بالاخره داستان حاشیههایی که اصل دیدار رهبرانقلاب با طلاب را به محاق برد به خانه آخر رسید.
به گزارش رجانیوز دیدار طلاب تهران با رهبرانقلاب به اصرار ایشان و برای شنیدن سخنان طلاب و نه اساتید تشکیل شده بود؛ رهبر انقلاب انگار طلاب را نیز در صحنه میخواستند و برای همین هم بود که بحث از لزوم مبارزه را با آنان در میان گذاشتند. شاید بتوان از این زاویه دیدار طلاب را مشابه سالهایی دانست که با همت رهبرانقلاب جریان عدالتخواهی در جنبش دانشجویی پا گرفت و دانشجویان به جای آنکه دفاع از حکومت را دفاع از اسلام تلقی کنند، دریافتند باید مسیر گفتمانسازی و مطالبه را در پیش بگیرند. دانشجوی انقلابی محصول نگاه نخبهپرور و امیدوار آقا به دانشجویان بود. رهبرانقلاب، راهِ پیشبرد انقلاب را در مشتهای گره کردهی دانشجویان میدیدند نه صرفاً در پند و اندرز مسئولین و تکیه به آنان.
با این حال اما در چنین فضایی، خوانده شدن یا نشدن چند متن از سوی طلاب به جنجالی رسانهای بدل شد که حتی پای بیبیسی را نیز وسط کشید. ماجرا از انتقادی ساده نسبت به روند انتخاب متنها آغاز شد؛ ماجرایی که اصلا در دیدارهای دانشجویی به واسطه متشکل بودن دانشجویان موضوعیت ندارد.
واقعیت این است که فضای حوزه با فضای دانشگاه تفاوتهایی جدی دارد. در دانشگاه، نوعی استقلال در نسبت میان دانشجو و دانشگاه تصور میشود. دانشجویان، تشکلهای مستقلی دارند، دیدگاههای خود را مطرح میکنند و خودشان نیز پاسخگوی مواضعشان خواهند بود. در حوزه اما وضع به کلی متفاوت است. در حالی که در هر دانشگاه تشکلهای متعددی میتوان سراغ گرفت و تشکلها نیز دفتر مرکزی در سطح کشور دارند، طلاب از چنین تریبونهایی بیبهرهاند. در واقعاً اساساً بر خلاف دانشگاه که در آن “حقوق دانشجویی” و قواعد راهاندازی تشکل و برگزاری برنامه و موضع گرفتن به کلی مشخص است، در حوزه اصلا چیزی به نام “حقوق طلبگی” تدوین نشده است. این وضعیت موجب میشود مواضع طلاب هر حوزه بیش از آنکه به نام خودشان نوشته شود، به نام صاحبان حوزهشان شهرت پیدا کند و این آنان باشند که باید پاسخگوی اقداماتِ طلاب خود باشند. به عبارت دیگر در حوزه انگار این فلان حوزه است که دارد در خصوص موضوعی موضع میگیرد نه طلابی در میان خیل طلاب کشور. طبیعی است که این فضا نگرانیهای بانیان حوزه را نسبت به مواضعی که از بستر مدارس سر بلند میکند، دوچندان کند.
در جریان اخیر چند تن از طلاب تهران به واسطهی محدودیت تعداد متنهایی که باید خوانده میشد و نیز ملاحظات مختلفی که با توجه به انگارههای احتمالی در خصوص حوزه تهران در مقابل حوزه قم میتواند شکل بگیرد، از خواندن متنهای خود بازماندند؛ مسئلهای که طبیعی بود انتقاد خیلی از جوانان انقلابی را نیز برانگیزد.
آنچه اما اینقدر حاشیه ایجاد کرد نه انتقاد طلاب از مسئولین حوزه که تفسیر مغرضانهی بود که برخی از این انتقادات کردند و آن را انتقاد از رهبری و کانالیزه شدن رهبری جلوه دادند؛ موضوعی که به وضوح با توجه به سخنرانیهای تند و تیز جنبش عدالتخواه در محضر رهبرانقلاب در طی این سالها و نیز فرمایشات رهبرانقلاب بطلانش آشکار بود.
