به گزارش پایگاه خبری تحلیلی ماسال، در اين موضوع چند نكته گفتني است:
نخست اينكه بايد ديد آيا نقل چنين رواياتي در شرايط امروز جامعه اولويت دارد يا خير؟ براستي در شرايطي كه ناهنجاري هاي اجتماعي و فردي و خرافات سراسر زندگي ما را احاطه كرده است رسالت اهل منبر چيست؟! كساني كه به نام دين بلندگو به دست مي گيرند در حقيقت مسؤوليتي بر عهده مي گيرند كه وقت مخاطبان را با سودمندترين و معتبرترين سخنان پر كنند. آيا براستي مهمترين مشكل جامعه اينست كه برخي از اموات دختر ندارند كه برايشان گريه كند؟! انتظار از آقايان روحانيون اينست كه آنچه مورد نياز جامعه است بيان كنند نه آنچه موجب دلخوشي بستگان ميت است.
دوم اينكه هر حديثي كه قرار است در محافل عمومي و به عنوان معارف اصيل ديني بيان شود نخست بايد از نظر متن و سند ارزيابي شود. طبيعي است در طول صدها سال تحريفات و دستكاري هايي در احاديث و متون روايي انجام شده است.بنابراين همواره بايد احتياط كنيم كه مبادا در دام «احاديث ساختگي» يا «تحريف شده» گرفتار شويم.
سوم اينكه نزد متخصصان شناخت حديث روشن است كه عمده ي آنچه به عنوان حديث نقل شده و مي شود در واقع به شيوه «نقل به معنا » به ما رسيده است و يقين نداريم كه معصومان(ع) ، حديث مورد نظر را دقيقا با همين واژه ها بيان فرموده باشند. مسلمانان در طول قرنها نسبت به انتقال قرآن به نسل آينده نهايت دقت و وسواس را رعايت كرده اند بگونه اي كه درباره آيات قرآن مي توان گفت حتي يك واو نيز دچار تغيير يا تحريف نشده است. اما احاديثي كه در اختيار ماست بر خلاف آيات قرآن دستخوش تغييرات غيرعمدي و عمدي شده اند زيرا راويان احاديث لزوما اصرار به نقل كلمات معصومان(ع) نداشتند بلكه سعي مي كردند مفهومي كه از بيانات معصوم(ع) برداشت كرده بودند به نسل بعدي منتقل كنند. شيوه حفظ و تلاوت قرآن با دقت فراوان ترويج و تعليم مي شد و در نسخه برداري قرآن وسواس بسياري به خرج داده مي شد. اما درباره احاديث به دلايل مختلف چنين اهتمام و دقتي وجود نداشته و ندارد. بنابراين در استناد به احاديث – بجز احاديثي كه متواتر لفظي هستند(مثل حديث غدير)- نبايد گمان كنيم آنچه به عنوان حديث نقل مي شود عينا كلمات معصوم(ع) است بلكه همواره بايد احتمال تحريف هاي عمدي و سهوي را در نظر داشته باشيم.
چهارم اينكه احاديث از طريق « واسطه هاي متعدد » و « نسل به نسل » منتقل شده تا به ما برسد. برخي از راويان ، متن حديث را در حضور معصوم(ع) يا بعدا در اولين فرصت مي نوشتند تا احتمال خطا در انتقال آن كاهش يابد. اما برخي ديگر بي سواد بودند و صرفا بر حافظه خود تكيه مي كردند. برخي از راويان افرادي بادقت و راستگو بودند اما برخي ديگر فاقد يكي از اين ويژگي يا فاقد هر دوي آنها بودند.
اما درباره حديثي كه در آغاز اشاره شد متن عربي آن چنين است :
… عن ابي عبدالله(ع) قال : « إنَّ أبي إبراهيمَ(ع) سَألَ رَبَّهُ أنْ يَرزُقَهُ اِبنَةً تبَكيهِ و تَندُبَهُ بَعدَ مَوتِهِ»
ترجمه حديث: … از امام صادق (ع) نقل است كه فرمود : « پدرم(جدّم) ابراهيم(ع) از پروردگارش درخواست كرد كه دختري به او بدهد كه پس از مرگش بر او گريه و زاري كند».
