وقتی که زاهدانِ خداجو دنبال مال و جاه می‌افتند
مردم به خنده‌های نهانی، رندان به قاه‌قاه می‌افتند

یک عده اهل مال و منالند، یک عده اهل حیله و حالند
در انتخاب اصلح مردم، بعضاً به اشتباه می‌افتند

وقت حساب، دانه‌درشتان از فرط التفات به مردم
مثل سه چار دانه گندم در توده‌های کاه می‌افتند

امروزه روز جمعی از ایشان فرماندهان هنگ خروجند
لب تر کنند خیل پیاده از هر طرف به راه می‌افتند

اما همین گروه سواره، این ساکتانِ عربده‌فرمای
شب‌های بار، با کت و شلوار، در صحن بارگاه می‌افتند

یعنی برای آخر بازی، بسته به موقعیت صفحه
شد این‌طرف،‌ نشد طرف خصم، رسماً به پای شاه می‌افتند


این روزها به دل نه امیدی، نه اشتیاق حرف جدیدی
تنها همین دو رشته اشکند کز چشم گاه‌گاه می‌افتند

عاقل شدیم و گوشه گرفتیم تا با خیال تخت ببینیم
دیوانه‌های سنگ‌پران نیز با سنگ‌ها به چاه می‌افتند

امید مهدی نژاد ؛ از آیات غمزه (+)