به گزارش ماسال نیوز؛ به نقل از جهان نيوز: تنها لحظاتی پس از سخنان امروز رهبر معظم انقلاب تحلیلگران سیاسی به تشریح این اظهارات مهم پرداخته اند.
*ضمیر اصلی سخنان امروز رهبری شفاف است
به گزارش جهان نيوز، عبدالله گنجی مدیر مسئول روزنامه جوان نوشت: ” ضمیر اصلی سخنان امروز رهبری شفاف تر از آن است که نیاز به فلش یا پیکان داشته باشد.هنوز بر سر دوراهی بازگشت و اصلاح یا اصرار بر پالایش هستیم و فرصت هنوز باقی است و تجربه گذشته چراغ امروز است. این سخنان حجت را بر حزب اللهی های مردد و معتقد به انقلاب اسلامی تمام کرد.گر چه می دانیم در مخاطب اصلی از جهت منش و رفتار تاثیری نخواهد داشت.قبلا اینجا نوشتم که نظام یکپارچه است و در دام تجزیه وحمله نخواهد افتاد.”
*حکم مستوری و مستی همه بر عاقبت است
عبدالمطهر محمدخانی نیز نوشته است: ” برداشت اول: راهپیمایی ۹ دی هم اعتراض به رفتار سران فتنه بود و هم پاسخی به بیاخلاقیها و جنجالسازیهای رئیسجمهور وقت که از قضا این رفتارها تا همین روزها هم ادامه دارد. این برداشت موید تحلیل افرادی چون علی مطهری است که فتنه بزرگ که با تهمت تقلب آغاز و به براندازی و انقلاب رنگی رسیده بود را به دعوای دو کاندیدا و اشتباهات فردی و اخلاقی آقایان موسوی و احمدینژاد تقلیل میدادند. تناقض این برداشت با روح کلی بیانات و نگاه رهبر حکیم انقلاب درباره فتنه_۸۸ روشن است.
اما برداشت دوم: جنس و ماهیت اقدامات این روزهای آقای احمدینژاد و حلقه اطرافیان از جنس همان رفتارهای سران داخلی فتنه ۸۸ است که مردم علیه آن در ۹ دی شوریدند و به ادامه حیات علنی آن خاتمه دادند.
برداشت دوم با رجوع به بقیه بخشهای بیانات امروز رهبر انقلاب، حجیت بیشتری پیدا میکند. آنجا که تخریب غیر منصفانه قوای قانونی کشور را «برای قدرتیابی» و «تکرار دقیق رفتار دشمن» و ناشی از «بیتقوایی» میدانند و آن را «تهمت و لجن پراکنیِ حرام» ارزیابی میکنند.
حال اگر این برداشت را بپذیریم، یعنی آقای احمدینژاد و اطرافیانش در حال ارتکاب همان گناهی هستند که ۸ سال پیش، سران داخلی فتنه انجام داده بودند و یا حداقل در مسیر ارتکاب همان گناه بزرگ قرار گرفتهاند: «بغی و براندازی»
با این نگاه، رهبر انقلاب امروز با اشاره به جنس هدف مردم در راهپیمایی ۹ دی سال ۸۸ به احمدینژاد این هشدار را دادند که در مسیر ارتکاب به گناه بزرگ بغی قرار دارد و در صورت بروز چنین جرمی برخورد مشابه با آن صورت خواهد گرفت.
بغی را اگر تنها تلاش برای براندازی حکومت اسلامی از طریق ایجاد شورش و کاهش امنیت کشور بدانیم، گناهی است که شاید هنوز به سادگی نتوان آن را بر رفتار آقای احمدینژاد منطبق کرد.
اما اگر سوءاستفاده از شرایط سخت اقتصادی کشور و تلاش برای برهم زدن امنیت روانی جامعه، به خصوص اقشار ضعیف و محروم را مقدمهسازی برای همان ناآرامیهای اجتماعی و در نتیجه تخریب امنیت داخلی بدانیم شاید بتوان دلیل مشابهتسازی امروز رهبر انقلاب را فهمید. با این تحلیل نهی پشت بلندگو برای کاندیداتوری برای پرهیز از ایجاد دوقطبی در کشور را هم بخوبی میتوان فهمید.