رهبرانقلاب در دیدار با جمعی از نخبگان علمی کشور در سال ۸۸ تصریح کرده بودند:«خیال نکنید من از شنیدن اینجور حرفها ناراحت میشوم؛ نه، من از اینکه این حرفها زده نشود، ناراحت میشوم. بنده توی جلساتِ دانشجوئی، دانشگاهی که اینجا هستند، گاهی که ببینم حالا بعضیها روی ملاحظه، روی احترام، روی هرچه، بعضی از این حرفها را که خیال میکنند من خوشم نمیآید، نمیزنند؛ از نگفتنش ناراحت میشوم؛ از گفتنش مطلقاً ناراحت نمیشوم. ای کاش مجال بود تا گفته میشد، تا آنوقت انسان میتوانست آن برگهای بر روی هم گذاشتهی کتاب حرف را، باز کند تا خیلی از حقائق روشن بشود.»
Video Player
video.mp4 | دانلود فیلم
در چنین شرایطی متن تلگرامی یکی از طلاب واژگونه جلوه داده شد. او در کانال شخصیاش نوشته بود:«باید گفت به خلاف آنچه ما از مشی رهبری مبنی بر فرایند رسیدن آزاد حرفهای جوانان به ایشان سراغ داریم، در فرایندی که برای انتخاب سخنرانان دیدار طراحی شده بود یک بخش نهایی وجود داشت که سخنرانان برگزیده باید در محضر عدهای از بزرگان و مسئولین، متن خویش را قرائت میکردند و متن از جانب آنها تایید و اصلاح میشد و طبیعتا متنی که از این فیلتر نمیگذشت واجد صلاحیت برای قرائت مقابل رهبری نبود.»
این طلبه افزوده بود:«معیارهای تایید متنها عمدتاً خوشایندی حضرت آقا بود به نحوی که در جلسه، بارها این جمله تکرار شد که جوری حرف بزنید که “آقا خوشش بیاید”. حتی یکی از بزرگان که بسیار هم در بین حزب الله جایگاه دارند بارها به خاطراتی متوسل شدند که نشان دهند آقا از سخنان تند و انتقادی خوششان نیامده است و باید جوری حرف زد که “آقا خوشش بیاید”. البته مصالح متعدد دیگری نیز همچون عدم تعرض جدی به بزرگان حوزه و نظام (به جز دولت) وجود داشت.»
انتشار همین چند جمله کافی بود تا “آقا خوشش بیاید” بهانهای جدید برای هجمه به رهبری تلقی شود و حتی تا بیبیسی و رسانههای معاند نظام موضوع امتداد پیدا کند.
این در حالی بود که همان نخست این برداشت که ملاک تأیید متنها “آقا خوشش بیاید”، بوده باشد، از سوی دو تن دیگر از طلاب منتقدی که متنشان خوانده نشده بود، به صراحت انکار و تقبیح شد.
یکی از طلاب نوشت:«در مورد این توضیح هم که ملاک اقایان “آقاخوشش بیاید بود” شهادت میدهم که روایتی بسیار ناقص و جهتدار است. این تعبیر در جای خاصی از بحثها به کار رفت. آن بزرگوار اصلا در زمانی که بحث سر انتخابِ متن برادرانی بود که الان معترضند این حرف را نزدند. منظورشان هم به روشنی این بود که در نقد ِمثلا حوزه به جای مطلقگویی در انتقاد از تعابیری استفاده کنید که امید به اصلاح را نفی نکند و صحبتهای امیدوارانه هم داشته باشید. این تعبیر را هم از آن جهت به کار بردند که با تمثیل آقا به عنوان نماد انقلاب بگویند که چطور حرف زدنی منطبق بر تفکر انقلابیست (اتفاقا آن برادرانی که آن بزرگوار در نقدشان این جمله را گفتند هردو صحبت کردند.)»
