پنج شنبه ۰۱ آذر ۱۴۰۳ , 21 November 2024

تاریخ انتشار : ۰۲ مهر ۹۶
ساعت انتشار : ۸:۱۹ ق.ظ
چاپ مطلب
گفتگوی تفصیلی با کربلایی مهدی اخوان؛

شایعه کردند بابت هر قدم یک میلیون می گیرم/ می گفتند آقا تا دیروز مداح بوده حالا ترانه خوان شده/ در کودکی با قابلمه دسته عزاداری راه می‌انداختیم/ اصولگرا و اصلاحطلب را به هیچ وجه قبول ندارم

گفتگویی خواندنی با مداح مشهور صومعه سرایی که مداحی را از برپایی دسته عزاداری در دوران کودکی در کوچه های خاکی شروع کرد و امروز از مشهور ترین مداح های گیلان است.

به گزارش ماسال نیوز به نقل از ۸دی، اگر در محرم گذرتان به صومعه سرا خورد حتما سری به مسجد امام حسین(ع) این شهرستان بزنید و مراسم بچه‌های با صفای این مسجد را تجربه کنید، این بچه‌ها مسجد خود را مرکز عالم فرض کرده‌اند و از تزئینات گرفته تا شعر و سبک و مداحی شان همتراز با مراسم‌های بزرگ کشوری است، این بچه‌ها صاحب سبک هستند، تزئیناتی که می کنند تقلیدی نیست، شعرها از خودشان است، برای مداح اتاق فکر دارند.

از همه مهم‌تر مداح آنها با اینکه ظرفیت این را داشت که مداحی مشهور حتی در سطح کشور باشد اما هیچ وقت حاضر نشد مسجد شهر خودشان را رها کند و پی آینده خودش برود، او ایستاد و به بچه‌ها کمک کرد و روز اول محرم با همه‌ی سرشلوغی‌هایش میزبان خبرنگار ۸دی شد تا گفتگویی به یادماندنی با وی داشته باشیم.

خبرنگار ۸دی: آیا مداحی برای شما یک حرفه است یا یک هنر است مثل خوانندگی یا چیز دیگری است؟ البته حرفه و هنر بودن بذات بد نیست، حرفه هم می تواند برای خدا باشد.

بسم الله الرحمن الرحیم، با عرض سلام، نگاه بنده به مداحی به عنوان یک شغل یا حرفه نیست بلکه به عنوان یک هنر به آن نگاه می کنم.

خبرنگار ۸دی: آرزوی شما در عرصه ی مداحی چیست؟ نقطه ایده آلی برای خود تصور می کنید یا خیر؟ مثلا آرزوی بعضی ها مداح اصلی روز عاشورا در کربلا بودن است.

آرزوی من در عرصه ی خواندن نیست، آرزوی من این است به جایی برسیم که به بهترین شکل و به بهترین نحو بتوانیم برای اهل بیت خصوصا در ایام محرم و برای امام حسین (ع) جلسه عزاداری برپا کنیم، نقطه ایده آل برای من یعنی اینکه فهم روضه به معنای واقعی باشد، معرفت به امام حسین به معنای واقعی باشد، شور حسینی به معنای واقعی باشد، در همه ی عرصه، فرقی نمی کند.

خبرنگار ۸دی: پدیده حسادت در میان مداح ها چگونه است؟ آیا تاکنون شده به مداح یا مداحی کسی حسادت کنید؟ یا بهکسی قبطه بخورید؟ 

مداحی در دستگاه اهل بیت جلوه ویژه‌ای دارد و این جلوه ویژه متاسفانه باعث شده که پدیده حسادت در میان مداح‌ها وجود داشته باشد، اما بعضی‌ها این حسادت را مغلوب خودشان می‌کنند و آن را در دست می‌گیرند، چون حسادت بعضی اوقات خوب است مثل حسادت رشد دهنده، اما حسادتی که به دنبالش تهمت و افترا باشد این زشت است و در مرام اهل بیت نیست.