محمود احمدینژاد و یاران در مسیر خطرناکی پا گذاشتهاند و عاقبت این مسیر برای هر فرد با هر جایگاه و سابقهای حتی رئیسجمهور سابق، تفاوتی نخواهد کرد. چرا که میزان حال فعلی افراد است و «حکم مستوری و مستی همه بر عاقبت است»
* سخنی با هواداران دکتر احمدی نژاد
امیرحسین ثابتی نیز طی یادداشتی با عنوان “سخنی با هواداران دکتر احمدی نژاد” نوشته است:طبیعتا شما هم سخنان امروز رهبر معظم انقلاب درباره اقدامات اخیر دکتر احمدی نژاد را خوانده و شنیده اید. خلاصه و مختصر؛ اگر هنوز هم حامی احمدی نژاد هستید اشکالی ندارد. طرفداری از هر کسی حق طبیعی هر انسانی است و البته عواقب آن هم بر عهده اوست. کما اینکه امروز ابوالحسن بنی صدر، هاشمی رفسنجانی، میرحسین موسوی و … هم طرفداران خاص خودشان را دارند، اما صادق باشید و حمایت تان از احمدی نژاد را منتسب به حرفها و شعارهایی مانند «مالک اشتر علی»، «یاور رهبر» و … نکنید.برای خیلی ها همچون بنده از اردیبهشت ۱۳۹۰ و با خانه نشینی او «قطعی» شد که جناب دکتر احمدی نژاد با تمام خدمات و مجاهدت های بی نظیرش، دچار تغییر و تحولات بنیادین شده و اعتقاد و التزامی به ولایت فقیه و ولی فقیه ندارد. شما نیز اگر همچنان تا همین امروز حمایت تان از احمدی نژاد به خاطر تصورات نادرستی مانند «انقلابی ماندن» و «اطاعت او از رهبری» بود، با سخنان امروز رهبر معظم انقلاب این توجیه نیز دیگر اعتباری ندارد و اگر هم معتقدید احمدی نژاد همچنان قابل دفاع و حمایت است اشکالی ندارد، فاصله او با گفتمان انقلاب و رهبری و … را بفهمید و با صداقت و تاکید بر این فاصله، از او حمایت کنید اما درک کنید همانقدر که شعار در خط امام بودن اصلاح طلبان مضحک است، در خط رهبری بودن و انقلابی ماندن دکتر احمدی نژاد نیز مایه تفریح و سرگرمی است!”
*همه حرف با احمدینژاد نیست
حسین مهدی تبار نیز نوشت:
۱/ نکته اول حرف رهبری این بود که کاستیهای نظام به گردن همین مسئولینیه که پس از اتمام مسئولیت ( یا حتی حین انجام وظیفه ) ژست اپوزیسیون نظام میگیرند! نظام و فعالیتهای نظام مگر چیزی جز فعالیتهای همین مسیولینه؟
۲/علیرغم اینکه احتمالا مخاطب «اصلی» سخنان رهبری احمدی نژاد بود اما همه حرف با احمدینژاد نیست. هاشمی، خاتمی و روحانی هم علی رغم اینکه باید پاسخگو باشند ژست اپوزیسیون میگیرند.
۳/ نکته دوم اینکه رهبری بر خلاف القای احتمالی کجفهم ها یا مغرضین، راه نقد رو نبست. بلکه نقد صحیح رو نقد ۱-مسئولانه ۲- دقیق ۳- منطقی ۴- به دور از هوای نفس دونستند و اون رو «واجب» هم اعلام کردند. در مقابل اما لجن پراکنی، دروغگویی و سیاهنمایی رو «حرام» دونستند.
۴/این بخش علاوه بر انتقاد مستقیم به احمدینژاد و جریان مویوم به عدالتخواه، که به جای نقد صحیح علیه قوه قضاییه سیاه نمایی میکنند و به تعبیر رهبری، همه روبا یک چوب میرونند، هشداری به ما منتقدین دولت هم بود تا حواسمون جمع باشه خدایی نکرده درگیر هوای نفس نشیم.
*تعیین شاخص برای مسئولان گذشته، حال و آینده توسط رهبری
مالک شریعتی فعال سابق دانشجویی و کارشناس مسائل سیاسی در یادداشتی به تحلیل سخنان امروز رهبر معظم انقلاب در دیدار اعضای شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی سراسر کشور پرداخت:
«رهبرانقلاب ضمن هشدار جدی به یک مخاطب خاص، برای همه مسوولان گذشته، حال و آینده کشور ملاک و شاخص تعیین کردند.
واکنش رهبرانقلاب به اتفاقات مهم جاری کشور همواره در مقام روشنگری و خیرخواهی برای مردم و اصلاح گری و اتمام حجت برای مسوولان بوده است اما در بیان رسمی و علنی ایشان به دو صورت مطرح شده است؛ گاهی در خلال یک سخنرانی به صورت ظریف به موضوع مدنظرشان اشاره ای کرده و عبور می کنند تا هم مخاطب خاص مطلب را بگیرد و هم نشانه ای برای آینده بماند؛ اینجاست که انتظار می رود نویسندگان، خواص و اهل نظر به تبیین مطلب بپردازند.