منبع حديث: {الكافي (شيخ كليني) ، ج۶ ، ص۵ و تهذيب الاحكام(شيخ طوسي) ، ج۱ ، ص۴۶۵ و مسكن الفؤاد(شهيد ثاني) ص۱۰۸٫ }
درباره متن اين حديث يك سوال جدي وجود دارد: ابراهيم (ع) پيامبري اولي العزم است كه در راه خدا از همه تعلقات دنيايي عبور كرده است. او حتي حاضر شد پسرش را در راه خدا قرباني كند. چنين كسي تنها به خواست و رضايت خدا فكر مي كند و براي او اهميتي ندارد كه كسي پس از مرگ برايش گريه كند. حتي افراد غيرمعصوم نيز غالبا چنين آرزوهاي كوچكي ندارند. وانگهي گريه ي زنده ها چه سودي به حال مردگان دارد؟! اگر روايت چنين بود كه ابراهيم(ع) از خدا درخواست كرد كه دختري داشته باشد كه پس از مرگش براي او خيرات و صدقات انجام دهد و به روح او هديه كند منطقي تر بود. اما گريه ي دختر به تنهايي هيچ سودي به حال پدر ندارد. بنابراين اگر چنين حديثي را بدون نقد بپذيريم به مقام حضرت ابراهيم(ع) توهين كرده ايم.
حال پرسش اينست كه آيا با توجه به اشكال فوق مي توان قاطعانه گفت كه اين حديث جعلي است؟
پاسخ اينست كه بطور كلي احاديثي كه داراي مشكلاتي هستند لزوما « جعلي » نيستند بلكه معمولا « دچار تحريف » و « سوء تعبير » هستند نه اينكه « كاملا بي اساس و جعلي » باشند.
درباره اين مورد خاص بايد گفت در ميان منابع معتبر حديث ، نخستين كتابي كه اين حديث را نقل كرده كتاب كافي شيخ كليني (متوفاي ۳۲۹هـ) است. شيخ كليني با چهار واسطه اين حديث را از امام صادق(ع) نقل كرده است. از بين چهار واسطه اي كه بين شيخ كليني و امام صادق(ع) وجود دارد درباره صداقت و دقت دو نفر اطمينان وجود دارد زيرا متخصصان علم رجال آنها را به دقت و وثاقت ستوده اند. اما درباره دو نفر ديگر چنين اطميناني وجود ندارد. ثانيا شيخ كليني اين حديث را در ميان احاديث ديگري كه درباره «فضيلت دختران»(باب فضل البنات) هستند نقل مي كند. همانگونه كه مي دانيم عرب ها براي فرزندان دختر ارزشي قايل نبودند و در دوره جاهليت نوزادان دختر خود را گاهي زنده به گور مي كردند. پس از اسلام و بخاطر سفارش هاي فراوان پيامبر اعظم(ص) از اين رفتارهاي غيرانساني كاسته شد ؛ ديگر زنده به گور كردن دختران منسوخ شد اما باز هم نگاه عمومي اين بود كه «فرزند دختر ، مايه ننگ و بدبختي است». در چنين فضايي يكي از موضوعات مورد تأكيد معصومان(ع) اين بود كه مردم را به ارزش دختران متوجه كنند و از مظلوميت دختران در افكار عمومي بكاهند. از اين رو در احاديث معصومان(ع) بسيار مي بينيم كه از برتري هاي دختران بر پسران ياد مي شود.
بنابراين مي توانيم با اطمينان بالايي بگوييم كه حديث مورد بحث «شكل تحريف شده برخي از سخنان امام صادق(ع) درباره فضايل دختران» است. مي توان تصور كرد كه امام صادق(ع) چنين فرموده باشند : «دختر نيز همانند پسر ارزشمند است و خوبي هاي فراواني دارد مثلا اينكه دختر باعاطفه تر از پسر است و پس از مرگ پدر و مادرش بيش از پسر به ياد آنها خيرات و صدقات انجام مي دهد. به همين خاطر حتي ابراهيم(ع) نيز از خداوند درخواست فرزند دختر كرده است.» اما بعدا راويانِ حديث هنگامي كه خواستند چكيده سخنان امام صادق(ع) را به نسلهاي بعدي منتقل كنند ناخواسته دچار تحريف و تغيير حديث شده ، آن را به شكلِ دستكاري شده منتقل كرده اند تا اينكه در قرن ۴ به دست شيخ كليني رسيد و ايشان آن را در كتاب خود گنجاند.