متاسفانه بعضی‌ها نمی‌توانند حسادت خودشان را کنترل بکنند، من خودم در صومعه سرا تا حالا نشده است به کسی حسادت بکنم، البته در سطح کشور شده است به مراسمات بزرگ غبطه بخورم، چرا که اگر همین مراسم با کیفیتی که در مسجد امام حسین(ع) شهر کوچک صومعه سرا برگزار می‌شود، در رشت برگزار می‌شد طبیعتا وجهه بیرونی بهتر و تاثیرگذاری بیشتری داشت، این باعث غبطه من می‌شود.

 

 

خبرنگار ۸دی: رقیب شما در شهر یا استان یا کشور کیست؟ 

بحث رقابت در عرصه‌ی مداحی را اصلا قبول ندارم، به شخصه تاکنون مداحی را به عنوان یک رقابت ندیده‌ام، همیشه یکی از آداب اخلاقی در مداحی برای من این طور بوده است که کسی که فقط بتواند پشت تریبون و میکروفون اهل بیت قرار بگیرد و فقط یک ذکر یا حسین بگیرد اجر و قرب دارد، چون جایگاه مداح را انشالله اهل بیت خودشان رقم می‌زنند و مشخص می‌کنند، به همین دلیل به هیچ عنوان نه کسی را به عنوان رقیب دیدم و نه این عرصه را به عنوان رقابت دیده‌ام.

خبرنگار ۸دی: آیا تا کنون به خارج شدن از شهر یا استان خود فکر کرده‌اید؟ به اینکه در جای دیگر ممکن بود موفق تر یا مشهورتر می‌شوید؟ آیا تا حالا از شما دعوت کرده اند خارج استان؟

بله، تقریبا میشه گفت در ۱۰ سال گذشته ما مراسمات زیادی در خارج از استان پیشنهاد داشتیم، در تهران پیشنهاد برنامه داشتم نرفتم، در بندرعباس پیشنهاد شد نرفتم، شهرهای مختلف مثل اصفهان، مازندران و.. دعوت شدم نرفتم.

یکی از جاهایی که خیلی راغب بودند با من برنامه داشته باشند خود قم بود چون چند سالی به خاطر تحصیل همانجا بودم، خصوصا در ایام محرم، ولی آن موقع به این فکر می کردم که بیایم برای شهر خودم و اینجا بتوانیم گرهی باز بکنیم، الان هم به چشم افسوس نگاه نمی کنم و شاید اگر باز هم بمیرم و زنده شوم دوباره همین کار را بکنم اما غبطه این را می خورم که ای کاش کسی بود و به من یاد می داد که بتوانم مدیریت بکنم و یک فضایی را خارج استان ایجاد بکنم تا هم آنجا را داشته باشم هم اینجا را، تا بتوانیم از این ظرفیت استفاده کرده و هیات خودمان در مسجد امام حسین را رشد بدهیم.

بهترین برنامه ای که به من پیشنهاد شد، حالا اسم نبریم کدام هیات بهتر است، یک برنامه به ما در تهران پیشنهاد شد، اول گفتند یک دهه کامل، گفتم نه، بعد گفتند ۵ روز آخر دهه اول باز مخالفت کردم چون در هیات مسجد امام حسین برنامه داشتم، تا اینجا رسیدیم که گفتند ۵ روز اول فقط بیایید و هر روز با هواپیما من را ببرند و برگردانند و هزینه من را بدهند تا آنجا مداحی کنم، آن سال هم قرار بود پنج روز دوم آقای بنی فاطمه آنجا برنامه داشته باشند، که در آخر باز هم به خاطر صومعه سرا و مسجد امام حسین قبول نکردم، ( با لبخند گفت:) و پشیمان هم نیستم.