اما گاهی نه، موضوع بسیار حیاتی و مهم است و یا اشاره های گذشته نتوانسته تاثیر خود را بگذارد و جامعه آنچنان دچار حیرت شده است که ناچار خود ایشان در یک سخنرانی فقط حول آن موضوع خاص صحبت کرده و آنچنان دقیق ابعاد و حواشی موضوع را شخصا تبیین می کنند که جای هیچ شک و شبهه ای باقی نمی ماند و اساسا دیگر نیاز به ورود تحلیلگران برای باز کردن و تبیین مساله نیست.
سخنان امروز رهبرانقلاب دقیقا از نوع دوم است؛ جامع و رافع همه نیازهای مسوولان و مردم؛ هم برای مخاطب خاص هم برای مخاطبین عام؛ هم برای دوست شفاف است هم برای دشمن؛ بی نیاز از تحلیل و احیانا اضافه کردن جزئیات دیگر به آن.
اما یک ویژگی کلیدی مشترک که در همه سخنرانی ها، نامه ها و پیامهای تبیینی رهبر حکیم انقلاب وجود دارد و باید بدان اشاره کرد آن است که آن موضوع خاص محملی می شود برای بیان معیار و شاخص؛ رهبری امام جامعه است و زمانی که برای نقد یک انحراف یا تبیین یک موضوع به خطابه می نشیند ملاک و میزان را از دل موضوع بیرون می کشد و به دست مخاطب می دهد تا یکبار برای همیشه تکلیف خود را در موارد مشابه بداند و بشناسد.
جملات کلیدی سخنرانی امروز را مرور کنیم: «ناامیدکردن مردم بی تقوایی است»/ «مسوولان گذشته و حال حق اپوزسیون شدن ندارند»/ «انقلابینمایی غیر از انقلابیگری است»/ «نقد واجب و لجن پراکنی حرام است»/ «۹ دی پاسخ ملت به این بازی ها بود»/ «ملاک حال فعلی افراد است و کسی ضمانت شده نیست» / «قاضی و مدیر سالم و ناسالم هردو هست و حق نداریم همه را به یک چوب برانیم». با اینکه همه دانستند شان نزول و مخاطب خاص همه این عبارات کیست، اما تک تک آنها از ویژگی معیار و شاخص بودن برای حال و آینده انقلاب برخوردار است.
*این معرکه گیران تُهی مایه!
محمد ایمانی نوشت: ضعیف ترین افراد کسانی هستند که شهامت پذیرفتن مسئولیت رفتار خود را ندارند و با گرفتن ژستی اپوزیسیون مایانه، فرافکنی می کنند. روانشناسان، مسئولیت پذیری را نشانه بلوغ واقعی و قوت شخصیت فرد می دانند. برعکس، فرافکنی را حمل بر ضعف و بی ثباتی روحی و تُهی بودن شخصیت می کنند. سیاستمداران به طریق اولی، باید مسئولیت پذیر باشند اما برخی از آنها -با گرایش های مختلف و گاه ضد هم- به بلوغ لازم نرسیده اند، هر چند که تا بخواهید غرور و لجاجت دارند.
بیانات امروز رهبر انقلاب که آمیزه ای از روشنگری و نهیب را به همراه داشت، ناظر به همین عدم بلوغ در برخی مدیران فعلی و قبلی است که در ادوار مختلف موجب شده به وسوسه اپوزیسیون بازی و قدرت اندوزی از این طریق تن بدهند و ناکارآمدی های و قصور خود را پای دیگران یا نظام بنویسند. خروجی این مسئولیت گریزی و رفتار دور از بلوغ و انصاف، بازی سیاه با افکار عمومی و کشاندن کشوربه کام بی ثباتی است؛ چیزی که اوج خسارت آن را در سال ۸۸ دیدیم.
در حقیقت دشمن، از همین گارد باز برخی سیاستمداران، نفوذ کرد و شبیخون زد. بی تردید کسانی چون موسوی، خاتمی، هاشمی، احمدی نژاد ، روحانی و برخی اطرافیان آنها با وجود سالها منصب نشینی و مدیریت، به تناوب در این حریم حرام (رفتار غیر مسئولانه و دشمن شاد کن) وارد شده و کشور را دچار صدمات بزرگ کرده اند. آنها گاه با هم گلاویز شده و بر تشت بی آبرویی یکدیگر نواخته و گاه با هم ساخته و ائتلاف های نوشته و نانوشته راه انداخته اند. بعضا نه دوستی هایشان برای خدا و مردم بوده و نه دشمنی هایشان.
قبیل آنها می توانند برای هم نوشابه باز کنند یا به وقتش شیشه نوشابه سر هم بشکنند! اما حق ندارند رفاقت و عداوت های ناحق خود را درون زندگی و مغازه مردم برگزار کنند و شیشه بشکنند و لات بازی در آورند. این کاری بود که در فتنه انجام شد و دشمنِ کمین کرده بر موج آن سوار شد. معرکه گیران یکی دو سال اخیر هم از این قاعده مستثنا نیستند. شاید لا بلای روشنگری امروز رهبر انقلاب و استناد معظم له این هشدار مستتر باشد که همان ملتِ آفریننده حماسه نه دی، می تواند عناصر مسئولیت نشناس و کارچاق کن دشمن را ادب کند.
