سه شنبه ۱۳ آذر ۱۴۰۳ , 03 December 2024

تاریخ انتشار : ۲۶ بهمن ۹۵
ساعت انتشار : ۹:۲۳ ق.ظ
چاپ مطلب

فرازهایی از زندگی شجاعانه شهید ابراهیم عبدی

نویسنده : قربان صحرایی چاله‌سرایی

او به مرخصی آمده بود ولیکن گویی به او چیزهایی الهام شده باشد، خطاب به ما گفت: «این آخرین دیدارمان خواهد بود و من دیگر بر نمی‌گردم، دیدار بعدی به قیامت».

به گزارش ماسال نیوز به نقل از رنگ ایمان؛ جنگ تحمیلی علیرغم همه تلخکامی‌هایی که از خود به جا گذاشت؛ یک چیز در آن به بهترین شکل عرصه ظهور و بروز یافت و آن مشارکت عام توده‌ها و صنف‌های مختلف مردم و مخصوصاً روح سلحشوری، شجاعت، جانفشانی و از خودگذشتگی مثال‌زدنی عده‌ی بسیار زیادی از رزمندگان در کنار رزمندگی و دفاع جانانه از دین و وطن بود.

ارتش فداکار جمهوری اسلامی، در کنار رزمندگان سلحشور سپاه و بسیج، دلاوری‌ها و رشادت‌های فراوانی در این عرصه خلق کرد که ناگفته‌های بسیاری از آن همچنان در سینه رزمندگان دفاع مقدس و حتی خانواده‌های آنان مکتوم و بیان‌نشده باقی‌مانده است.

۲۱ بهمن‌ماه ۹۵، مصادف با سی‌و پنجمین سالگشت شهادت سرباز رشید و دلاور ارتش اسلام، «شهید ابراهیم عبدی» است.

شاندرمنی‌ها در ۲۱ بهمن ۱۳۶۰ دومین شهید خویش را در نبرد با استکبار جهانی و صدامیان تقدیم اسلام و انقلاب کردند.

همزمان با سومین سالروز پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی شهید ابراهیم عبدی، سرباز دلاوری از خطه شاندرمن در نبرد با بعثیان صهیونیست صدامی در چزابه بستان به شهادت رسید.

زندگینامه شهید

شهید ابراهیم عبدی، فرزند محمود به سال ۱۳۴۰ در خانواده‌ای کشاورز در چالکسر گوراب زرمیخ گیلان به دنیا آمد امّا در اوان سنین کودکی به همراه پدر و مادر به شاندرمن مهاجرت نموده و در روستای چاله‌سرا ساکن شدند.

فقر و تنگنای مالی خانواده مانع ادامه تحصیلش گردید. به همین منظور در همان دوره ابتدایی ترک تحصیل نمود تا به اشتغال بپردازد و بدین‌وسیله کمکی برای خانواده باشد بلکه بتواند باری از مشکلات پدر زحمتکش خویش بردارد.

او بعد از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی برای انجام خدمت سربازی به ارتش جمهوری اسلامی رفت. دوره آموزش و تعلیمات نظامی را در عجب‌شیر گذراند. آنگاه به لشگر ۱۶ زرهی قزوین پیوست تا در مناطق عملیاتی جنوب مشغول به خدمت شود.

آخرین مرخصی‌اش که در ماههای پایانی خدمت سربازی اش انجام گرفت با عنوان تشویقی بود که حدود ۱۵ روز به درازا کشید. مرخصی تشویقی او داستانی شنیدنی دارد که ردی از شجاعت وی را در خود نهفته است و از روح جوانمردی و ایثار این شهید دفاع مقدس حکایت می‌کند. ماجرا از این قرار بود که در یکی از درگیری‌ها با دشمنان انقلاب و اسلام، داماد فرمانده شهید ابراهیم عبدی به شهادت رسید و پیکرش در خط پدافندی به جا ماند. اینجا بود که شهید عبدی با به خطر انداختن خویش شخصاً داوطلب می‌شود تا پیکر شهید را از معرکه به پشت خط منتقل نماید. او با ایثار و شجاعت در میان حجم آتش سنگین دشمن این کار را انجام می‌دهد اما همین عمل باعث می‌شود شهید عبدی از ناحیه انگشت دست مجروح شود. مسئولانش به جهت ایثار و فداکاری‌ مثال‌زدنی‌اش و نیز به جهت مداوای دست مجروحش او را به مرخصی تشویقی می‌فرستند.

او به مرخصی آمده بود ولیکن گویی به او الهام شده بود و می‌دانست این آخرین دیدارش با خانواده و اقوام خواهد بود. به همین منظور در این آخرین دیدار سعی کرد با تمام دوستان و آشنایان ملاقات کرده و همه را از نزدیک ببیند و با آن‌ها خداحافظی نماید.

خانواده‌اش نقل می‌کنند که در لحظه‌ی واپسین دیدار و به هنگام وداع آخرین، سخنی را خطاب به ما بیان کرد که هرگز فراموش نمی‌کنیم. او به ما گفت: «این آخرین دیدارمان خواهد بود و من دیگر بر نمی‌گردم، دیدار بعدی به قیامت».

آقای مرتضی عبدی، برادر شهید ابراهیم عبدی برای نگارنده تعریف می‌کرد:

«پدرمان شالیزار خود را بین فرزندان تقسیم کرده است. نکته جالب این است که وی سهم پسر شهیدش «ابراهیم» را نیز مجزا نموده و هر ساله خود شخصاً امورش را به سامان می‌رساند. نکته جالب‌تر اینکه محصول به دست آمده از سهم شالیزار شهید ابراهیم عبدی توسط پدرمان به شکل‌های مختلف برای خود شهید صرف می‌شود و یکی از آن برنامه‌ها، برگزاری سالگشت شهادت شهید ابراهیم است که سال‌های طولانی است توسط پدر، بهمن‌ماه هر سال باشکوهتر از سال پیش انجام می‌شود.»

سرباز دلاور اسلام، شهید ابراهیم عبدی ۳۵ سال پیش به تاریخ ۲۱ بهمن ۱۳۶۰ هنگامی که تنها بیست بهار از عمرش می‌گذشت در منطقه عملیاتی چزابه بستان به دست بعثی‌های صهیونیست به شهادت رسید.

شهید عبدی پس از «شهید ناصرقلی هادی» دومین شهید جنگ تحمیلی در شاندرمن است که روی دستان مردم ولایت‌مدار این شهر تا دروازه بهشت تشییع و بدرقه شد.

هم‌اینک مزار شهید ابراهیم عبدی در گلزار شهیدان شهر شاندرمن در کنار جمعی دیگر از شهدا از جمله در کنار مزار شهید ناصرقلی هادی ملجاء و مأوای دردمندان و حاجت‌داران هست.

توضیح: در این نوشتار از توضیحات آقای مرتضی عبدی، برادر شهید ابراهیم عبدی بهره‌مند شدم که بدینوسیله از ایشان تشکر می‌کنم.