چهارشنبه ۰۷ آذر ۱۴۰۳ , 27 November 2024

تاریخ انتشار : ۲۸ بهمن ۹۶
ساعت انتشار : ۵:۰۰ ق.ظ
چاپ مطلب

امام جمعه‌ای که در چادر زندگی می‌کند + عکس

این روزها هر خبر و حاشیه ای از زلزله سرپل ذهاب جذاب است و می تواند در فضای مجازی برای خود جایی باز کند به ویژه این که امامان جمعه شهرهای مختلف نیز به تازگی مورد توجه رسانه ها قرار گرفته اند و اخبار آنها و زندگی فردی و اجتماعی شان حاشیه ساز شده است.

به گزارش ماسال نیوز؛ خراسان در ادامه نوشت: به این بهانه با حجت الاسلام فاطمی نسب، امام جمعه سرپل ذهاب گفت و گوی کوتاهی داشتیم. وی در این گفت وگو با بیان این که منزل، دفتر و مصلای نماز جمعه سرپل ذهاب تخریب شده است، اظهار کرد: من بیش از دو ماه از زمان زلزله را در چادر زندگی کردم اما شورای تامین شهرستان به خاطر مشکلات اخیر و با اکراه و اصرار کاری کردند که مجبور شویم کانکس را قبول کنیم. اکنون هم در کانکس زندگی می کنیم.

وی افزود: کانکس به ما  تعلق می گرفت. منزل ما هم صددرصد تخریب شده و جزو اقشاری بودیم که می توانستیم کانکس دولتی بگیریم اما خودم نمی خواستم در کانکس زندگی کنم و الان هم برای من سخت است چون می خواهم مثل مردم زندگی کنم. عکسی که از من منتشر شده از قبل است و الان در کانکس هستم.

وی درباره این که «چرا شورای تامین اصرار داشت در کانکس زندگی کنید؟» گفت: شورا تاکید داشت که در چادر هلال احمر ، تامین امنیت سخت است و ممکن است مشکلی پیش بیاید یا کسی عمدا چادر را آتش بزند. البته هنوز هم میل خودم این است که در چادر باشم چراکه وقتی کسی به من مراجعه می کند و تقاضای کانکس دارد چون خودم در کانکس هستم، داستان رطب خورده و منع طرب پیش می آید و نمی توانم او را درک کنم. البته باید بگویم که اگر بیش از دو ماه در چادر زندگی کردم به خاطر بی توجهی مسئولان نبود و من خودم می خواستم در چادر باشم.

وی ادامه داد: خودم از روز اول زلزله تاکنون بیش از ۳۰۰کانکس اهدایی خیران را توزیع کرده ام و به خواست خودم این وضعیت را انتخاب کرده بودم.

وی در پاسخ به این سوال که آیا خانواده هم همراه شما زندگی می کنند؟ گفت: بله با هم زندگی می کنیم و یک بچه هم دارم … هیچ گلایه ای  هم نداشتند. واقعیت این است که وقتی ما قبول کردیم امام جمعه یک شهر باشیم و در زمان راحتی و خوشحالی کنار مردم بودیم باید در زمان سختی هم یار مردم باشیم و کاری کنیم که بیشتر بتوانیم مشکلاتشان را بفهمیم. خانواده ما هم چون با شناخت این راه را انتخاب کردند راضی بودند و اگر راه سخت تر هم بود، قبول می کردند.