پنج شنبه ۰۱ آذر ۱۴۰۳ , 21 November 2024

تاریخ انتشار : ۱۷ مهر ۹۳
ساعت انتشار : ۱۱:۲۷ ق.ظ
چاپ مطلب

برگی از دفتر زندگی اولین فرمانده سپاه ماسال

شهید پرویز محبی موسس و اولین فرمانده بسیج ماسال و شاندرمن و دانشجوی سال سوم پزشکی دانشگاه شیراز و پیشتازان جبهه انقلاب فرهنگی در این دانشگاه بود که در نوزدهم مهرماه سال 60 به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

به گزارش ماسال نیوز، شهید پرویز محبی در سوم دی ماه سال ۱۳۳۷ در شهر ماسال از یک خانواده مذهبی و با درآمدی متوسط دیده به جهان گشود.

 دوران تحصیلات ابتدائی را با موفقیت کامل و نمرات عالی به پایان رسانید. سالهای اول تا سوم متوسطه را در دبیرستان شهید مطهری «ماسالی سابق» طی کرد و سال چهارم متوسطه را در دبیرستان شریعتی رشت گذراند. سال پنجم متوسطه را در دبیرستان مروی و سال ششم متوسطه را در دبیرستان دارالفنون تهران که از مدارس  سطح بالا  تهران  بودند  طی کرد و در طول دوران تحصیلی دبیرستان از مطالعه کتابهای مذهبی و علمی غافل نبود.

در تعطیلات تابستانی با وجود اینکه از رفاه نسبی برخوردار بود کار می کرد و وقت خود را به ابطال نمی گذراند.

با اینکه انقلاب اسلامی هنوز به پیروزی نرسیده بود همواره خواهران و اقوام نزدیکش را امر به حفظ حجاب می کرد و معتقد بود که زنان باید حضرت زینب را الگو و اسوه  خود قرار بدهند نه هنر پیشگان هرزه و فاسد را.

در سال ۱۳۵۶ در کنکور سراسری شرکت کرد و پس از کسب رتبه بسیار خوب در رشته تکنولوژی پزشکی دانشگاه شیراز قبول شد و بعد از مراحل گزینش برای ادامه تحصیل به آن دیار سفر کرد.

از آنجا که زمینه مذهبی زیادی داشت از همان روزهای بدو ورود با دانشجویان مسلمان دانشگاه که فعالیت مخفی و پنهانی داشتند هماهنگ شد. در آنجا بود که هر چه بیشتر با کم و کیف اوضاع اجتماعی و سیاسی جامعه آگاهی یافت و برای رهایی از دام استعمار و استثمار و نجات از گرداب حکومت شاهی مبارزات سیاسی خود را هر چه بیشتر ادامه داد.

 شهید محبی علاقه وافری به شهید آیت الله دستغیب داشت و تا آنجا که مقدور بود در سخنرانیهای وی شرکت می نمود و کتابهای آن شهید را میخواند.

  پیامها و نوارهای امام و آیت الله دستغیب را در ایام تعطیلی با خود به ماسال میاورد و اقدام به توزیع آن می نمود. با اوج گیری تظاهرات  ضد شاهی در بیشتر راهپیمایی های شیراز شرکت می کرد و یکی از عوامل راه اندازی تظاهرات و خراب کردن مراکز  فساد در شیراز بود. بعد از پیروزی انقلاب از خط امام و انقلاب جدا نشد در جذب دانشجویان ورودی سال ۵۸ فعالیت بی شائبه ای داشت.

ایامی که گروهک ها برای این دانشجویان دام می گستراندند شهید محبی تا آنجا که می توانست دانشجویان جدیدالورود را از خطر گروهکها آگاه می کرد و بسوی خط اصلی انقلاب سوق میداد. شهید محبی از پیشتازان دانشجویان طالب انقلاب فرهنگی در دانشگاهها بود و بعد ها از نمایندگان دانشجویان در پیگیری این  موضوع  در دانشگاه شیراز گردید.

 بعد از انقلاب فرهنگی و تعطیلی دانشگاهها، همراه گروه بهداشت اعزامی از دانشگاه شیراز به شهرستان آباده رفت و مدتی در بیمارستان امام خمینی این شهر مشغول شد و به فعالیت در امر پزشکی و مداوای بیماران همت گماشت، بعد از اتمام ماموریت در آباده به ماسال بازگشت.