یکی دیگر از طلاب نیز نوشت:«ابدا اینطور نبود که بندگان خدا به صرف معیار خوش آمدن آقا مطالبی را حذف و اضافه کنند.»
انتشار بخشهایی گزینششده از سخنان حجت الاسلام پناهیان در آن جلسه نیز نشان داد ماجرا آنگونه نبوده که برداشت شده. پناهیان در یک جمع خودمانی مثل جمع درونی هر تشکل که در آن ممکن است بحث شود که چه متنی با چه ویژگیهایی بنویسیم که نقدهایمان منطقی، پخته و کارشناسی و علمی جلوه کند نه نقزدنهای یکطرفه و کودکانه و سیاهنمایی، دارد با طلاب بر سر ویژگیهای متن خوب صحبت میکند و اینکه مثلا باید راهکارها نیز در ضمن نقد ارائه شود یا نباید فضای ناامیدی بر آن غلبه کند را مورد توجه قرار میدهد.
جالب آنکه در این متن اصلا عبارت “آقا خوشش بیاید” هم نیست! پناهیان میگوید:«(اینکه) یک کلمه بگیم مردم از اشکالات دستگاهها به ستوه آمدهاند، من میدونم آقا خوشش نمیاد چون معتقد نیست. چون مثلا ناراحت هم میشه. من دیدم آقا رو. توی دو تا از جلسات اساتید دانشگاه، حالا نوارهاش حتما هست. آقا معمولا وایمیستن همه صحبتهاشون رو بکنن. بعداً (صحبت میکنن.) یک جلسه آقای بحرینی مسئول نهاد دانشگاه شهید بهشتی بودن. یک جلسه بعد از دو سال دیگه آقای نقویان مسئول نهادِ بازم دانشگاه شهید بهشتی بودن. هر دو اومدن منفی به طور مبالغهآمیز صحبت کنن. گفتن نه آقا اینجوری هم نیست که شما میگید. دقت فرمودید؟ بعد میخواد پخش هم بشه. میدونم آقا مطلقگویی برای مشکلات رو ناراحت میشن.»
پناهیان در عین حال تأکید نیز کرده بود که نظرش مشورتی است و اصلا بحث مخالفت با خوانده شدن متنها را ندارد. حرفی که او میزد حرفی است که در یک نشست داخلی طلبگی یا دانشجویی بر سر متن ایدهآل نیز به صورتی کاملا طبیعی مطرح میشود. طبیعی است که بگوییم نباید متنِ ما اغراقآمیز یا یکطرفه به نظر برسد.
به این ترتیب انتقادی که باید متوجه مسئولین حوزه تهران میشد، به ابزاری برای هجمه به رهبری و توهین به پناهیان بدل شد.
محور نخست، محوری بود که همان طلبهی منتقدی که انتقادش بحثبراگیز شده بود نیز نسبت به آن واکنش نشان داد.
او با اشاره به محورهای یادداشتش نوشت:«این محورها اصلاً دربارۀ انتقادپذیری مقام معظم رهبری نبود؛ بلکه طبق نقلهای دیگر برخی بزرگان در همین جلسه، ایشان بسیار از انتقادات استقبال میکنند و روی گشادهای نسبت به آن دارند. بلکه پیرامون عملکرد کمیتهای بود که قرار بود به انتخاب سخنرانان دست بزند. به نظر میرسد برخی به عمد قصد داشتند تا با چسباندن سوءتعبیرهای خود به متن اولی اینجانب، فرآیند خطای بعضی بزرگان برای انتخاب [و به تعبیر درستتر سانسور] سخنانی که باید در نزد مقام معظم رهبری طرح شود، را پوشانده و خدشهای برای اقدامات بعدی آنها پیش نیاید.»
