به گزارش ماسال نیوز؛ به نقل از ۸دی، سجاد ستوده در واکنش به انتشار عکسی از همسر و فرزند یکی از شهدای مدافع حرم فاطمیون نوشت:
تمام وجود آدمی درد میشود. درد میگیرد. از آن عکسهایی است که خواب از سر آدمی میپراند. اصلاً مگر میتوان خوابید.
دیشب که این عکس را دیدم تمام وجودم لبریز درد شد؛ آنچنانکه خواب از سرم پرید. آنچنانکه دستم به کاری نمیرود.
این عکس نماد خیلی چیزهاست. خلاصهی خیلی از اتفاقات است و استدلالی برای اثبات خیلی چیزها. بیان رسای همه ناگفتهها و کم گفتههای این مهرومومهای اخیر!
انگار غم همه ندانمکاریها و کمکاریها و بیتوجهیها و کمتوجهیها و غفلتها و تجاهلهای ما را جمع کرده باشند و ریخته باشند داخل این عکس.
ما گیر چه چیزهایی هستیم و فاطمیها کجایند؟ ما کجائیم و فاطمیها در چه آفاقی سیر میکنند؟
دردهای این عکس بدجوری خستهام کرده است. آنقدر که کل روز را نم اشکی از عقبافتادگی همیشگیمان کنار چشمم بود و چه لبخندهای تلخ و حسرت باری، بهزور نشاندم کنار لبم.
این عکس را باید تابلو کرد، بزرگش کرد، بنرش کرد و همهجا نصبش کرد. اصلاً باید سر میادین همه شهرها مان نصبش کرد. این عکس را باید درسش کرد و بهزور هم شده، چپاندش داخل یکی از کتابهای درسی بیخود این روزهای بچهمدرسهای هامان. اصلاً باید با این عکس زندگی کرد.
همه دردهای این عکس یکطرف، بزرگواری آمیخته با غمی که در صورت این مادر و پسر بزرگ موج میزند یکطرف.
خدا میکنم که هیچوقت با این بزرگها، با این افغانهای رشید، با این فاطمیها چهره به چهره نشوم که سخت میدانم تاب ایستادن ندارم. همین حالا هم شکستهام و بهزور روی زانو ایستادهام.
ما اهالی ادعا، ما اهالی حرفهای پرزرقوبرق، ما اهالی حرفهای بیعمل، ما اهالی راههای نرفته و کارهای بر زمینمانده و افغانها، که نه، فاطمیون، پرندگان تیزپرواز مسیر عاشقی.
ما لافزنهای مدعی عشقبازی و مدعیان انتظار و بر صف اول نشستههای جلسات ندبه و آنها مردان مردی که جز به عمل آنهم در میدانهای سخت سخنی نگفتهاند.
چه غمی دارد این عکس …
چه دردی دارد این عکس …
چه حسرتی دارد این عکس.