به گزارش
ماسال نیوز به نقل از
فردا؛ نشسته بودم توی صحن. پشت پنجرههایی که رو به بالاسر ضریح باز میشد. یک صبح بهاری خلوت در نجف بود که جز پرتوهای آفتاب که مثل هر طلوع به پابوس آمده بودند و چندتا زائر پراکنده، کس دیگری در حرم نبود. نهج البلاغه جیبیام را باز کردم. دستم روی صفحات لغزید تا رسیدم به نامهها. نامه سی و یک. خواندم و لبریز شدم، خواندم و سرمست شدم، خواندم و از شوق و وجد گریستم… به خودم که آمدم چند ساعت بود که آن جا نشسته بودم و مثل یک تشنه که به آب رسیده، تک تک جملات نامه سی و یک را با تمام وجود سرکشیده بودم.
همان اول نامه نوشته این سفارشهای پدری است به فرزندش: فرزندی که آرزومند چیزهایی است که به آنها نمیرسد، رونده راهی است که به نابودی میرسد، بنده دنیاست، معاملهگر هیچ و پوچ است… همین اول نامه شارحان مکث کردهاند. فکر کردهاند: درست است که معروف است این نامه را امیرالمومنین(ع) برای فرزندشان امام حسن مجتبی(ع) نوشتهاند، ولی ویژگیهایی که امام همان ابتدای نامه برای مخاطبش میشمارد در شان امام معصوم نیست.
همین ابتدای نامه شارحان صبر کردهاند، مکث کردهاند و گفتهاند قطعا مخاطب امیرالمومنین در این نامه همه فرزندان ایشان در همه اعصار، همه شیعیان و همه جوانان محب ایشان بودهاند. همین اول نامه دل آدم بند کلماتی میشود که بهترین خلق، سالها پیش، برایش به یادگار گذاشته، بهترین حرفهایی که برایش کنار گذاشته، نامهای که سال ها سفر کرده تا به دست تو برسد. نامهای از مهربان ترین پدر.
«این روزها از فکر دیگران بیرون آمدهام،
ولی به تو فکر میکنم – چون تو پاره وجود منی،
نه، بالاتر از این، تو، خود منی!
رنجی به تو برسد، به من رسیده،
مرگ اگر سراغت بیاید، سراغ من آمده،
حال و احوال تو، حال و احوال من است
به همین خاطر، این نامه را مینویسم.
مینویسم تا پشت و پناه تو باشد، چه من زنده بمانم، چه نمانم»
کتاب شیوای «به پسرم!» ترجمه بخشهایی از نامه ۳۱ نهج البلاغه است که به وصیت نامه امام علی(ع) به فرزندش امام حسن مجتبی(ع) معروف است و به اهتمام فاطمه شهیدی منتشر شده است. این ترجمه ذوقی سالها پیش در شمارههای متوالی از نشریه پرسمان چاپ شده و سپس دفتر نشر معارف مجموعه آنها را در قالب یک کتاب سبک و جمع و جور منتشر کرده است. کتاب در هفت فصل تنظیم شده و هر فصل متشکل از عباراتی کوتاه از نامه است که شماره گذاری شده است. جملههایی چند کلمهای که هرکدام نیاز به مدتها فکر و مکث دارند، هرکدام سرلوحهای برای زندگی و کلمات کلیدی نجات بخشی هستند که میتوانند راه پیش رو را برای ما روشنتر کنند. شاید به همین علت است که خانم شهیدی جملهها را پشت هم نیاورده و با هر نقطه سر خط، تلنگری زده تا با سرعت از آنها رد نشویم.
«کلید همه گنجینههایش را گذاشت در دو دست تو،
وقتی به تو اجازه دعا و خواهش داد.
حالا هروقت بخواهی، با دعا، درهای نعمتش را باز میکنی.
و انبوه مهر و لطفش را به روی خودت، سرازیر میکنی.
دیر آمدن پاسخ دعاها ناامیدت نکند…
خیلی وقتها دعایت را دیر اجابت میکند چون در این تاخیرها، پاداش دعاکننده
و عطایی که به امیدوار میدهند، بیشتر میشود.
خیلی وقتها، چیزی میخواهی، نمیدهند،
اما در دنیا یا آخرت، بهتر از آن را به تو میبخشند،
یا آن را نمیدهند چون به صلاحت نیست»
یکی از مشکلات ما در ارتباط برقرار کردن با قرآن و ادعیه و سایر متون عربی، ترجمههایی است که در رساندن عمق محتوا و شیوایی کلام نارساست. خانم شهیدی ولی در این کتاب، تا جای ممکن سعی کرده این ایراد را برطرف کند. هفت ترجمه از نهج البلاغه را گذاشته پیش رویش و با وسواس نویسندگی تلاش کرده زیباترین و روانترین عباراتی را که در عین حال دقت کلام را هم حفظ کنند، برای جملههای عربی نامه انتخاب کند. همین شده که خواننده در همان اولین جملهها با این نثر شیرین و شیوا ارتباط برقرار میکند و این عبارات ساده و صمیمی، فارغ از کلمات دشوار و ثقیلی که از ترجمههای نهج البلاغه به یاد دارد، به جانش مینشیند. در عین حال جملهها را با شماره جدا کرده و انتهای هرفصل، اصل نامه را هم آورده. تا هرجا که مخاطب احساس نیاز کرد، بتواند به سهولت عین جمله امام(ع) در متن عربی را بخواند و فهم کاملتری داشته باشد.
«آنان در سرگردانیهای دنیا گم شدند،
در نعمتهایش فرو رفتند
و دنیا شد خدایشان.
بعد، دنیا با آنها بازی کرد
آنها هم با دنیا بازی کردند
و هر چه فراسوی آن بود، از یاد بردند.
اگر صبر کنی، تاریکی کنار میرود.
کجاوههای سفر، رسیده و آماده، ایستادهاند.
هر که تند و سریع رود، به کاروان میرسد»
کتاب «به پسرم!» گزینه خوبی است برای اینکه چندهفتهای همراهمان باشد. در شلوغی مترو و اتوبوس و تاکسی بازش کنیم، لحظههای انتظار در مطب دکتر یا پشت در اتاق استاد سراغش برویم، قبل خواب چند جملهای از آن را بخوانیم و به حرفهایش فکر کنیم، وقتهای سردرگمی به سراغش برویم و دنبال جواب سوالمان بگردیم. یک کتاب سبک و کوتاه که حرفهای بزرگی دارد. حرفهای مهمی دارد. و چه حیف اگر تا امروز به سراغ نامهای که امیرالمومنین سالها پیش برایمان نوشته، نرفتهایم.
این کتاب از سوی انتشارات دفتر نشر معارف در قطع پالتویی و در ۷۰ صفحه منتشر شده و در سال ۱۳۹۲ برای بار ششم تجدید چاپ شده است.
*عکسها از غزاله صباغیان طوسی