یکشنبه ۰۴ آذر ۱۴۰۳ , 24 November 2024

تاریخ انتشار : ۱۵ دی ۹۶
ساعت انتشار : ۱۱:۴۹ ب.ظ
چاپ مطلب
ماجرای اغتشاشات یکشنبه‌ شب تویسرکان؛

بریدن گوش و انگشتان دانشجوی تویسرکانی +تصاویر

برادرم خودش را سپر بلای من کرد تعدادی به برادرم حمله کردند و با ضربه قمه، گوش و انگشتان او را قطع کردند. با سنگ و باتوم نیز به من حمله کردند.

به گزارش ماسال نیوز؛ قائم نانکلی، مسئول بسیج دانشجویی شهرستان تویسرکان در گفت‌وگو با خبرنگار خبرگزاری دانشجو، با اشاره به تجمعات رخ  داده در اکثر شهرهای ایران بیان داشت: از روز شنبه ۹ دی ماه زمزمه‌هایی به گوش می رسید که قرار است عده‌ای در روز یکشنبه تجمع داشته باشند و به همین دلیل از همان روز شنبه با دانشجویان قرار گذاشتیم که در مرکز بسیج دانشجویی جمع شوند. قرار ما هم برای روز یکشنبه  ساعت یک در مرکز بسیج دانشجویی روبروی ستاد فرماندهی نیروی انتظامی بود.

نانکی افزود: ساعت ۱۴ بعد از ظهر بود که تعدادی از معترضین جمع شدند و شروع به شعار دادن کردند؛ اما کمی که گذشت رنگ و بوی شعارها سیاسی شد و به همین دلیل پلیس آنها را متفرق کرد؛ اما حدود ساعت ۳ بعد از ظهر از سمت یکی از میدان های شهر جمعیتی حدود ۲۰۰ یا ۳۰۰ نفری به سمت میدان امام خمینی تویسرکان حرکت کردند. با آنکه شعار های ضد انقلابی و سیاسی می‌داند، اما نیروهای پلیس که در دو طرف خیابان بودند، هیچ برخورد قهری با مردم نداشتند و فقط مواظب بودند که این گروه به سمت اماکن عمومی حمله نکنند.

وی در ادامه می‌گوید: ماهم با دانشجویان پایگاه بسیج  همراه جمعیت حرکت می‌‎کردیم و در واقع مراقب بودیم تا اتفاق خاصی رخ ندهد به میدان رشید که رسیدم روبروی فرمانداری، متوجه شدیم که جمعیتی از سمت دفتر امام جمعه بیرون آمدند؛ این افراد به آنجا رفته و آسیب زیادی به دفتر امام جمعه شهرستان تویسرکان وارد کرده بودند. اضافه  شدن این جمعیت ۵۰ نفری به جمعیت معترض کمی شرایط را بحرانی تر کرد. آنها با آجر و سنگ به سمت به سمت فرمانداری حمله کردند و اما پلیس سعی کرد آنها را متفرق کند. جمعیت به سمت کیوسک راهنمایی رانندگی حرکت کرد، سربازان حاضر در محل نتوانستند جمعیت را کنترل کنند.

مسئول بسیج دانشجویی تویسرکان توضیح داد: پیش از این نیز دانشجویان از فرماندار شهر خواسته بودند که امنیت شهر را با وجود احتمال اغتشاش تامین کند؛ اما از آنجا که در فتنه ۸۸ هیچ اتفاقی در تویسرکان رخ نداد، بحث تامین امنیت توسط نیروهای یگان ویژه منتفی شد!

نانکلی در ادامه می افزاید: بعد از حمله به سمت راهنمایی رانندگی جمعیت به سمت سربازان نیروی انتظامی حمله کرده و به سنگ و چاقو تعدادی از آنها را زخمی کردند. ما در این موقع وقتی متوجه شدیم  اوضاع کمی خراب است، به سمت دفتر بسیج دانشجویی برگشتیم. درب های ورودی را بستیم تا کسی وارد نشود؛ اما در همان موقع معترضین به سمت ما آمدند. آنها شیشه های ورودی را شکستند و  قصد ورود به ساختمان را داشتند.

وی گفت: ما سعی کردیم از درب دیگر خارج شویم؛ اما هنوز چند قدمی از دفتر دور نشده بودیم که نزدیک پل هوایی تعدادی از آنها با فریاد «اینها بسیجی هستند» به سمت ما حمله کردند. روی پل هوایی رفتیم؛ اما آنها با سنگ به ما حمله کردند از آن طرف پل هوایی به پایین آمدیم حدود ۴۰ نفر ما را محاصره کردند.
مسئول بسیج دانشجویی تویسرکان در ادامه می گوید: برادرم خودش را سپر بلای من کرد تعدادی به برادرم حمله کردند و با ضربه قمه، گوش و انگشتان او را قطع کردند. با سنگ و باتوم نیز به من حمله کردند. در همان میان متوجه دو ضربه قمه ای شدم که روی سرم فرود آمد مدام ما را کتک می زدند و فحش و ناسزا می گفتند. در همین گیر و دار یکی از معترضین که در میان جمعیت بود ما را شناخت و تلاش کرد تا ما  را از زیر دست و پای جمعیت بیرون بیاورد.

نانکی افزود: با توجه به شرایط بدی که داشتیم، یکی از مردم عادی که خانه اش در نزدیکی محل حادثه بود، ما را به خانه اش برد تا کمی شرایط آرام شود. حدود یک ساعت که خون از سر و صورت ما می ریخت، صاحب خانه آژانس گرفت و ما را به بیمارستان منتقل کرد. تمام اینها در حالی رخ داد که ما نه وسیله ای دفاعی همراه خود داشتیم و نه لباس بسیجی پوشیده بودیم .

وی در ادامه می گوید: ساعت ۶ بعدازظهر به بیمارستان رفتیم در آنجا نیز تعدادی از این افراد به بیمارستان حمله کردند و شیشه های بیمارستان را شکستند؛ اما با دخالت کادر درمانی به بیرون بیمارستان هدایت شدند.

مسئول بسیج دانشجویی تویسرکان در ادامه می گوید: من و برادرم نیز به دلیل وخامت اوضاع به بیمارستان همدان منتقل شدیم. در حال حاضر برادرم به دلیل صدمات وارده تکلم و تلفن صحبت کردن برایش کمی سخت است و  خودم هم شرایط مساعدی ندارم.

معترضان تویسرکانی اهل این شهر نبودند

مسئول بسیج دانشجویی دانشگاه تویسرکان می گوید: نکته ای که در اینجا باید بگویم این است که تویسرکان شهر کوچکی است که اکثر اهالی همدیگر را می شناسند اما افرادی که لیدری گروه را برعهده داشتند اهل تویسرکان نبودند، زیرا حتی مکان های مهم شهر را نمی دانستند و مدام در میان جمعیت می پرسیدند زندان کجاست، کلانتری کجاست و این نشان می داد که آنها با محیط شهر آشنا نیستند. از سوی دیگر شنیده می شد که در گلوگاه های شهر مینی بوس و اتوبوس هایی وارد شدند و سلاح و قمه بین مردم تقسیم کردند. تمام چماق ها مجهز به سیم خاردار و میخ بود و این میزان آسیب را بیشتر می کرد و نشان می داد که این مسئله از قبل برنامه ریزی شده است.