به گزارش ماسال نیوز؛ به نقل از جهان نيوز، محسن مهدیان: دادگاه سایت خبری الف دیروز برگزار شد. اتهام آقای احمد توکلی به عنوان مدیرمسوول سایت الف، انتشار مطالب کذب و دفاع از سران فتنه بود که بعد از دفاعیه، هیات منصفه مطبوعات حکم تبرئه از اتهامات مطروحه را صادر کرد.
اما فارغ از این اتهام و دادگاه برگزار شده، یک نکته قابل توجه وجود دارد که باید نسبت بدان تأمل بیشتری داشت. اتهام الف، اظهارنظرها و کامنت های مخاطبان بود نه اخبار یا مقالاتی که منتشر کرده است. پیشتر نیز بسیاری از مدیران رسانهای به همین بهانه متهم و در دادگاه حاضر شدند. نکته قابل اعتنا، تعریفی است که ما از رسانه داریم و لازم است نسبت بدان تأمل کارشناسی بیشتری صورت گیرد.
احمدتوکلی در دادگاه دیروز تلاش کرد از «حقمخاطب» دفاع کند تا از محتوای اظهارنظرش. او تاکید داشت مخاطب الف حق دارد اظهارنظر کند ولو اینکه نظرش خلاف واقع باشد.
واقعیت این است که رسانه امروز، رسانهای کاربر محورست. نمیشود کاربر را از رسانه حذف کرد واگرنه مرجعیت رسانه زیر سؤال میرود. حذف کاربر از یک رسانه در دنیای امروز، مثل حذف جزئی از بدن است؛ رسانه از کارکرد خودش خارج میشود. اصرار بر حذف بخش کلیدی رسانهها در نهایت به تضعیف رسانهها منجر میشود، آنهم رسانهای که قرار است در جنگ فرهنگی دنیای امروز پیشگام باشد.
نظام حقوقی ما باید بین دو عنوان تفاوت قائل شود؛ یکی سهم رسانه و دیگری سهم مخاطب. مدل ارزیابی این دو نیز باید متفاوت باشد. نمیشود همان روش ارزیابی محتوای رسانهای در قبال محتوای اظهار نظر مخاطب نیز تکرار شود. رسانه در قبال صدق و کذب محتوایش تکلیف دارد اما این حکم نمیتواند برای مخاطب نیز صادق باشد. آنچه درباره اظهارنظر مخاطب حکم میکند، صدق و کذب محتوا نیست، اصل اظهارنظر اهمیت دارد.
مخاطب نظرش را میگوید و البته این اظهارنظر میتواند خلاف واقع باشد. رسانه اصالتش به صدق بودن مطالبش است ولی مخاطب، اصالت حضورش به اظهارنظرش است نه صدق و کذب سخنانش.
مثلاً ممکن است یک رسانه از وقوع یک فساد در جامعه بگوید و مخاطبی ذیل آن بنویسند: «همه کشور شده است دزدی» طبیعی است که این حرف غلط است ولی احساس یک مخاطب از وضعیت فساد در کشور است. یا مخاطبی دیگر ذیل مطلبی در ضرورت حصر از سران فتنه دفاع کند. باید پذیرفت که اصل در ارائه کامنت، اظهارنظر است نه صدق بودن آن. اصل حضور مردم است نه همراهیشان. وظیفه یک رسانه اصلاح همین برداشتهای غلط است نه حذف آن.
تفکیک این دو موضوع بسیار کلیدی است. مخاطب نیاز دارد اظهار نظر کند ولو خلاف واقع. اگر انعکاس حرفهایش را نتواند در رسانههای رسمی ببینید، به رسانههای غیررسمی پناه میبرد و آنجا مدیریت محتوا میسر نیست. اگر اجازه ندهیم مردم نظراتشان را در رسانههای قابل مدیریت بیان کنند، جائی میبرند که تدبیرش دست کسی نخواهد بود، بدتر اینکه قدرت اثرگذاری رسانههای رسمی نیز از بین میرود.