شهید محبی درباره هدف از مراجعت به زادگاهش می نویسد:
«وقتی از اوضاع جهاد که هدف اصلی من از آمدن به ماسال بود با خبر شدم درد دلهایی که بعضی از برادران می کردند ناف دل مرا سوزاند و برای بیشتر روشن شدن جریان تصمیم گرفتم به جهاد بروم. دیدن اوضاع نامنظم و در هم و  بر هم جهاد خیلی ناراحتم کرد به حدی که مدتها به فکر فرو رفتم که خدایا چگونه این وضع را درست کنم، بخصوص وقتی که نارضایتی مردم هم به آن اضافه شده باشد. آری، کار در جهاد ماسال که در حال تعطیل شدن بود بس مشکل می نمود که بتوان به وضع نابسامان آن سر و سامانی داد.

شهید محبی در مورد تعطیل شدن جهاد در دفترچه خاطراتش می نویسد:
«چون پای تعطیل شدن جهاد ماسال در میان بود و با تعطیل شدن جهاد مسائل زیر مطرح می شد:
ـ تحقق تهمتی که به بعضی از برادرها بسته بودند.
ـ سرکوب نیروهای مذهبی و قوت بخشیدن به نیروهای مخالف.
ـ قطع کمکهای هر چند جزئی به مستضعفین منطقه»

آری این بود که پرویز تصمیم گرفت به اتفاق برادران جهاد شاندرمن و ماسال از تعطیل شدن جهاد به هر صورت ممکن جلوگیری کند و با نشستها و تبادل نظرها و با کار و تلاش و کمک در امر خانه سازی برای مستضعفین و مدرسه سازی به جهاد رونق تازه ای بخشید، در این امر از رانندگی کمپرسی گرفته تا عملگی کوتاهی نکرد، همزمان با کار در جهاد در بنیاد مسکن و کمیته امداد امام خمینی ماسال و شاندرمن نیز مشغول فعالیت بود، تو گویی که خستگی را نمی شناخت و به مثال عاشقی می ماند که برای رسیدن به معشوق از هیچ کوششی دریغ نمی کند. خود در دفترچه خاطراتش در رابطه می نویسد:
«هدف رسیدن به الله است که راه رسیدن به این هدف را خدمت به خلق خدا می دانم».

شهید محبی مدتی در بخشداری در امر تهیه موتور پمپ برای کشاورزان فعالیت داشت و تعدادی موتور پمپ را از مرکز استان تهیه و بین کشاورزان تقسیم نمود. علاوه بر کار در ارگانهای فوق، درگیری با مسائل و مشکلات روزمره مردم، تشکیل بسیج و سپاه در ماسال را نیز پیگیری نمود. بسیجی که با توجه به تبلیغات مسموم گروهکها در ماسال جوانان مسلمان از آمدن به آن خجالت می کشیدند، ولی پرویز با اخلاق و رفتار اسلامی خود، جوانان را به بسیجی جذب کرد که هنوز ساختمان مشخصی نداشت.

ابتدا با فعالیت های تبلیغاتی مانند پوستر و پلاکارد و پرده کار بسیج  را شروع کرد و با این روش جوانان بیشتری به سوی این ارگان انقلابی سوق پیدا کردند.

 بعد از مدت زمانی کوتاه، سپاه نیز به همت این شهید در ماسال تشکیل و فرماندهی آن را به شخصا بر عهده گرفت.

بعدها علاوه بر فرماندهی بسیج ماسال و شاندرمن، فرماندهی  بسیج چوکا و پره سر نیز به وی داده شد.

شهید محبی سرانجام در نوزدهم مهر ماه سال ۱۳۶۰ در مسیر بازگشت از مأموریت موفقیت آمیزش برای متلاشی کردن یکی از گروههای منافقین از تهران در سن ۲۳ سالگی در حوالی امام زاده هاشم رشت در اثر سانحه زانندگی به شهادت رسید و پیکر مطهرش در پارک شهدای ماسال به خاک سپرده شد.

انتهای پیام/


    همچنین بخوانید :

2 ديدگاه

  1. از ماسال گفت:

    درود بر غيرتت  شهيد

  2. مهدی گفت:

    آفرین بر شما

    به عنوان یک ماسال و شاندرمنی، بعد این همه سال برای اولین بار زندگی نامه شهید محبی را خواندم.

    ممنون از شما