خبرنگار ۸دی: تا کنون چندبار شده که روایتی بخوانید یا مداحی انجام دهید که بعد ها به هر دلیلی موجب دردسر برای شما شده باشد؟ سبک تقلیدی باشد یا روایت غلطی باشد یا مداحی شما اشعار سبکی داشته باشد؟

آره زیاد هم شده است که دردسز ساز شده باشد برای ما، بگذارید یک خاطره قدیمی برایتان تعریف کنم، یادم هست روز عاشورا ساعت تقریبا ۱۰ صبح بود داشتم در دسته زنجیر زنی می خواندم، هیچ موقع یادم نمی رود این داستان، داشتم در مورد حضرت علی اصغر(ع) یک زنجیر زنی می خواندم، رسیدیم به مصلا و آنجا وقتی داشتیم استراحت می کردیم تا ادامه برنامه، یک بنده خدایی آمد و هرچه در دهانش بود به ما گفت، درست در همان کوچه، همیشه یک عده موقع مراسم کنار من هستند اما آن روز هیچکس نبود، چند  دقیقه توهین کرد، به او گفتم آرام باش و فقط بگو چه شده، گفت تو الان درباره کی خوندی، گفتم حضرت علی اصغر، گفت خوب غلط کردی خوندی، الان که موقع این نیست راجع به علی اصغر بخوانی، گفتم چرا؟ گفت نزدیک ظهر باید بخوانی نه الان، گفت ۷ تا ۸ مال فلانی است، ۸ تا ۹ مثلا مال حضرت علی اکبر است، ۱۰ تا ۱۱ مال عباس است، من فقط از او پرسیدم این ساعت ها را از کجا آورده ای، یعنی این ها در این ساعت بخصوص شهید شده اند؟ گفت این عین تاریخ است! که برای تو می گویم، گفتم دستت درد نکنه من دیگه از این کارها نمی کنم.

اما در خصوص تحریفات باید بگویم من از سر تجربه یاد گرفتم هرچند رشته تخصصی ام تاریخ تشیع است، اما در دورانی که قم بودم اساتید معتبری داشتیم در زمینه مقاتل، بهترین و بالاترین امتیاز من در این عرصه چند تا از استادانی بودند در قم مثل استاد وازلی مثل استاد وافی که طلبه بودند و مداحی می کردند و ید طولایی در این عرصه داشتند، خیلی چیز ها را از این ها به یادگار دارم، در آن موقع رفت و آمد خاصی هم با حاج مهدی سلحشور داشتیم در زمینه مقتل خوانی، با حاج آقای حقی هم که از مداحان خوب است ولی مشهور نیست مراوداتی داشتیم.

یک سری چیز ها هم بر اثر مطالعه به دست آورده ام، بگذارید این طوری بگویم، وقتی که به قم رفتم تازه فهمیدم خیلی از چیزهایی که خوانده ام در یک فضای دیگه ای بوده است و بسیار عامیانه و عادی بوده است و سعی کردم این ها را پشت سر بگذارم و یک فضای جدیدی در مباحث مقاتل و تاریخ به دست بیاورم.

متاسفانه روایات نامعتبر در مراسم ها زیاد است، الان بیشتر مداح ها دنبال تقلید هستند تا مطالعه، بیشتر دنبال شهرت اند تا دنبال تخصص، به همین دلیل خیلی چیزهایی را می خوانند که از مداح های معروف برداشت می کنند، مثلا یک مداح کشوری یک داستان را به عنوان زبان حال می خواند اما اینها آنقدر نمی فهمند که بابا این زبان حال است این اصل مقتل، تاریخ و اتفاق نیست، و مداح ما می آید همان زبان حال را به عنوان مقتل می خواند، این اتفاق خیلی در مداح های جدید وجود دارد.

خاطره ای که در خصوص همین مسئله دارم از یکی از مداح های خوب شهرستان است در مورد حضرت رقیه(س)، داستان را نمی گویم، چون ممکن است آن عزیز ناراحت شود، اما همینقدر بگویم با اینکه من اصلا عادت به این ندارم که برخورد کنم اما آن شب جرات پیدا کردم که بروم و به او بگویم این چیزی را که خوانده ای اصلا در تاریخ نیست، اولا که در مورد خود حضرت رقیه شبهاتی هست، حالا قبول کردیم شخصیتی به اسم حضرت رقیه بوده اما نباید خیلی چیزها را بهش بند بکنیم.

