به ماسال نیوز به نقل از پایگاه خبری درسیاهکل، از ۱۷ شهریور ۹۰ که رهبر انقلاب از حوزه علمیه درخواست کردند به مسائل مربوط به پول و بانکداری اسلامی پاسخهای عملیاتی بدهند شش سال میگذرد، اما همچنان نظام بانکداری با انتقادات فراوانی روبهروست.
حوزه علمیه یکی از مراکزی است که از قدیم مهد علم و دانش بوده و بسیاری از معادلات مذهبی، ریاضی، نجوم، پزشکی و… در آن حلوفصل میشد، کاری که موجب دستبهدهان ماندن غربیهای مدعی علم نیز بود.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران؛ بسیاری از مردم از حوزه علاوه بر ورود به مسائل مذهبی؛ انتظار ورود در مسائلی همچون اقتصادی را داشتند تا با ورود علما؛ مشکلاتی همچون ربا در بانکها حلوفصل شود.
این انتظار بیجایی از علما نیست، زیرا اسلام کاملترین دین است و در مورد تمامی موارد زندگی بشر از ریزترین آنها گرفته تا بزرگترین مشکلات راهحل دارد.
قبل از بعثت پیامبر گرامی اسلام؛ رباخواری یک امر متداول در بین اعراب شده بود و در کنار خانه خدا بهآسانی این عمل شنیع که در کتاب آسمانی قرآن از آن بهعنوان جنگ مستقیم با خداوند نامبرده میشود، انجام میشد، اما با علنی شدن رسالت حضرت محمد (ص)، مبارزه با ربا جدیتر شد تا جایی که در امت پیامبر رباخواری دیگر جایی نداشت و جای خود را به قرضالحسنه که بهترین قرضها نزد خداوند است داد.
مردم مسلمان ایران انتظار دارند در بانکی که بهعنوان بانکداری اسلامی از آن نامبرده میشود؛ معاملات خود را بدون شبه و با آرامش دل انجام دهند تا در این اعمال دنیوی و اخروی خود دچار اشکال نشوند.
همه اینها دلیلی محکم برای یافتن راهکاری برای حذف ربا از بانکهایی که بانام اسلام در حال فعالیت هستند توسط بزرگان اسلام میباشد و این درخواست رهبری معظم نیز کاملاً بهجا و معقول است.
وجود پولهای دارای شبه و ربا آلود در نظام اسلامی؛ میتواند مشکلات فراوانی را برای کشور و به طبع آن برای مردم به وجود بیاورد، زیرا در هیچ کاری که خداوند آن را حرام شمرده؛ عاقبتبهخیری وجود ندارد.
حال که شش سال از مطالبه رهبر انقلاب برای اصلاح نظام بانکداری اسلامی میگذرد، شایسته است حوزه و دانشگاه اولاً گزارشهایی در این رابطه ارائه نمایند و از سوی دیگر تلاشهای عمیق و دقیق برای پاسخ به سؤالات جدی این حوزه بهویژه زدودن ربا از سیستم پولی کشور تدارک ببینند.
هشت آیه از آیات قرآنی در مورد ربا گفتهشده است که ما در اینجا به یکایک آنها میپردازیم:
۱- «و ما اتیتم من ربا لیربوا فی اموال الناس فلایربوا عندالله و ما اتیتم من زکوه تریدون وجه الله فاولئک هم المضعفون» (۲۴)
«و آن سودی که شما بهرسم ربا دادید که بر اموال مردم رباخوار بیفزاید نزد خدا هرگز نیفزاید و آن زکوتی که از روی شوق و اخلاص به خدا به فقیران دادید ثوابش چندین برابر شود و همین زکات دهندگان هستند که بسیار دارایی خود را افزون کنند.»
۲- «و اخذهم الربا و قد نهوا عنه و اکلهم اموال الناس بالباطل و اعتدنا للکافرین منهم عذابا الیما» (۲۵)
«و هم بدینجهت که ربا میگرفتند درصورتیکه از ربا خوردن نهی شده بودند و هم ازآنرو که اموال مردم را به باطل میخوردند به کیفر رسند و ما برای کافران آنها عذابی دردناک مهیا ساختهایم.»
۳- «یآ ایها الذین امنوا لاتاکلوا الربوآ اضعافا مضاعفه و اتقوالله لعلکم تفلحون و اتقوا النار التی اعدت للکافرین و اطیعوا الله و الرسول لعلکم ترحمون» (۲۶)
«ای کسانی که به دین اسلام گرویدهاید ربا مخورید که دایم بهره بر سرمایه افزایید تا چند برابر شود از خدا بترسید و ترک این عمل زشت کنید باشد که سعادت و رستگاری یابید و بپرهیزید از آتش عذابی که برای کیفر کافران افروختهاند و از حکم خدا و رسول او فرمان برید باشد که مشمول رحمت و لطف خدا شوید.»
