یک داستان تکراری
داستان پروندههای گشوده شده با عنوان قصور پزشکی در کشورمان آنقدر زیاد و دردناک است که بعید است هرکداممان چند نمونه از آنها را در پیرامونمان سراغ نداشته باشیم. حکایت هایی رنج آور که گاه رنجهای مادام العمری را برای برخی به همراه میآورند. مثل کودک یک ساله مریوانی که ظاهرا قرار است بر اثر یک قصور پزشکی که در نخستین دقایق پا گذاشتنوی به این دنیا رقم خورده، عمری را بدون یکی از دستهایش سر کند. از این رو که موقع زایمان گردنش دچار کشیدگی شده و بر اثر این کشیدگی، عصب یکی از دستهایش آسیب دیده است.
شارو کودک مریوانی
حقیقتی تلخ که به مانند اغلب پروندههای مشابه، ابتدا با انکار کادر درمانی مواجه شده و این توجیه برای دست به سر کردن والدین، پس از پی بردن به وجود اشکالی در حرکت دست نوزادشان بیان شده است: «بعد از چند روز چون نرم است بهبود پیدا میکند.» ولی این اتفاق رخ نداد و بهبودی حاصل نیامد تا «شارو» پیش از آنکه یک سالگی را تجربه کند، به تیغ جراحی سپرده شود. با این امید که از کار افتادگی و کوتاهی دست وی برطرف شده و نوزادی که تمامی طول دوران بارداری را در سلامت کامل سپری کرده و تا لحظه زایمان هیچ مشکلی نداشت، به زندگی عادی بازگردد.
ما دکتریم یا شما؟!
«صنعان» پدر این نوزاد در این باره به کرد پرس میگوید: «خودمان نیز در هنگام مراجعه گفتیم که وزن نوزاد بالاست و بهتر است به شیوه سزارین متولد بشود اما به جای پرداختن به این مهم، گفتند «ما دکتریم یا شما؟» و چنین اقدامی لازم نیست؛ برای زایمان طبیعی مشکلی وجود ندارد.»
بدین ترتیب از همان ماههای ابتدایی پس از تولد، پروندهای با شکایت این خانواده گشوده میشود که موضوع آن، کوتاهی کادر بیمارستان در حین انجام وظیفه است. قصوری که رهاورد آن برای شارو، دستی از کار افتاده برای تمامی عمر و برای خانواده وی، رنجی بیپایان است و بیانصافی است با قصورهایی شبیه تجویز یک داروی اشتباه (که آن هم می تواند فاجعه بار باشد) قیاس شود.
حق با شما بود، پس ما هفده درصد مقصریم!
بدین ترتیب انتظار می رود که نتیجه شکایت، حکمی سخت باشد، اما این گونه نیست. پدر شارو در این باره میگوید: «شکایت ما از پزشک و کادر مرتبط و پیگیریها از طریق مراجع مرتبط به ویژه از طریق سازمان نظام پزشکی و تحقیق پزشکی قانونی پیگیری شد و براساس رای صادره هیات بدوی انتظامی نظام پزشکی شهرستان مریوان، حکم به قصور پزشکی اما با ۱۷درصد قصور دادند.»
او میافزاید: «من کارگر هستم و برای بهبودی پسرم تلاش کردم و طبق اسنادی که توسط پزشکی قانونی ارائه شده، با وجود انجام عمل جراحی شبکه بازویی دست راست فرزندم، بهبودی حاصل نشده و احتمال نقص عضو و یا فلجی دست راستش وجود دارد. بر این اساس به رای صادره اعتراض کرده و همچنان درخواست پیگیری دارم و اگر ۱۷ درصد قصور پرشکی سبب آسیب برای دست این کودک معصوم شده، مابقی قصور بر عهده کیست و این مشکل را چه کسی ایجاد کرده است؟»
عذرخواهی؟! همان هفده درصد هم تقصیر ما نیست!
همیشه در چنین شرایطی شخص خاطی حداقل کاری که می تواند انجام بدهد عذرخواهی است. هر چند این عذرخواهی هیچ فایدهای ندارد اما میتواند مقدمهای برای جبران اشتباهات باشد. می تواند باعث دلگرمی باشد که یک نفر حاضر است پای اشتباهی که انجام داده بایستد و تمام تلاشش را برای رفع این اتفاق انجام دهد ولی پدر «شارو» می گوید: «در طی این مدت شکایت و پیگیریهای ما هیچ مسئولی برای درمان شارو کاری انجام نداده، پس به کجا باید مراجعه کنم تا بتوانم درمان فرزندم را ادامه بدهم چون هزینه جراحی در بیمارستانهای پیشرفته تهران بالاست و بنده توان پرداخت آن را ندارم. آخرین حکم صادره نظام پزشکی١٧درصد قصور پزشکی اعلام شده اما پسر من دستش٧٠ درصد بیشتر کار نمیکند و جالب است که دکتر برای ١٧درصد هم اعتراض داده و همچنین پزشک قانونی سنندج اعلام کرده ٤٠درصد دست کودک فلج شده است. من از مسئولان انتظار دارم به مطالبه من و فرزندم توجه کنند و اجازه ندهند حق کودکی معصوم نادیده گرفته شود و برای بهبودی فرزندم ما را همراهی و همکاری کنند.»
تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها
فرض کنید شما در کشور گرانی و تورم را احساس نکنید. اصلا تورم برایتان چیزی شبیه کابوس باشد و هرگز آن را تجربه نکرده باشید. وقتی که در یک سریال طنز ببینید که مدام به این موضوع اشاره می شود و مسئولان برای عدم جلوگیری از تورم بازخواست می شوند نه تنها خنده تان نمی گیرد بلکه با آن برنامه هیچ ارتباطی برقرار نمی کنید. اشتباهات پزشکی و توقعات مالی بالای پزشکان هم اگر به صورت خیلی نادر و انگشت شمار وجود داشت و مردم با آن کاملا دست و پنجه نرم نمی کردند احتمالا هیچوقت سریال «در حاشیه» به آن صورت که دیدیم محبوب نمی شد و عکس العمل جامعه پزشکی را به همراه نداشت. اما همه میدانستیم داستان از چه قرار است. هم پزشکان، هم بیماران، هم فیلمسازان و هم مردم عادی. اصلا می گوییم تمام اینها هم اشتباه است و زاییده تخیل ما! تنها سوال ما این است که آن جامعهای که آن زمان دست در دست هم از «در حاشیه» و حرفهایی که برای گفتن داشت آنگونه انتقاد کردند الآن کجا هستند؟ الآن کجا هستند تا به ما و مهران مدیری بگویند که قرار است چه اتفاقی برای دست «شارو» بیفتد. آیا اینکه از این کودک حق یک زندگی عادی گرفته شود منصفانه است؟ آیا این کودک حق ندارد بعد از ظلمی که در حقش شده در بهترین بیمارستانهای کشور درمان شود حتی اگر پدرش کارگر است و نمی تواند هزینههای درمانش را بپردازد؟ و هزاران سوال دیگری که دیگر هیچ کدام از افراد جامعه پزشکی که مخالف «در حاشیه» بودند حاضر نیستند به آن پاسخ بدهند.
مدیری! «شارو» تنها مانده و هیچکس نیست حق او را بگیرد. مدیری! حق با «در حاشیه» بود، حق با تو بود گل من!