به گزارش ماسال نیوز به نقل از گیل خبر؛ بزرگی می گفت مردم این دوره و زمانه همواره به دنبال یک شاه کلید برای حل مشکلاتشان می گردند. زندگی را به مثابه خانه غولی می بینند که خسته و مانده رسیده اند جلوی در عمارتش و با خود فکر می کنند یک کلیدِ هم قد و قوارشان تنها راه چاره است. عده ای می اندیشند پول شاه کلیدشان است و عده ای دیگر موقعیت شغلی و همین طور تا نا کجا می توان این لیست را ادامه داد.
همان بزرگ می گفت آدمی باید کلیدهای کوچک موثری بیابد و بسازد. این کلیدهای کوچک موثر هستند که آدمی را به جلو پیش خواهند برد.
کلید اول: عده ای در زندگی خود این کلیدهای کوچک را یافته اند یا بهتر بگویم ساخته اند. قدم به قدم درها را باز کرده اند و به پیش رفته اند. قدم به قدم به جایی که هستند و باید، رسیده اند. یکی از همینها در بهار ۱۳۴۰ به دنیا آمد. هنوز نوجوان بود که انقلابی و به قول خودش روشن شد. همزمانی شور جوانی و شور انقلابی کافی بود تا در پر التهاب ترین روزها و با شنیدن خبر جنایات سینما رکس مقاله ای با عنوان «جنایت شاه در سینما رکس آبادان» را تهیه و در مسجد بخواند. او اینطور خود را به عنوان یک جوان انقلابی و فعال در شهر شناساند.
کلید دوم: او طعم تلخ فقر را چشیده بود و فعالیت در نظام جدید را عبادت می دانست. به همین سبب زدودن چهره فقر از جامعه کلید دومش بود. در سن و سالی که هنوز بسیاری به خانه و خانواده وابسته اند کمیته امداد را در ماسال بنیان نهاد. او را آنگونه دیدند که حتی به سرپرستی کمیته امداد ماسال گماردند. او همزمان در سال ۵۸ جهت اقدامات وسیع و سریع در راستای محرومیت زدایی و افزایش تولیدات کشاورزی و توسعه و عمران روستاها برای استقرار نهاد انقلابی جهاد سازندگی در شهر ماسال بسیار کوشید.
کلید سوم: با همرزم شهیدش پرویز محبی، بسیج مستضعفین را در شهر ماسال بنیان نهاد. با شروع جنگ تحمیلی در سال ۵۹ و در حالی که تنها ۱۹ سال داشت به جنگهای نامنظم شهید دکتر چمران در شهر پاوه پیوست. پس از بازگشت از پاوه به کمک شهید محبی سپاه پاسداران را در شهر خود مستقر کرد و در ادامه با عضویت در ستاد فرماندهی سپاه پاسداران ماسال به راه خود ادامه داد. در سال ۶۲ و در سن ۲۲ سالگی برای یاری هر چه بیشتر به مردم محروم فلسطین به کشور لبنان رفت.
کلید چهارم: او این راه را تا کاندید شدن نمایندگی مجلس در سال ۹۰ ادامه داد. در مصاحبه ای در همان سال در مورد کاندیداتوری اش گفته بود: «بنده شخصا هیچ تمایلی برای حضور در این عرصه را نداشتم و اصلا مایل نبودم که در این راه پردردسر و پر مشغله پای بگذارم. شرایطی که بر تالش حاکم بود سبب شد تا تعدادی از بزرگان که دغدغه هایی نسبت به تالش داشتند نشستی در این خصوص داشته باشند تا تجدید نظری در زمینه «شیوه مدیریت تالش» به وجود آید.»
دغدغه او دغدفه ای حرفه ای مدیریتی بود. هر چند او در این انتخابات پیروز نشد اما بسیاری از فعالان انتخاباتی آن زمان نقش وی را پررنگ و موثر ارزیابی کرده بودند.
کلید پنجم: در مرداد ۹۴ با حضور مدیر کل اطلاعات استان گیلان و مدیر کل حراست استانداری و شهردارهای نواحی رشت در سمت مدیر حراست شهرداریهای رشت معارفه شد.
به گفته همکارانش نگاه مدیریتی و کلان، عدم جز نگری، بی حاشیه بودن در جایگاهی مانند مدیر حراست آن هم در شهرداری و آن هم با این احوال که برای دستیابی به سمتهای مختلف هر روز چیزی از یکی رو می کنند، باعث احساس امنیت کارکنان این نهاد شده است.
رضا حق جو از آن دست آدمهایی است که کلیدهای کوچکی یافته و ساخته است. در طی سالیان متمادی با دقت مانند پازلی آنها را کنار هم نهاده و شاه کلید زندگی اش را ساخته است. کلید او در هر جای و جایگاه با اسم رمز خدمت درون قفل می چرخد. خدمت و خدمت.