در بررسی تفسیر این آیات میتوان دریافت که ربا حرام است و قرآن مسلمانان را از آن بر حذر داشته است؛ ولی در آیه ۳۹ از سوره روم بابیان ملایمتر و در قالب مقایسه آن با زکات و اشاره به پاداش معنوی زکات، با رباخواری به مخالفت برخاسته است. چیز دیگری که از این آیه میتوان استنباط کرد، نیازمندی و فقر قرض گیرندگان است. قرآن میفرماید که بهجای قرضهای ربوی، بهتر است به نیازمندان زکات بدهید. بدین ترتیب، هم شما مسئولیت اجتماعی خود را انجام دادهاید و موجب خشنودی پروردگار شدهاید و هم باری از مشکلات آنها را برداشتهاید و این مسیری است در جهت برابری و عدالت اجتماعی و رضایت پروردگار.
آیه دوم بیشتر میخواهد یهودیان را سرزنش کند؛ بااینکه رباخواری در دین یهود حرام شده، آنها به این عمل زشت دست میزدند و اموال مردم را بهصورت باطل میخوردند؛ خداوند به عذاب سخت و شدید بشارتشان میدهد، طبعاً این عبارت، به حرمت ربا و پیامدهای رباخواری اشاره دارد.
در آلعمران (۳): ۱۳۰ – ۱۳۲ بر حرمت رباخواری تأکید دارد و رباخواران را به عذاب بیم میدهد که برای کفار آمادهشده است؛ بنابراین، در حرمت ربا هیچگونه تردیدی وجود ندارد؛ اما در رابطه با ربای «اضعافا مضاعفه» برخی از مفسران، آن را به «ربح مرکب» تفسیر کردهاند که بعد از پایان دوره اول و تداوم قرض، در مرحله بعد بر سود نیز ربا تعلق میگیرد و این موجب تراکم سرمایه میشود؛ بعد از چند دوره بدهی چند برابر و موجب ورشکستگی بدهکار خواهد شد. (۲۷)
گروهی دیگر از مفسران منظور از ربای «اضعافا مضاعفه»، ربای جاهلی میدانند که قبلاً توضیح داده شد؛ یعنی اگر شخص صد درهم به دیگری وام میداد، در پایان مهلت، اگر بدهکار قادر به بازپرداخت نبود، تقاضای مهلت میکرد. بر اساس این دیدگاه، وامدهنده در ابتدا سودی مطالبه نمیکرد؛ در پایان مهلت، اگر بدهکار قدرت پرداخت بدهی خود را داشت، بدون اضافه میپرداخت؛ در صورت ناتوانی از بازپرداخت، از طلبکار تقاضای مهلت در برابر تعهد پرداخت بیشتر را میکرد «زدنی فی الاجل و ازیدک فی المال» یا طلبکار از او میخواست: «اتقضی ام تربی» «بدهی ات را میپردازی یا بر مبلغ آن اضافه میکنی؟»
اگر معاملات بهصورت کالا بود؛ مثلاً شتر بچه یکساله را بدهکار بود در پایان مهلت و عدم توان بدهکار در بازدهی قرض، در برابر تمدید زمان و مدت دین، شتر بچه یکساله تبدیل به دوساله، در صورت تمدید مجدد تبدیل به شتر سهساله میشد؛ این قسم دیگری از «ربای جاهلی» بود؛ بنابراین، منظور از ربای «اضعافا مضاعفه» ربای جاهلی به این معنا میباشد. (۲۸) طبق این نظر، برخی از علمای اهل سنت، بهره بانکی را حرام نمیدانند.
۴- «الذین یاکلون الربا لایقومون الا کما یقوم الذی یتخبطه الشیطان من المس ذلک بانهم قالوا انما البیع مثل الربا و احل الله البیع و حرم الربا فمن جآئه موعظه من ربه فانتهی فله ما سلف و امره الی الله و من عاد فاولئک اصحاب النار هم فیها خالدون» (۲۹)
«کسانی که ربا میخورند به پا نمیخیزند مگر مانند کسی که براثر تماس شیطان دیوانه و آشفتهحال شده است. به دلیل آن است که گفتند: بیع همانند رباست (تفاوتی میان آن دو نمی بینند) درحالیکه خداوند بیع را حلال و ربا را حرام کرده است. کسی که اندرز الهی به او رسید، دست از رباخواری کشید؛ سودهایی که درگذشته به دست آورده مال اوست. خداوند او را میبخشد، اما کسی که مجدداً به رباخواری برگردد، در آتش دوزخ جاودان گرفتار میماند.»
