به گزارش ماسال نیوز به نقل از ۸دی، محمدسعید ابراهیمی در یادداشتی نوشت:
از دیرباز اشرافیت را به سبک خاصی از زندگی اقتصادی ترجمه کردهاند و طبقهی اشراف صرفا به کسانی اطلاق میشد که از تمکن مالی بالایی برخوردار بودند.
معالوصف با عنایت به معنای اشرافیت که عبارت است از خودبرتربینی و تبختر، منحصرکردن اشرافیت به شقاقتصادی آن صحیح نمینماید و بنابراین اشرافیت میتواند در عرصههای سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و…نیز نمود داشته باشد.
یکی از اقسام اشرافیت که مبتلابه جامعه ماست؛ گونهی اجتماعی آن است که در ادبیات عامه از آن با تعبیر آقازادگی یاد میشود.
اشرافیت در معنای اجتماعی آن بدین معناست که افراد منتسب به چهرههای سرشناس، قرابت نسبی با بزرگان را وسیله تفاخر قرار داده، خود را تافتهای جدا بافته تصور میکنند و دوگانه واهی ژنبرتر و ژنعادی را معنادهی مینمایند.
برتر دانستن ژن خود از دیگران نوعی نژادپرستی و تمسک به عقاید جاهلیت است و قرآن ضمن تقبیح آن، تصریح کرده که آدمیان همگی از نسل یک پدر و مادرند و کسی را بر دیگری برتری نیست مگر به تقوا.
خود برتربینی و نژادپرستی، انحرافاخلاقی بزرگی است که شیطان به سبب فروغلتیدن در دام آن دچار خسران گشت؛ هنگامی که در مقابل فرمان پروردگارش استکبار ورزید و بر آدم سجده نکرد.
شیطان در نگاهی سطحی، جسمآتشین خود را از انسان که مخلوقی از گل بود، برتر میپنداشت و حال آنکه از روحالهی او غافل بود و انسان متکبر نیز اینچنین است.
سوای از این موارد نکته قابل توجه در مورد مدعیان ژنبرتر این است که چنین اشخاصی با استفاده از مناسبات قدرت، مبادرت به رانتخواری مینمایند و موفقیت ناشی از این ویژهخواری، امر را بر آنان مشتبه میسازد که افرادی بسیار توانمند هستند.
اعتماد به نفس کاذب این آقازادگان، جملهای از برتراند راسل را در ذهن تداعی میکند که “مشکل دنیا این است که نادانها کاملا به خود یقین دارند در حالیکه دانایان سرشار از شک و تردیدند”.
به هر تقدیر، تفاخرهای جاهلانه به اصل و نسب و مانور اشرافیتاجتماعی نه تنها نشانهی برتری فرد نیست بلکه شاهدی است بر بیخردی و سبکمغزی گوینده که با چنین سخنانی بیمایگی خود را عیان میسازد و از این روست که در روایت آمده است انسان زیر زبانش مخفی است ولذا تا مرد سخن نگفته باشد، عیب و هنرش نهفته باشد.