خبرنگار ۸دی: چه انتقاداتی به پامنبری های اصلی خود دارید؟ تا حالا شده از دست آنها عصبانی شوید؟ اقدامی هم کرده اید؟

صدر در صد، یک بار خیلی شدیدا اقدام کردیم، وسط روضه دو نفر از بچه ها شروع کردند خندیدن، یک اشکالی بچه های ما دارند اینه که خدا نکنه یکی بخنده، یکی سوتی بده، یک نفر بخنده بقیه هم شروع می کنند خندیدن، که من آخرین بار به شدت عصبانی شدم، دو سه بار نگاه کردم بهشون توجه نکردن، یکبار میکروفون رو کنار کشیدم گفتم ساکت توجه نکردن، آخرین بار یک واژه ای رو به کار بردم که دو نفرشون رفتن بیرون.(با خنده فراوان)

من نظم در هیات و نظم در برنامه را به شدت تاثیر گذار در مداحی می دانم، الان بهترین و بیشترین هیات ها در کشور که می خواهند به یک پیشرفتی برسند جدای از مداح به نظم خود هیات می رسند، هر چقدر نظم بیشتر باشد، صف قشنگ باشد، لباس قشنگ باسد، البته نه ادا و اصول، اگر واقعا بخواهد نظم برقرار شود بسیار موثر است.

 

 

خبرنگار ۸دی: تا حالا شده که سیاسی بخوانید؟ البته سیاسی خواندن به خودی خود نه تنها مذموم نیست بلکه ممدوح هم هست. به هر حال شده که سیاسی بخوانید چه برای نظام و رهبری حالا کنایه وار مثلا مدح کنید چه در خصوص رئیس جمهور یا سایرین یا مثلا سپاه مدحی یا ذمی کنید؟

من خودم به شکل های مختلف با سیاسی بازی مخالفم، چون بعضی از هیات ها دنبال سیاسی بازی هستند و این به نظرم غلط است، یا مثلا به دنبال انتخابات و چپ و راست هستند و هیات را گیر آن می کنند و من به شدت با آن مخالفم اما در حوزه بصیرت سیاسی باید عرض کنم که بایستی هم مداح و هم دست اندرکاران هیات آنقدر بصیرت سیاسی داشته باشند که مثلا در بحث شهدای مدافع حرم وقتی برخی سیاسیون حرف نامربوطی می زنند باید وارد شوند و مردم را آگاه کنند، یا مثلا حرف های رهبری را باید حتما عنوان کنند، منِ مداح در قالب شعرهای خودم، سخنران در قالب سخن خودش، ما این کار را در هیات خودمان داشته ایم و اتاق فکر ما این ها را هم در شعرها و هم در تزئینات لحاظ کرده است.

خبرنگار ۸دی: بعد از ازدواج موفق تر شدید یا ضعیف تر؟ به نظرتان همسر یک مداح چه چیز هایی را باید رعایت کند؟ چه مادی چه معنوی؟ مثلا تغذیه؟ یا ظاهر؟ یا باطن؟ به طور کلی سبک زندگی اش باید چگونه باشد؟

اتفاقا من یک سری از مسائل را تازه بعد از ازدواج فهمیدم، البته بحث مداحی را به قبل و بعد از ازدواج خلاصه نمی کنم، بلکه مداحی به دوران جوانی و به دوران افول جوانی تقسیم می شود، یعنی در عرصه مداحی هرچقدر در جوانی و سن پایین تر تلاش بکنی برداشت بهتری در دوران پس از جوانی خواهید داشت.

البته به هر حال بعد از ازدواج زندگی چالشی تر می شود، مشکلات زیاد تر می شود، قبل از ازدواج یک مشکل بود و بعد از ازدواج هزار مشکل که اینها خیلی تاثیر گذارند، اما خدا را شکر در این عرصه من سعی کردم مدیریت بکنم، من نه تنها احساس ضعف نمی کنم بلکه تازه به مسائل جدیدی پی پردم و توانستم انتقادات خانم ها را هم بشنوم که در دوران مجردی امکان این وجود نداشت، بعد از ازدواج از همسرم به عنوان یک منتقد استفاده کردم و باعث پیشرفتم شد.

