از رانندهها این فیلم را ببینند و متوجه شوند که جشنوارهای همچون عمار از آن حمایت کرده است، بدون شک دیدگاهشان نسبت به بسیاری از مسائل تغییر خواهد کرد و متوجه میشوند قرار نیست این اعتراضات بینتیجه بماند.
به نظر شما در این مستند جای چه چیزهایی خالی بود و چه نکاتی وجود داشت که شما دوست داشتید بیان شود، اما نشد؟
ببینید بالاخره مستند محدودیتهای خاص خودش را دارد ولی به طور کلی با توجه به امکانات محدودی که آقای عدالتپناه و دوستانشان داشتند، به نظرم این مستند هر آنچه من دوست داشتم را در خود دارد. درواقع من اگر بخواهم از این مستند گلایه کنم، اصلا نمیتوانم خود را ببخشم. چون آقای عدالتپناه بدون حمایت ارگان خاص و یا داشتن بودجهای هنگفت به سراغ ساخت این مستند آمده و چنین کار بسیار بزرگی کرده است. از این جهت میگویم که این کار بسیار بزرگ است که مسئله مشکلات رانندگان یک مسئله ریشهای و بسیار مهم در اقتصاد کشور است و من بارها در جمع رانندگان این موضوع را گفتهام که تا زمانی که مسئله حملونقل درست نشود، اقتصاد مقاومتی نیز درست نخواهد شد.
نظرتان در مورد جشنواره عمار چیست؟
به نظر من این جشنواره که شعار مردمی بودن را دارد، باید سعی کند که هرچه بیشتر در این زمینه حرکت کند. اگر بخواهم به زبان سادهتر و با ادبیات خودم بگویم، یعنی آن که سال بعد وقتی ما وارد سالن برگزاری این جشنواره شدیم فقط آدمهایی که ریش دارند یا خانمهای چادری را نبینیم، بلکه شاهد حضور همه طیفهای مردم باشیم. درواقع این هنر بچههای انقلاب است ولی هنوز هنر انقلابی نشده است و باید برای رسیدن به این هدف تلاش کرد.
زمانی که درگیر مشکلات اعتراضات صنفی شده بودید، فکر میکردید روزی در یک جشنواره فیلم حضور پیدا کنید؟
نه، چنین فکری نمیکردم اما من همین الان که با شما صحبت میکنم، فقط از خدا میخواهم که توانایی گفتن حق را به من بدهد. چرا که این احتمال را میدهم را روزی شهید شوم و این صحبتها تکهتکه برای مردم پخش شود. من بیست سال شاگرد تفسیر المیزان بودم، دانشجوی کارشناسی ارشد بودم و همیشه هم به عنوان یک انسان فکری شناخته میشدم؛ حتی خیلی از مواقع که صحبت میکنم هیچکس باور نمیکند که من یک راننده باشم. همان زمان هم که در جمع رانندگان صحبت میکردم به آنها میگفتم که با دوربینهای موبایلتان فیلم بگیرید، تا حرفهای ما ثبت شود و سو استفاده نکنند. من اگر برعلیه نظام و انقلاب حرفی میزدم، مطمئن باشید همان رانندهها اولین افرادی بودند که با من برخورد میکردند و نیازی به نیروی انتظامی نبود.
سوال آخر اینکه، در حال حاضر وضعیت پرونده شما چگونه است و به کجا رسیده است؟
در حال حاضر با قید وثیقه آزاد هستم و منتظر حکم دادگاه.