به گزارش ماسال نیوز به نقل از فردا؛ قبل از اینکه برویم مدرسه عیدیها را جمع میکردیم. چند وقت هر جا میرفتیم با خودمان این طرف و آن طرف میکشیدیم و بعد از مدتی کاغذهای نوی تا نخورده را به دست فراموشی میسپردیم. احتمالا پدر و مادرمان با پولها برایمان چیزی میخریدند یا حتی شاید به تشخیص خودشان پول را استفاده میکردند که البته نوش جانشان! کمی که بزرگتر شدیم بعد از عید که میرفتیم مدرسه مقدار عیدیهایمان را با هم مقایسه میکردیم و باز هم یادم نیست دقیقا چه بلایی سرشان میاوردیم. فقط یادم هست در سن نوجوانی و جوانی عیدیهایمان خرج هوسهای کوچک و بزرگمان میشد. مثلا در سفر نوروز هر چه هوس میکردیم برای خودمان میخریدیم.
با توجه به سن بچهها، میتوان گفتوگوهای متفاوتی درباره عیدیهایی که میگیرند و به طبع آن پول انجام داد و حتی میتوان انتخاب را به عهده خودشان گذاشت تا برای پولی که دارند تصمیم بگیرند.
به بچهها پول شمردن یاد بدهیم
این فعالیت برای بچههای پیش از دبستان و سالهای اول دبستان مناسب است. بچههای امروز برعکس ما خیلی فرصت خرید کردن ندارند. همه ما یک روزی تا سر کوچه رفتهایم و ماست و شیر و نان تازه خریدهایم و یاد گرفتهایم هر اسکناسی چقدر میارزد و مثلا دو تا اسکناس دویست تومانی و یک صد تومانی برابر است با پانصد تومان. حالا که بچههای امروز این فرصت را کمتر دارند، میتوانیم با عیدیها این بازی را درآوریم. هی پولها را بشمریم. بپرسیم چند تا ۱۰ تومنی میشود یک تراول پنجاه تومنی. الان چقدر عیدی جمع کردیم و چقدر دیگر باید جمع کنیم تا بشود صد تومان. برای محسوس کردن ارزش پول هم میتوان پول را برایشان معادل چیزی که دوست دارند و حسش میکنند، قرار داد مثلا بگوییم با این پنج تومان میشود سه تا بستنی خرید.
پس انداز کردن کار خوبی است
هر وقت حرف پول وسط میاید، پس انداز پای ثابت ماجراست. همه آدمها با هر سلیقه و فکری به پس انداز فکر میکنند. میشود با بچهها در هر سنی راجع به پس انداز صحبت کرد و حتی از خودشان پرسید: چرا آدمها لازم است پس انداز داشته باشند؟ پس اندازها میتوانند خیلی رسمی باشند. برای مثال حسابی برای وام مسکن برایشان باز کنیم. همچنین میشود پولها را در خانه و قلکها هم برای روز مبادا پس انداز کرد یا خرید چیزی که دوست دارند و یا حتی ثبت نام کلاسی در تابستان.
اجازه دهید خودشان عیدیهایشان را خرج کنند تا ارزش پول را بفهمند
هیچ وقت یادم نمیرود اولین حقوقی را که گرفتم چقدر با خساست خرج میکردم و به این نتیجه میرسیدم که به خیلی از وسیلههایی که میخواهم بخرم نیاز ندارم. چون برای پولی که داشتم، زحمت کشیده بودم و همین مساله نیازها را از میان خواستهها غربال میکرد. خیلی وقتها هم بچهها خواستههایی دارند که به نظر ما ضروری نیست. میتوانیم اجازه بدهیم آنها را پول خودشان بخرند. با این کار شاید به این نتیجه برسند که خواستهشان خیلی هم ضروری نیست!
بگذارید طعم خوش خرج کردن برای دیگران را بچشند
میتوان با بچهها درباره خیریهها، نیازمندان و تاثیر پولی که دارند در زندگی دیگران صحبت کرد و بهشان حق انتخاب داد تا مقداری از این پول را به دیگران ببخشند. یکی دیگر از راههای پول خرج کردن برای دیگران خریدن هدیه است. ببینید دوست دارند با پولشان برای کسی هدیه بخرند؟ جوابشان چه مثبت و چه منفی است درباره احساسشان صحبت کنید، بپرسید چرا میخواهند یا چرا مایل نیستند.
یک کسب و کار کوچک برایشان راه بیندازید
وقتی بابا تعریف میکند یک تابستان تمام کارش این بوده که از کارخانه ملامین سازی کاسه و بشقاب بخرد و در بازار بساط کند و بفروشد حسودیم میشود. ما کمتر تجربههایی از این دست داشتهایم، چه برسد به بچههای نسل امروز. اما پول درآوردن کار هیجان انگیزی است. میشود به کمک عیدیها راههایی را برای این تجربه بچهها در نظر گرفت. ازشان بخواهید دنبال راهی برای پول درآوردن بگردند. با عیدیهایی که سرمایهشان هستند چه مواد اولیهای میتوانند بخرند؟ چه چیزی درست کنند و چطور به فروش برسانند؟ کیک خانگی، دستبندهای دست ساز؟ یا فرفرههای رنگی؟
حواستان باشد کاری که میخواهید با عیدیهای بچهها انجام بدهید، بهانهای بشود برای گفتوگو. یک گفتوگوی جستجوگرانه پای به پای هم درباره پول و مسائل مالی. از خاطرههای خودتان درباره عیدی ها و پول درآوردنهایتان برایشان تعریف کنید. حتی به آنها بگویید در دنیای بزرگسالی برای مدیریت مسائل مالیتان چه کارهایی لازم است انجام دهید. نظرشان را بپرسید، تجربههایتان را در اختیارشان قرار بدهید و با هم درباره پول بخوانید و یاد بگیرید.