این را هم بگویم قبل از ازدواج ما نه اتاق فکر داشتیم، نه شاعر داشتیم، دوستانی که الان دور و بر ما هستند و به یک جایی رسیدند اصلا قبل از ازدواج نبوده بلکه بعد از ازدواج بود که عرض اندامی کردند.

در خصوص دردسر هایی که همسر یک مداح دارد بگویم که زیاد، هم در خانه و هم بیرون خانه مورد اذیت و آزار است، مثلا تقریبا در دو ماه محرم و صفر نباید چیزی بخورد تا من بتوانم غذای خاصی مصرف کنم البته این تحملش ساده تر است، بدترین دردسر ارتباطات بیرونی است، یک مقدار در بین مردم وقتی جایگاه پیدا می کنید و شناخته تر می شوید هم باعث اذیت و آزار خانواده می شود هم خود من، مثلا به جرات می توانم بگویم شش یا هفت سال است که به راحتی نتوانسته ام با همسرم در خیابان قدم بزنم، جدای از همه حواشی ها مثلا می خواهیم ۱۰ دقیقه در حال قدم زدن با هم صحبت بکنیم، هر یک قدم که برمی داریم و هر یک کلمه که صحبت می کنیم من باید با یک نفر سلام وعلیک و احوالپرسی بکنم، بعضی وقتها این خانواده را کلافه می کند، بعضی وقت ها آرزو داشتم کنار دریا که می رویم راحت باشیم و از فضا استفاده کنیم ولی نشده، و این خیلی اذیت کننده است.

خبرنگار ۸دی: می توانم بپرسم در انتخابات ها به چه کسانی رای داده اید؟

اولین باری که در انتخابات فعالیت کردم، انتخابات ۷۶ بود که البته نمی توانستیم رای بدهیم، که در آن دوره طرفدار آقای ناطق بودیم، درگیر بودیم اما رای نمی توانستیم بدهیم، خیلی هم فعالیت کردیم، آن موقع فضای بسیار خفقانی وجود داشت، چون بحث حزب اللهی و آن طرفی ها بسیار داغ بود و الان بسیار عادی شده، ما که تازه ریش درآورده بودیم به راحتی در خیابان ها نمی توانستیم عرض اندام بکنیم، ولی به هر حال بودیم و فعالیت می کردیم.

در انتخابات ۸۰ طرفدار آقای توکلی  بودیم، خیلی هم فعالیت کردیم، که باز هم آقای خاتمی رای آورد.

در انتخابات ۸۴ به آقای احمدی نژاد رای دادیم، در آن زمان من قم بودم و هیچ موقع یادم نمی رود که یک تبلیغات وسیعی در اتوبان قم و آن گرمای شدید انجام دادیم، شهریه های ما آن زمان حدود ۲۰ هزار تومان بود، هرکسی به اندازه که می توانست کمک کرد و با شهریه خودمان پول جمع کردیم و تعدادی پوستر چاپ کردیم و یک روز همه رفتیم در اتوبان قم و آنجا این پوستر ها را پخش کردیم، یک عده آمدیم عوارضی قم، عده ای هم رفتند عوارضی تهران.

در آن دوران فضا بسیار ملتهب بود و بعضی اوقات کار به درگیری و جلسه به هم زدن و اینها می کشید، البته من بگویم که من مخالف این قضیه هستم  و مبتنی بر حکم آقا باید یک فضایی ایجاد بشود که همه بتوانند حرف بزنند، نه هر حرفی البته، باید فضای انتقاد باشد، از آن طرف باید واقعا یک عده ای باشند که مسائل و حرف طرف مقابل را حلاجی کرده و عنوان بکنند، این جلسه به هم زدن ها کاملا اشتباه هست و من با این تفکر فعلی خود حتی در آن فضا ها شرکت هم نمی کردم، باید فضایی ایجاد شود تا بتوان حرف درست را به مردم منتقل کنیم و آن اتفاقات اینچنینی باعث شد حوادثی مثل کوی دانشگاه و فتنه ۸۸  اتفاق بیافتد و یک عده بی گناه هم این وسظ جان بدهند.

