به گزارش ماسال نیوز؛ ام البنین محمد حسینی فرزند سردار شهید بهروز محمد حسینی با حضور در تحریریه خوبان خبر در مورد نوشتن کتابی درباره زندگی نامه شهید حبیب روحی گفت: آشنایی من با شهید مدافع حرم حبیب روحی از طریق همسرم بود و از طریق سایت ها و فضای مجازی مراسمات این شهید را دنبال می کردم و بعد از سه ماه از شهادت این شهید در مراسمی در سپاه قدس گیلان در مجمع بانوان با همسر شهید روحی آشنا شدم.
وی افزود : در اسفندماه ۹۴ به خانه شهید روحی رفتم و کتابی را که درباره پدرم نوشته بودم به نام خاطرات خوبان ۱ را به همسر شهید روحی هدیه دادم. به این منظور که شاید سخنان مادرم که در این کتاب نوشته شده بود مورد استفاده وی قرار گیرد، همسر شهید روحی بعد از خواندن چند صفحه از آن کتاب از من در خواست کرد که کتابی درباره زندگی نامه شهید روحی بنویسم.
ام البنین محمد حسینی بیان داشت: من به همسر شهید گفتم که پس از مطالعه کامل کتاب تصمیم نهایی خود را به من بگو و من با مشورت با خانواده تصمیم گرفتم که نوشتن کتاب زندگی نامه شهید حبیب روحی را بر عهده بگیرم.
نویسنده کتاب حبیب حرم ادامه داد: این کار را بعد از تماس با ستاد کنگره شهدا در روز ۱۵ فروردین ۹۵ شروع کرد، گفت: بعضی از مصاحبه ها را حضوری و بعضی دیگر را از طریق تماس تلفنی انجام دادم همچنین مصاحبه ای با آقای مرادیان که از جانبازان و مدافعان حرم هستند با هماهنگی قبلی در عید فطر پارسال به خانه شهید روحی آمد و به صورت حضوری با وی مصاحبه انجام دادم.
وی با بیان اینکه دو مصاحبه سخت ترین قسمت کارم بود، افزود: یکی مصاحبه با مادر شهید و دیگری با یکی از دوستان این شهید که به او گفت کار نیمه تمامی دارم من اگر برنگشتم تو بقیه اش رو انجام بده.
نویسنده کتاب شهید حبیب روحی افزود: برای انجام این کار سختی های زیادی را متحمل شدم ولی با توسل به این شهید کار برایم آسان می شد، وقتی این کتاب به چاپ رسید احساس کردم کمی از دین خود را به این شهید اداء کردم.
وی گفت : باید شهداء را آن طوری که هستند به جوانان معرفی کرد و سعی من هم این بود که در این کتاب از اغراق پرهیز کنم.
فرزند سردار شهید بهروز محمد حسینی گفت: مسئولینی که در اروپا درس خوانده اند و در رفاه هستند هیچ وقت نمی توانند اکثریت مردم را درک کنند و توصیه من به مردم این است که فقط و فقط به حرف ها و توصیه های مقام معظم رهبری گوش دهند.
محمد حسینی گفتت: این کتاب درون مایه است ، بیشتر خاطرات شهید روحی است و سعی شد روحیات،سبک زندگی،و همچنین سبک شوخ طبعی این شهید را به جوانان نشان دهم.
این نویسنده در پایان گفت : پدرم با توجه به رفاه مالی و زندگی راحتی که داشت و با توجه به قبولی در رشته پزشکی همه را کنار گذاشت و به جبهه رفت و می گفت دانشگاه واقعی آنجاست و وقتی که پدرم شهید شد مادرم ۲۰ سال و منم هم ۴ سال داشتم.ما در هر لباسی که هستیم باید کار خود را به نحو احسنت انجام دهیم تا پیش شهدا شرمنده نشویم.
انتهای پیام/