به گزارش ماسال نیوز؛ در پی قتل هولناک پسربچه گیلانی، علیرضا محمودی رئیس دادگستری ماسال ضمن یادداشتی نوشت:
انسانم آروزست…
جنایت… پشت جنایت…
آری واژه ها شرمسار در برابر جنایت رخ داده…
تعرض ناپدری به پسربچه ۲ ساله در رشت …
قاتلی که بی رحمانه اقدام به تجاوز پسربچه ۲ ساله و سپس قتل عمدی آن می نماید…
قاتل آتنای ۷ ساله پارس آبادی اعدام شد…
حکم اعدام قاتل ستایش دختر ۶ ساله صادر شد…
قتل بنیتای ۸ ماهه در تهران …
آری به کدامین گناه، معصومانه کشته می شوند؟
قاتل دختر خردسال بنام ستایش که پس از تجاوز به او جسدش را با اسید می سوزاند…
حوادث و جرایمی که آنقدر تکان دهنده ، بی رحمانه و رفتارهایی حیوانی است که واژه ای نمی توان یافت تا با آن عواطف و احساسات جریحه دار شده افراد جامعه را التیام بخشید.
آری به کجا می رویم؟…
موجودی که لقب اشرف مخلوقات را به یدک می کشد افراد و چهره هایی که دارای چهره انسانی اما قلب هایی همانند حیوان و بدتر از حیوان دارند!
چه علل و عواملی سبب وقوع اینگونه فجایع دردناک و شنیع شده و موجب جریحه دار کردن عواطف و احساسات جامعه میشود؟
چرا مکانی امن برای فرشته های بیگناه ما وجود ندارد؟ آیا بازنگری در قوانین مربوط به حمایت خانواده در زمان طلاق و تعیین و تکلیف در خصوص نگهداری و حضانت فرزندان طلاق با نظارت مستقیم دادگاه خانواده حسب مصلحت فرزندان طلاق ( و نه صرفا بر اساس توافق زوجین ) ضروری نمی باشد تا بار دیگر شاهد حوادث و قربانی شدن فرزندان بی گناه دیگر نباشیم؟
چرا مجازات های قانونی به عنوان واکنش اجتماعی در مقابل اینگونه رفتارهای خشن تعرض کنندگان به جان و و نوامیس مردم خصوصاً فرزندان معصوم ما بطور مطلوب بازدارنده نیستند و در فاصله زمانی کوتاه متاسفانه شاهد اینگونه جنایات غیر انسانی هستیم؟
آیا زمان آن نرسیده که کارشناسان مسایل اجتماعی و محققان و جامعه شناسان و فرهیختگانی که در زمینه جرم شناسی و علل و عوامل وقوع بزه فعالیت می کنند به فکر افتاده و پیرامون علل و عوامل وقوع جرایم خشن اخیر بررسی نموده و راهکارهایی در مورد پیشگیری از وقوع اینگونه جرایم ارائه دهند؟
آیا زمان آن نرسیده حقوقدانان و قضات دادگستری، مجازات و واکنش اجتماعی متناسب با این گونه رفتارهای غیر انسانی و جرایم بی رحمانه مرتکبین آنها تبیین و تعیین نمایند؟
یا بازم هم دست بر روی دست گذاشته و منتظر وقوع جنایات دیگری علیه کودکان بی گناه مان ، اهورا، آتنا و ستایش های جامعه مان باشیم …؟
دی شیخ با چراغ همی گشت گرد شهر کز دیو و دد ملولم و انسانم آروزست
گفتند یافت می نشود گشته ایم ما گفت آنچه یافت می نشود آنم آرزوست…
انتهای پیام /