در سال ۸۸ هم به آقای احمدی نژاد رای دادم، البته در درگیری ها نبودم ولی همیشه سعی کردم یک فضای دوستی ایجاد بکنم نه فضای فحش و مسائلی که بود و منجر به اتفاقات بدی شد که نباید می افتاد.

در سال ۹۲ به آقای جلیلی رای دادم و طرفدار ایشان بودم در سال ۹۶ هم به این سید بزرگوار ( رئیسی ) رای دادم.

یکی از چیزهایی که طرف مقابل عَلم کردند برای این سید بزرگوار این بود که ایشان تجربه مدیریت اجرایی نداشت و به نظرم می شد به شکل بهتری عمل کرد و مسئله بعدی این که آقای رئیسی در ابتدا بسیار توانست خودش را کنترل بکند تا وارد فضای بگو مگو نشود ولی در آخر به دام این فضا افتاد که به نظرم این بگو مگو ها اصلا درست نیست و همین مسائل است که باعث تفرقه بین مردم می شود.

 

خبرنگار ۸دی: آیا اصولگرا هستید یا اصلاحطلب؟ یا راه سومی را می پسندید؟ 

این چیزی که الان باب شده است به عنوان اصولگرا و اصلاحطلب یا چپ و راست، اینها را به هیچ عنوان قبول ندارم، هم آن آقایانی که ادعای اصولگرایی داشتند ثابت کردند که به هیچ عنوان اصولگرا نیستند و هم آنهایی که کلمه اصلاحات را به یدک کشیدند اثبات کردند که اصلاحی را در نظر نمی گیرند در عرصه ی اقتصادی و سیاسی و .. من راه دیگری را می پسندم و آن هم شامل این می شود که حرف درست را هرکدام زد و حرف حق را  هر کس عنوان کرد، آن را می پذیرم.

 

 

خبرنگار ۸دی: شغل اصلی شما چیست؟ آیا از طریق مداحی امرار معاش می کنید یا شغلی دارید؟

علی رغم شایعات زیادی که پشت سر ما هست خوشبختانه از مداحی امرار معاش نمی کنیم، یک خاطره عجیبی یکی از دوستان ما یکبار برای ما نقل کرد و خیلی خوب است که این ثبت بشود.

یک روز در محل کار بودم که این دوست ما با چهره ای بسیار ناراحت آمد، این را هم بگویم که ایشان خیلی با من رفاقت دارم، هم رفیقیم هم همکار، او آمد و گفت تو چیکار کرده ای مگه، خیلی شایعات پشت سرت هست، خیلی مواظب باش، گفت:” من دیروز در قهوه خانه یک روستایی نشسته بودم که حرف از مداحی شد، هرکس چیزی راجع به یک مداح می گفت، یکی آن وسط بلند شد و گفت همه ی مداح ها یه طرف این اخوان یک طرف دیگه، من را آنجا کسی نمی شناخت و با شنیدن این حرف گوشم تیز شد، گفتم کدام اخوان گفتند همان اخوانی که در مسجد امام حسین می خواند، گفتم او چه کار کرده مگه، آن بنده خدا گفت که این اخوان خیلی پول می گیره، این اخوان فقط همانجا می خواند و هیچ جای دیگری هم نمی رود بخاطر این است که یک پولی به او می دهند که تا آخر سال تامین است”

این رفیق ما وقتی این ها را شنید واکنش نشان داده بود و پرسیده بود شما مگر این آقا را می شناسید؟ و آن بنده خدا هم در جواب گفته بود آره آقا من خودم او را بزرگ کرده ام، این رفیق ما هم گفته بود من ایل و تبار اخوان را می شناسم پس چطور شده تا حالا تو را ندیده ام.