به یاد داشته باشیم در قیام الهی ۹ دی، هم رای دهندگان به احمدی نژاد بودند و هم رای دهندگان به موسوی؛ چون مسئله فراتر از انتخابات بود. امروز نیز قاعده همین است و اگر ۹ دی دیگری اقتضا کند، هیزم کشان و سواری دهندگان به فتنه – نقاب فریبنده عدالت بر صورتشان باشد یا اصلاحات و اعتدال و … – خواهند دید که باز هم قریب به اتفاق مردم، بالاتفاق پای کار انقلابند، فارغ از اینکه در انتخاب خدمتگزار، به عمرو رای داده باشند یا زید و بکر. بنی صدر عبرت مهمی در این باره است؛ چه برای دولت منفعل و موتلف با فتنه گران و چه برای حلقه انحرافی انقلابی نما.
*«احمدینژادیها»؛ یک گام جلوتر از «نقطه جوش»
امین فرج الهی هم نوشت: هر جریان سیاسی دوسطح دارد. یک«معتقدین و بازیگران اصلی سیاسی» که دارند برای آنچه درست میدانند مبارزه میکنند. یک بدنه که «دلبستگان مردمیاش» هستند که به هر دلیلی با آن همراه شدهاند. وقتی تنش و تشنجهای آن جریان با جریان رقیب یا جریان حاکم به اوج و اصطلاحا به «نقطه جوش» رسید، کار به مرزبندی و انتخاب میرسد. یعنی آن جریان ناگزیر از انتخاب صریح بنی دو مساله میشود. باید انتخاب کند کدام سمت ایستاده است. گاهی بین «مردم و دشمن»، گاهی «انقلاب و آمریکا»، گاهی «خودی و غیر خودی» و گاهی «اعتراض قانونی و اردوکشی خیابانی»
اگر سران و بازیگران اصلی مثل خیلی وقتها بر سر «لجاجت» بیفتند و بخواهند در این نقطه جوش هم مثل مراحل قبلی رفتار کنند، به «عبور» میرسند. گاهی با عبور از «نظام» و «رهبری»، به «ضد انقلاب» پیوند میخورند و گاهی با عبور از «انتخابات» و «سیاستورزی» به «قهر سیاسی» یا «اغتشاش خیابانی». برخی از موضع «اصلاحطلبی» عبور میکنند، برخی از موضع «عدالتطلبی» و برخی دیگر از موضع «ایدئولوژیک».
اینها یک طرف ماجراست. مهم «بدنه ی مردمی» دلبسته به هر جریان سیاسی هستند. هواداران احمدینژاد ۹۶ با هواداران سازمان مجاهدین خلق و بنیصدر ۶۰ خیلی فاصله دارند. همانطور که با هواداران میرحسین و کروبی ۸۸ فاصله دارند. بعد از به «نقطه جوش» رسیدن تضادهای منافقین و بنی صدر با جمهوری اسلامی، جامعه به «بدنه مردمی» آنها فرصت داد، فرصت فکر کردن، تامل کردن و اقدام کردن، تا به جای «عبور از جمهوری اسلامی» مثل سرانشان، توقف کنند. همانطور که در طول هشتماه فتنه ۸۸ همین اتفاق افتاد و کمکم جمعیت ۲۳ خرداد خطش را از سران و دشمنان انقلاب جدا کرد و تهش همان آشوبگرهای عاشورا کف خیابان ماندند.
درست است که جریان احمدینژاد با انقلاب و رهبری به «نقطه جوش»رسیده، اما اشتباه است که آنقدر شماتتآمیز بدنه را نواخت که کار به بنبست برسد. اگر با فوران کینه و لج و لجبازیهای توییتری و تلگرامی، بدنه را به سمت «عبور» هل بدهیم در اشتباه هستیم. حساب اکثریت و بدنهی«احمدینژادیها»با اقلیت تشکیلات اطراف«احمدینژاد»جداست. بگذاریم بدنه فکر کند و تصمیم بگیرد. الان که در « نقطه جوش» هستیم، وقت توقف و تفکر است. سخنان امروز رهبری «فرصت» است برای جدایی بچههای حزباللهی دلبسته به احمدینژاد که از سر دغدغه های مقدسی مثل عدالتطلبی و فسادستیزی و انتقاد درون ساختاری، با جریان احمدینژاد همراه بودهاند. «عبور» اقلیتی از احمدینژادیها از رهبری، که در توییتر و تلگرام بزرگنمایی میشود نباید فضا را بر بدنه تنگ کند.