در هر موقعیتی که هستید، احترام شوهرتان و مادرش را حفظ کنید. گاهی انجام این کار سخت است اما در هر صورت امکان پذیر است. هیچگاه جلوی روی شوهرتان، به مادرش انتقاد نکنید و برعکس. یعنی وقتی مادرشوهرتان حضور دارد، شوهرتان را نقد نکنید. این روش کاملا اشتباه است و هیچ وقت شما را به هدفتان نمیرساند. بهتر این است که پشت سرشان هم حرفی نزنید. در واقع اگر اختلاف نظری وجود دارد، هوشمندانه حلش کنید. شوهرتان را بین خودتان و مادرش قرار ندهید.
گاهی بعضی از مادربزرگها سختگیر هستند. در صورتی این طور است که شما همه چیز را راحت و آسان بگیرید. ممکن است مادر شوهرتان نسبت به تربیت، آموزش، رفتار و حتی لباس پوشیدن نوههایش نظر خاصی داشته باشد. هر چند که نباید در جمع، این حرفها را بزند اما متاسفانه ممکن است بگوید! بهتر این است که اگر در جمع یا خلوت، چیزی در اینباره به شما گفت، آرامشتان را حفظ کنید و بحث نکنید. اگر حرفش ناخوشایند بود، اندکی مکث کنید. سریع جواب دادن، باعث میشود، جواب خوبی پیدا نکنید. اگر نسبت به لباس فرزندتان نقد دارد، مثلاً میگوید که باید لباس بهتر و رسمیتری بپوشد، دفعه بعد که به خانه مادرشوهرتان رفتید، لباسی که او مد نظر دارد به کودکتان بپوشانید. با این کار هم به او احترام گذاشتهاید و هم اینکه او احساس نمکند، شما قصد لجبازی با او را دارید.
اگر به خانه مادر شوهرتان رفتید و کارهایی برای انجام دادن وجود داشت. از ذهنتان گذشت که به او کمک کنم یا نه، و بعد در دلتان گفتید «به من ربطی ندارد». راه را دارید اشتباه میروید. در همان لحظه بلند شوید و از او بپرسید که کمک میخواهد؟ بدون اینکه به شما اجازه دهد، نروید و تمام ظرفها را بشویید و آشپزخانه را تمیز کنید. بهتر این است که هر موقع حس کردید نیاز به کمک دارد، از خودشان بپرسید که چه کاری میتوانید برایشان انجام دهید. یعنی باید کمک کردن شما، با اجازه مادرشوهر و تحت نظر ایشان باشد. خودسرانه کمک کردن روی خوشی ندارد.
گاهی مادرشوهرمان کاری میکند که جز روشهای تربیتی ما نیست و آن را کاملاً اشتباه میدانیم. در چنین مواردی حتماً خیلی ناراحت میشویم. حق هم داریم، چون زحمتهایمان را بر باد رفته میبینیم. اما واقعیت این است که معمولاً در دراز مدت، این مسائل تأثیر خاصی در تربیت فرزندمان ندارد. مثلاً؛ اگر یک شب ساعت خوابش به هم بخورد، اگر یک روز کمی بیش از اندازه شکلات بخورد، اگر در کنار مامانبزرگش چای بخورد و یا مدت زیادی آب بازی کند. بر تربیت او تأثیر بدی نخواهد داشت. اتفاقاً اگر رابطه خوبی با مادربزرگش داشته باشد، هم برای فرزندمان و هم برای مادرشوهرمان بسیار خوب است.
۵. مادرزن سلام!
هر چند شاید در ابتدای دوران عقد و عروسی، کمی سخت باشد اما رفتار محبت آمیز و گرمی با مادرزنتان داشته باشید. البته سعی کنید که حالت اغراقآمیز پیدا نکند. مثلاً هنگام ورود و خروج به خانهشان، نزدش بروید، سلام و خداحافظی گرمی داشته باشید. شاید این موضوع به نظرتان ساده و حتی کم اهمیت بیاید، اما بسیار مهم است. از کنار اتفاقات خانهشان ساده نگذرید و بیتفاوت نباشید. در مراسمات، جشنها و ختمهایشان شرکت کنید. سعی کنید حضورتان در خانوادهشان فعال و پویا باشد. منفعل نباشید.
ممکن است به دلایلی، مادرزنتان بیاید و با شما زندگی کند؛ برای مدتی کوتاه یا طولانی. اگر چنین موقعیتی پیش آمد حتماً از قبل با همسرتان صحبت کنید. از خانمتان بخواهید که قوانین خانه را برای مادرش توضیح دهد. این کار از اختلاف نظرهای بعدی پیشگیری میکند. مثلاً ساعتی که بچهها میخوابند. اینکه از سه ساعت قبل از خواب هیچ شیرینی و شکلاتی اجازه ندارند، بخورند.
اگر به دیدن مادرخانمتان که سنی از او گذشته و یا تنهاست میروید، حتماً از او بپرسید که کمکی از دستتان بر میآید؟ ممکن است لامپی سوخته باشد، فیلتر آب نیاز به تعویض داشته باشد، وسیلهای نیاز به تعمیر یا جابه جایی داشته باشد. سعی کنید رفت و آمدتان به خانه مادر همسرتان به صورتی باشد که برایشان زحمتی نداشته باشید و باری را از روی دوششان بردارید. کمک حالشان باشید و از کمکهایی که به عنوان یک مرد میتوانید برایش انجام دهید، کم نگذارید.
داشتن اختلاف با مادر همسر، اصلاً غیر طبیعی نیست، متأسفانه. در تمام دنیا وجود دارد. مخصوصاً اگر مادر و فرزندش (همسرمان) وابستگی عاطفی زیادی داشته باشند. اما این را بدانید که همسرتان مادرش را انتخاب نکرده، اما شما را انتخاب کرده است. هر کس با حفظ جایگاهش عزیز و گرامی است. ممکن است یک مادر شوهر هیچ کس را به اندازه کافی، برای پسرش مناسب نداند و یا یک مادر زن، هیچ پسری را لایق دخترش نداند. اینها به دلیل علاقه زیاد مادری و کمالگرایی است. کافی است که اینها را بدانیم و عکس العملهای شدید نداشته باشیم. آرامش زندگی ما، در کنار داشتن رابطه مناسب با نزدیکانمان معنا پیدا میکند.