نکته خنده دار برای من اینجاست که گفته بودند این اخوان بابت هر قدمی که در هیات بازاریان می زند یک میلیون پول می گیرد، این رفیق ما در جوابش گفته بود این هیات معروف است به ” لس هیات ” و بسیار آرام حرکت می کنه، این هیات چهار ساعت طول میکشه به مقصد برسه، می دانی چند قدم میشه، با حساب شما می شود چند صد میلیون، و جالب تر اینکه این رفیق ما می گفت اون بنده خدایی که پشت سر ما حرف می زد تمام خانواده خودش را کفن کرد که اثبات کند تو این پول را می گیری.

رفیق ما در جوابش گفته بود این آقا اگر این جوری پول می گرفت الان زندگی اش این نبود، خوب اون موقع ها من حتی ماشین هم نداشتم، خانه هم نداشتم، و آن بنده خدا هم به رفیق ما گفته بود تو چقدر ساده ای این رو نمی کند پولهایش را و هرچی دارد جای دیگر است، البته این را هم بگویم من هنوز اجاره نشین هستم و یک ماشین پراید غراضه هم دارم، حساب بانکی هم ندارم، تخلیه تخلیه ! ( با خنده می گوید).

البته این نکته را هم بگویم علی رغم همه ی این مسائل من با سله گرفتن موافقم، موقعی که آن شاعر معروف آمد پیش امام معصوم و شروع کرد به شعرخوانی و مدح امام حسین بعد از پایان کار، امام دستور داد پارچه ای بچرخانند و گفت هرچه دارید بدهید و خودش نیز هرچه داشت گذاشت و گفت که اگر می توانستم دهانت را پر از طلا می کردم.

سله برکت زندگی ما مداح هاست، من معلم هستم و افتخارم این است که این شغل را دارم، در دوران طلبگی هم همیشه آرزوی تدریس و آموزش و یاد دادن را داشتم و در دانشگاه هم تدریس می کنم، اما اعتقادم این است که زندگی ام با این پول ها نمی چرخد بلکه زندگی ام به برکت سله ها می چرخد.

چندین سال بود که هیچ جا غیر از مسجد امام حسین نمی رفتم ولی وقتی دیدم انتظارات مردم خیلی بالاست دو سه سال است که جاهای دیگر هم می روم اگر به برنامه اینجا صدمه نزند.

خبرنگار ۸دی: چه شد که مداح شدید؟ از بچگی می خواستید مداح شوید یا آرزوی دیگری در سر داشتید؟

از دوران کودکی در این مسجد فعالیت می کردم، خانواده پرجمعیتی هم هستیم و همه هم با صدای آقای مجیدیان عشق بازی می کردیم، چون ایشان یک یلی بود در صومعه سرا، سال دوم ابتدایی بودم که با صدای قرائت آقای فروغی آشنا شدم و در مدرسه شروع کردم به تقلید از ایشان قرآن خواندن، نزدیک ایام محرم بودیم و به این علت که بسیار مورد تشویق معلم ها در مدرسه و همچنین مورد تشویق پدر و مادرم قرار گرفتم ایجاد انگیزه ای شد برای مداحی در ایام محرم.

بهترین خاطره ای که دارم این است که آن موقع که اصلا این چیزها باب نبود به اتفاق پدر و مادر رفتیم بیرون و یک کتابی هم برای من خریدند که هنوز هم آن را دارم و من توسط همون کتاب آمدم در عرصه ی مداحی.

آن سال نزدیک ۱۵ نفر بودیم که می خواستیم مداحی کنیم، به شکل قطار می نشستیم کنار آقای مزروعی ( از پیرغلامان مسجد) اول برای ایشان می خواندیم و ایشان اگر تایید می کرد می رفتیم و پشت میکروفون هم می خواندیم، پشت آن میکروفن های قدیمی و بزرگ، خواست امام حسین بود که این در برای ما باز شد و همیشه هم من می آمدم پشت میکروفون و به شدت هم مورد تشویق مجموعه مسجد قرار گرفتم.