او در متنی دیگر نیز تصریح کرد:«رسانههای ضدمردمی از جمله رسانه سلطنتی انگلیس که خود از حامیان اصلی یک درصدیها در مقابل ۹۹درصدیها در سراسر جهان هستند- امروز منتقد فاصله حاکمان از مردم شدهاند. آنها که از عوامل جدی محدود کردن خواست و ارادهی تودههای مردم دنیا هستند، امروز چگونه میتوانند اَدایِ حمایت از ارتباط مردم و حاکمان را در بیاورند؟ این نمایش مضحک را چه کسی باور خواهد کرد؟»
با تمام اینها انتقادات متعددی متوجه مدل رسانهای شدن این ماجرا نیز بود. محورهای انتقادی را میتوان به صورت فهرستوار اینگونه برشمرد:
۱- از اول قرار بوده از بین دهها متن، فقط ده متن انتخاب شود.
۲- اگر بنا بر انتخاب توسط خود طلاب بود نیز برخی متنها برگزیده نمیشد. در همان جلسه بحث بر سر متنها هم برخی طلاب گفته بودند اگر برخی متون خوانده شود همانجا ما بلند میشویم و اعتراض میکنیم.
۳- به برخی طلاب از سوی حاج آقای رشاد پیشنهاد شده بود اعتراضشان را منطقیتر بیان کند و دوباره متنشان را ارائه کنند اما نپذیرفتند.
۴- چند تن از طلاب که امکان صحبت نیافته بودند در همان جلسه از رهبری اجازه گرفتند و حرفشان را به تفصیل گفتند. این هم نشان از آن داشت که نظر آن شورای تصمیمگیر پایاندهنده ماجرا نبوده است.
۵- نمایندهی بیت رهبری از طلاب خواسته بود سخنانشان را صریح بگویند، اگر لازم است تند صحبت کنند و شمشیر را از رو بکشند! موضوعی که در تصویرسازیِ ایجاد شده از ماجرا به کلی واژگونه به نظر میرسید.
۶- از برخی طلاب خواسته شده بود اجازه دهند متن حرفهایشان را به آقا برسانند ولی قبول نکرده بودند!
۷- انعکاس اظهارات دلسوزانه برخی اعضای جلسه در بیرون و ضبط و منتشر کردن آن خلاف تقوا بوده است. ضمن اینکه این اظهارات اساساً مربوط به رد یا تأیید متون رد شده نبوده است!
اگر از تمامی این حاشیهها بگذریم به نظر میرسد این دیدار یک درس روشن برای مسئولین داشت و آن لزوم شکلدهی و ساماندهی تشکلهای طلبگی بود. در فقدان ساز و کاری روشن برای بیان دیدگاههای طلاب، آشفتگی در اینکه اساساً چه کسی باید صحبت کند، چه کسی تا آن مرحلهی نهایی بالا بیاید و چه متنی خوانده شود، باز هم میتواند اتفاق بیافتد. ضمن اینکه مسئله فقط دیدار با رهبری نیست. مسئله حرفهایی است که آحاد طلاب ممکن است مثل دانشجویان در کشور داشته باشند و باید این حرفها بتواند در ساز و کاری عقلائی و نه از مسیر تکرویها پخته و طرح شود.
اگر رهبرانقلاب از مبارزه سخن میگویند و اینکه طلاب باید حوزه مطلوب خود را با متشکل شدن و بحث و فکر و گفتوگو ایجاد کنند، بدین معناست که ایشان نیز بر اهمیت این متشکل شدن تأکید دارند. به نظر میرسد راه چاره در همین نکته است که طلاب خود مسئولیت مواضع خود را بر دوش بکشند نه حوزههایشان. در چنین حالتی طبیعتاً مثل تشکلهای دانشجویی، طلاب میتوانند به نقدِ یکدیگر و برگزاری کرسی آزاداندیشی نیز بین آراء خود مبادرت ورزند. باید ساز و کار طرح منطقی نظرات و به بحث گذاشته شدنشان را ایجاد کرد. / رجا نیوز
نظر رهبرانقلاب در مورد مطالب مطرح شده توسط طلاب و کانالایزه شدن سخنرانان:
Video Player
video (27).mp4 | دانلود فیلم