نگاه آزاد– سید فائز فرزانه: شاندرمن، در اسناد رسمی آن را با نام بازارجمعه شاندرمن می شناسند، شهری در غرب گیلان و یکی از دو بخش شهرستان ماسال.

چندان زیاد از مرکز استان دور نیست اما بست جغرافیایی آن (بدلیل نبود جاده ای که از انتهای آن عبور کرده و به شهرستان دیگر برسد) از شاندرمن یک شهر حاشیه ای ساخته بطوری که گاهی همراه با مردمش به فراموش سپرده می شود و خواسته های مردم این‌شهر مانند وضعیت جغرافیایش به بن بست میخورند.

در دنیای پیشرفته امروز مسولین اگر قصد خدمت داشته باشند نیاز به زحمت زیادی نیست با اندک کوششی می توانند همه آنچه خواسته مردم است را محقق کنند. ولی گویا یا کارهای مهمتری دارند یا اراده ای برای خدمت وجود ندارد یا اگر اراده ای باشد احتمالا توانایش موجود نباشد!

مردم شاندرمن از لایه های جمعیتی متفاوتی تشکیل شده که بیشترین آن جوانان دانش آموخته و فعالی هستند که می توانند در زمینه های مختلفی اثرگذار باشند.

اگرچه بیکاری معضل روزآمد جامعه ماست و شعارها بیشتر از اندیشه رفع این مشکل است، ولی به نسبت جمعیت و نیازمندی جامعه ، شاندرمن با انبوه دانش آموختگان رشته های مختلف و البته بیکار مواجه است.

زیبایی و تغییر ساختار فیزیکی شهر به ماندگاری و جلوگیری فرزندان این جامعه کوچک به شهرهای بزرگ خواهد شد.

حق سرانه مردم شهر نسبت به کلانشهرها شاید اندک باشد، ولی همین مقدار اندک اگر بدرستی و با یک مدیریت درست، قانونمند بکارگرفته شودمی تواند تغییرات دلخواست ایجاد کند.

حق مردمی که همیشه دولت و مسئولین را همراهی کرده و همگام و شاید گامی جلوتر از آنها برمیدارند، داشتن شهری است که که در دل طبیعت زیبا، خوشتر بدرخشد.

حال که مردم تلاش می کنند و به اندازه تلاش خود انتظار دارند، باید قدردانست و پاسخی درست به آنها داد.

شاندرمن؛ شهری که در پای کوه های زیبا بناگذاری شده، باید چون کوه استوار وبا صلابت باشد تا مردمش از نعمت سلامتی روحی و روانی بهتری برخوردار باشند.

طبع بلند و زیبای مردم، برنمی تابد که که مرکز شهر، محل جمع آوری زباله و پسماند و تنها رودخانه اش آلوده و محل دفع پسآب شهری باشد.

مردم از این وضع ناراحت و ناراضی اند. این ها یعنی آزار مردمی که خوبی ها را دوست دارند.

به امید برآورده شدن خواسته خوب مردم.