کم کم باب ایجاد شد و ما یک عشقی در دلمان ایجاد شد، به نحوی که اگر محرم هم نبود می رفتیم قوطی های شیر را به چوب می زدیم، یک طناب هم به آن اضافه می کردیم و یک چیزی شبیه شیپوری های قدیم درست می کردیم، من در آن کوچه های خاکی آزادگان با یک شلوارک مامان دوز راه می رفتم و می خواندم، بچه ها هم قابلمه و دیگ می آوردند از خانه و به عنوان طبل و سنج می زدند.

یک خاطره جالب دیگر هم اینکه آن زمان یک تعزیه راه انداختیم، ایام محرم هم نبود، فکر می کنم نزدیک ۱۵ الی ۱۶ نفر، من و مرتضی رمضانپور که الان از مدافعان حرم هست داداش های کوچک خودمان را لباس پوشاندیم و دوا گلی خریدیم و ریختیم روی لباس ها و این تعزیه را راه انداختیم، خانواده ها هم می آمدند و گریه هم می کردند.

به هرحال کم کم این مهر و محبت اهل بیت در دل ما ایجاد شد و الان هم که کماکان در این عرصه هستیم و به آن افتخار می کنیم.

 

 

خبرنگار ۸دی: به عنوان سوال پایانی کمی در مورد نماهنگی که جدیدا ساخته اید توضیح دهید.

یکی از دغدغه هایی که برای ما ایجاد شد بحث موسیقی بود، با این فراز و نشیبی که در عرصه موسیقی ایجاد شد ما گفتیم که بیاییم و در فضای آئینی کاری انجام دهیم، می خواستیم به قول مقام معظم رهبری هم سنت ها را حفظ کنیم و هم بروز حرکت کنیم تا برای جوان های امروزی این برنامه ها قابل تفهیم باشد.

درست سه سال پیش بود که به ذهن ما خطور کرد که یک چیزی به نام موسیقی آئینی راه بیاندازیم، توسط یکی از دوستان خوب ما آقای محمدی این باب را باز کردیم و فقط در خط موسیقی آئینی فعالیت کردیم، البته از آن طرف در شهرستان و استان سمپاشی هایی بر علیه ما شد تحت این عنوان که آقا مداح بوده تا دیروز و حالا آمده نقاره خوان شده، ترانه خوان شده، و این ذهنیت هم البته به خاطر نوع موسیقی ای که در کشور باب شده ایجاد شده است، حق هم می دهیم به مردم عادی بابت حساسیت هایشان.

ما آمدیم و از این سنگر داریم دفاع می کنیم در این عرصه و جلو هم رفته ایم، چند کار راجع به شهدا داشته ایم، چند کار در مورد حضرت علی اکبر و امام حسین داشتیم و چند کار هم مخصوص میلاد امام حسین داشتیم که خوشبختانه بازتاب خوبی داشته است، پخش تلوزیونی استانی و سراسری هم داشته ایم و چند بار هم پخش زنده داشته ایم.

آخرین کار ما نماهنگی است در وصف شهید به مناسبت هفته دفاع مقدس که هم زمان با ایام محرم شده است، اسم این کار “یادگاری” است، این اولین کاری است که صفر تا صد آن را بچه های همین مسجد انجام داده اند، شعر این کار را دوستان عزیزم آقای امیرحمزه طالبی و رضا شکیبا سروده اند، در عرصه تدوین و فیلمبرداری و .. آقای رمضانپور و دوستان دیگر مسجد همکاری کرده اند.

انشالله قرار است که یک پخش سزاسری داشته باشیم هم شبکه باران و هم شبکه های دیگر و امیدواریم به مذاق مردم خوش بیاید.

کلام آخر:

انشالله به یک جایی برسیم که هیات های ما و مجالس اهل بیت فقط خلاصه در شور حسینی نشود و انشالله آمیخته با معرفت حسینی شود، این آرزوی دیرینه من است و آخر الامر هم دعا برای فرج و سلامتی آقا امام زمان.

انتهای پیام/