۵- «یمحق الله الربا و یربی الصدقات و لله لایحب کل کفار اثیم» (۳۰)
«خداوند ربا را نابود میکند و صدقات را افزایش میدهد و انسان ناسپاس و گنهکار را دوست ندارد.»
۶- «یآ ایها الذین امنوا اتقوا الله و ذروا مابقی من الربآ ان کنتم مؤمنین» (۳۱)
«ای ایمان آورندگان، از خدا بترسید، اگر ایمان به پروردگار دارید، آنچه از ربا باقیمانده رها کنید.»
۷- «فان لم تفعلوا فاذنوا بحرب من الله و رسوله و ان تبتم فلکم رؤس اموالکم لاتظلمون و لاتظلمون» (۳۲)
«اگر دست از رباخواری نکشید، بدانید که با خدا و رسول او به جنگ برخاستهاید و اگر توبه کنید، اصل سرمایه از آن شماست. در این صورت نه ستم کردهاید و نه ستم شدهاید.»
۸- «و ان کان ذو عسره فنظره الی میسره و ان تصدقوا خیر لکم ان کنتم تعلمون» (۳۳)
«اگر بدهکار قدرت پرداخت بدهی خود را ندارد به او تا زمان توانایی بازپرداخت، مهلت دهید ولی اگر ببخشید کار بهتر است.»
شأن نزول آیات ربا (بقره (۲): ۲۷۵ – ۲۸۰): پدر خالد بن ولید از قبیله «ثقیف» طلب ربوی داشت قبل از مرگ به او وصیت کرده بود که بگیرد. خالد خدمت پیامبر (ص) رسید موضوع را با آن حضرت مطرح کرد؛ این آیات بر پیامبر نازل شد و حضرت او را از دریافت مطالبات ربوی بر حذر کرد. (۳۴)
بنو عمرو بن عمیر بن ثقفی که مسلمان شده بود، از بنی مغیره از طایفه مخزوم طلبی ربوی داشتند. بنی مغیره با آگاهی از حرمت ربا در اسلام، از پرداخت دین خود، امتناع ورزیدند. طرفین شکایتشان را پیش حاکم مکه، عتاب، بردند. عتاب بن اسید نامهای به پیامبر (ص) نوشت و مسئله را برای آن حضرت توضیح داد. در آن موقعیت آیه «و ذروا مابقی من الربا» نازل شد. (۳۵) این نظر در تفسیر المیزان نیز تائید شده است. (۳۶)
درهرصورت، بدون تردید رباخواری ازنظر قرآن حرام است. وعده آتش برای رباخواران، وضعیت نامتعادل و جنزده آنها، فرمان دوری گزیدن و نگرفتن ربابه مؤمنان، نافرمانی از دستور او در مورد ترک ربابه معنای اعلانجنگ با خدا و پیامبر (ص) است؛ همه حکایت از شدت حرمت ربا دارد. هرچند در رابطه با مصادیق ربا اختلافنظرهایی وجود دارد که در جای خود بحث خواهد شد.
پینوشت:
۲۴) روم (۳۰): ۳۹٫
۲۵) نساء (۴): ۱۶۱٫
۲۶) آلعمران (۳): ۱۳۰، ۱۳۱، ۱۳۲٫
۲۷) ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، جلد ۳، تهران: دارالکتب الاسلامیه، چاپ نوزدهم، ۱۳۶۶، ص ۸۸؛ به نقل از: میثم موسایی، همان.
۲۸) محمد رشید رضا، تفسیر المنار، بیروت: دارالمعرفت، جلد ۴؛ حسن محمدتقی الجواهری، الربا فقیها و اقتصادیا، قم: مؤلف ۱۴۰۵ ق. صص ۱۴ – ۱۷٫
۲۹) بقره (۲): ۲۷۵٫
۳۰) همان: ۲۷۶٫
۳۱) همان: ۲۷۸٫
۳۲) همان: ۲۷۹٫
۳۳) همان: ۲۸۰٫
۳۴) ناصر مکارم شیرازی، همان، جلد ۲٫
۳۵) ابیعبدالله محمد بن احمد الانصاری القرطبی، الجامع الاحکام القرآن: تفسیر القرطبی، تهران: انتشارات ناصرخسرو، ۱۹۷۶، ص ۳۶۳٫
۳۶) ترجمه محمدباقر موسوی همدانی، تهران: دفتر انتشارات اسلامی، ۱۳۶۳، ص ۴۲۹٫
انتهای پیام/