نكته شايان ذكر ديگر اينست كه در قرآن كريم آمده كه ابراهيم (ع) از خداوند فرزند صالح خواسته بود.{قرآن كريم ، سوره صافات ، آيه ۱۰۰} بديهي است فرزند صالح اختصاص به پسر ندارد بلكه مي تواند دختر نيز باشد. بنابراين اينكه ابراهيم(ع) از خداوند فرزند دختر خواسته باشد با قرآن ناسازگاري ندارد.
ملاحظه: در نگارش اين مقاله از نرم افزار «جامع الاحاديث نسخه۳ » و نرم افزار «جامع التفاسير نسخه۲ » كه هر دو از توليدات «مركز تحقيقات كامپيوتري علوم اسلامي» هستند استفاده شده است.
نوشته شده توسط اسلام ملكي معاف، تاريخ انتشار پانزدهم مهرماه هزار و سيصد و نود و يك
تكميلي:
دارد مغزم سوت میکشد. میخواهم بلند شوم و فریاد بکشم. اما نمی شود.
حاج آقا با تمام سوادش دارد حرفهایی می زند که هرطور کلاهتان را قاضی کنید درست از آب در نمی آید :
«حضرت ابراهیم به حالت احتضار بود و در همان حال گریه میکرد. پرسیدند ابراهیما! تو که پیامبر خدا و پدر انبیای الاهی، تو چرا گریانی؟ ابراهیم جواب داد : آرزویی داشتم که در حیاتم بدان نرسیدم. پرسیدند چه بود آن آرزو. فرمود : دختری از خدا میخواستم که نشد! دختر گریه کن پدر کنار تابوتش است!!!»
سخنرانی که تمام میشود روی برگه نوشته ای نوشتم تا برسانم دست حاج آقا اما به لطف اطرافیان نشد.
دلم گرفته است. خیلی. از این همه انحرافی که در برابرش هیچ کس دم بر نمی آورد.
یاد وصیت شهید پرویز دوستي می افتم. چند روز پیش در یکی از وبلاگ های شهرستان(+) میخواندم. مردی اینجا در گوشه ای از ایران، «پیامبر و امام ندیده» این چنین روحی با عظمت دارد و آنگاه ما پیامبرانمان را اینقدر کوچک و خوار می نمایانیم. با خودم می اندیشم چقدر روح بزرگی داشت این شهید اما دریغ!
«مادرجان نکند بعد از شهادت من خدایی ناکرده منتی بر روی انقلاب بگذارید یا اینکه برای من ناراحت شوید، مادرجان من میدانم که شهید میشوم، خرجی را که باید برای عروسی برای کنید آن را بفرست به جبههها به کمک سایر فرزندان رزمندهات مادر جان به درگاه خداوند بزرگوار دعا کن و دیگر اینکه وقت گرامی شما را صرف گریه کردن برای من نکنید.
هم تو و هم پدر عوض آن دعا به جان امام کنید. مادر جان اگر مرا دوست دارید تو را قسم میدهم به خونی که به عشق زیارت کربلا در راه کربلا ریخته شد در تمام وقت امام را دعا کن، هر چند من میدانم مادر من زنی است که اگر سر بریدهام را برایش ارمغان بیاورند آن را به میدان جنگ بر میگرداند.»
دوست داشتم فرصتی میشد و خصوصی به حاج آقا می گفتم:
حاج آقا! باور کنید امثال من به دین شما کافرند! خمینی به ما یاد داد دین هم اگر انقلابی نباشد می شود آمریکایی.
عین. میمپاس
انتهای پیام/
با سلام.
اولا : این روایت باید از جهت سندی بررسی بعمل آید اما بررسی سند با نوشتن چند نکته و ایراد ذهنی از ناحیه غیر متخصص ثابت نمیشود.
ثانیا:شاید حدیث قبل و بعد داشته باشد باید کل حدیث را مشاهده نمود
ثالثا: امکان دارد به نکته عاطفی اشاره داشته باشد که آنقدر دختر با برکت است که ابراهیم درخواست پسر نمیکند بلکه از خدا دختر طلب میکند که یکی از موارد عاطفی دختر وابستگی او به پدر است و تا مدتها نمیگذارد یاد پدر از ذهن ها برود و چراغ یاد پدر را با گریه ها و یادکردن ها روشن نگه میدارد.
رابعا:شادید اشاره به عدم عدم ایراد و اشکال در عزاداری و گریه بر از دست رفتگان توسط خانواده او دارد چنانچه وهابیت گریه بر مرده را منع میکنند.
خامسا:گاهی نکاتی در حدیث وجود دارد که اهل فن و حدیث شناسان میتوانند آنرا استخراج نمایند.
اما اینکه چنین حدیثی بدون مقدمه سازی و نکته برداری بر منبر خوانده شود شاید خوش سلیقه نبودن انسان را ثابت میکند.
سلام. به راحتی نمی تونی احادیث کافی و تهذیب رو زیر سوال ببری.
تو حدیث رو تمیتونی بفهمی چرا مردم رو گمراه می کنی . ؟ مثلا حرف نو زدی!!
اولا گویا شما مقاله را کاملا مطالعه نکرده اید وگرنه اینطور حرف نمی زدید. ثانیا کتاب کافی و تهذیب توسط معصومان(علیهم السلام) نوشته نشده اند که نتوان از آنها انتقاد کرد. اگر شما باور دارید که نویسنده کافی و تهذیب معصوم بوده اند قطعا در اشتباه هستید زیرا در کافی روایتی به معصوم(ع) نسبت داده شده که می گوید: «زمین روی یک ماهی بزرگ قرار دارد و ماهی توی آب است و آب روی صخره است و صخره روی شاخ گاو است …». آیا به نظر شما ما برای دفاع از عصمت نویسنده کافی باید عصمت و علم معصومان۰ع) را زیر سوال ببریم؟!! از افتخارات شیعه اینست که بجز قرآن هیچیک از کتابهای موجود را دارای عصمت نمی دانیم و هر مطلب ضعیفی در کتابهای بشری ببینیم نقد می کنیم. بنده می توانم اثبات کنم اینکه شما بخواهید از کافی و تهذیب بت درست کنید بر خلاف شیوه اهل بیت ع و بر خلاف قرآن است.
ما « به راحتی » هر حدیثی را زیر سوال نمی بریم بلکه « به صورت مستدل » فقط احادیث مشکل داری را که با مقام انبیاء و ائمه ع جور در نمی آیند و بر خلاف قطعیات عقلی و علمی و قرآنی هستند مورد نقد قرار می دهیم. کار ما کاملا مستند و همراه با استدلال است. شما اگر واقعا خیال می کنید ابراهیم(ع) که پیامبر اولوالعزم خداوند بوده اند هنگام مرگ فقط بخاطر دختر نداشتن گریه می کردند این ادعا را اثبات کنید. وانگهی اولش باید اثبات کنید که آن حضرت دختر نداشتند. هیچ دلیل قاطعی مبنی بر اینکه آن حضرت دختر نداشتند وجود ندارد. لطفا بخاطر دفاع از روایاتی که آثار تحریف در آنها هویداست ، مقام انبیاء را زیر سؤال نبرید
ما به متن اصلی حدیث مراجعه کردیم و متن کامل آن را دیدیم و سند آن را نیز بررسی کردیم و آنگاه یادداشت فوق را نوشتیم. ضمنا بنده رشته تخصصی ام مباحث حدیثی بوده است. گویا شما مقاله ما را به درستی و با دقت نخوانده اید و صرفا پس از تورق کردن نظر داده اید اما بنده هنگامی که یادداشت فوق را نوشتم حدیث را دقیقا یافتم و کاملا خواندم و یکایک راویان آن را از نظر رجالی بررسی کردم