به گزارش ماسال نیوز، دیشب حوالی ساعت ۱:۳۰ تازه خبر آتش سوزی مجدد در ییلاقات را شنیدم و با ۳ نفر از دوستان به سمت ییلاقات حرکت کردیم.
در مسیر، باد خسارات زیادی به تاسیسات شهری و املاک مردم وارد کرده بود. چندین درختِ #شکسته شده و در مسیر مانده، حصار شکسته و تابلوهای تبلیغاتی کج و معوج شده بخشی از این مشاهدات بود.
حتی درختی در کنار پایگاه هلال احمر بر زمین افتاده و ظاهرا کانکس پایگاه هم تحت تاثیر باد کمی حرکت کرده بود و دیواره های دهیاری اندکی تاب برداشته بود.
در راه خودروی #آتش_نشانی شاندرمن را دیدیم که در حال بازگشت به سمت شهر است.
حوالی ساعت ۲ به نزدیکی های بقعه شالما رسیدیم. مجموعه ای از خودروهای نظامی و امدادی در این نقطه تجمع کرده بودند و از ورود خودروهای متفرقه به مسیر ییلاقات جلوگیری میکردند.
باد بسیار شدید بود به نحوی که اگر شیشه خودرو را پایین میکشیدیم شدت باد خودرو را تکان می داد.
به دنبال #مسئولی برای مصاحبه گشتیم اما تنها چند فرمانده حوزه و پایگاه و اعضای هلال احمر حضور داشتند و کسی #حاضر به مصاحبه نشد.
برای ما سوال بود که چرا این حجم از نیروهای مردمی، بسیج، هلال احمر و … در این جا تجمع کرده اند و بالا نمی روند.
حاضرین می گفتند باد گرم بسیار شدید است و چون حریق در دل جنگل هاست عملا با این شرایط هوایی امکان خاموش کردن نیست.
پاسخی که برای ما #قانع_کننده نبود.
به سمت بالا حرکت کردیم.
یکی از همراهانمان دو پتو با خودش آورده بود تا شاید در اطفای حریق کمک حال باشد.
حوالی منطقه رامینه مجددا تجمع خودروهای چشمک زن هلال احمر را دیدیم. پایین آمدیم. ریاست اداره هلال احمر به همراه چندین نیروی این جمعیت و جمعی از مردم از پایین مشغول دیدن چشمک زدن های نور آتشی بودند که بالای جاده دیده می شد.
همه از اطفای حریق #نا_امید بودند چون عملا امکانات برای خاموش کردن تنها چند #بیل بود و چند #کپسول نا قابل!
در این منطقه خودروهای آتش نشانی شهرستان عملا نمی توانستند به هیچ وجه به قسمت های بالای جنگل دسترسی داشته باشند مگر شلنگ های بلند مخصوص می داشتند (نمی دانم اساسا چنین چیزی وجود دارد یا نه.) و امکانات دیگری هم در کار نبود!
در نهایت چند نفر از نیروهای مردمی و هلال احمر به سمت بالا حرکت کردند. ما هم همراهشان به سمت مرکز آتش رفتیم.
مسیر به شدت شیب داشت و در فاصله دویست سیصد متری جاده تا بالای کوه در آن قسمت که دچار حریق بود، چندین بار نزدیک بود بیفتم.
به آتش که نزدیک شدیم شرایط بسیار سخت بود. چندین و چند درخت در آتش می سوختند و باد گرم این آتش را مثل #ذغال کبابی، می نواخت و شعله ور تر می کرد. باد دود را در محوطه منتشر میکرد و دید حاضرین را با مشکل مواجه می کرد و چشم ها را می سوزاند.
وقتی به آتش رسیدیم عملا نا امید شدیم. آتش گله به گله اما در جاهای مختلف به شدت گسترده بود. هر چه بالاتر می رفتیم باز هم نشانی از آتش در دورتر دیده می شد. چند نفر از حاضرین از جمله دوست همراه ما با پتو و بیل تلاش کردند تا آتش را کمی کم کنند اما عملا هیچ تاثیری نداشت.
بعد حدود ۲۰ دقیقه مشاهده آتش و ناامیدی از از هر کاری، پایین آمدیم. #بیل همراهمان را مجدد به هلال احمر تحویل دادیم. آنها برای ادامه کارهایشان به سمت پایین (شهر) رفتند و ما به امید یافتن جایی که شاید بتوان کار بیشتری برایش کرد کرد، به سمت #گیلوان.
روایت مردمی یکی از شاهدان عینی از آتش سوزی شب گذشته
بعد حدود ۲۰ دقیقه مشاهده آتش و نا امیدی از از هر کاری، پایین آمدیم. بیل همراهمان را مجدد به هلال احمر تحویل دادیم. آنها برای ادامه کارهایشان به سمت پایین (شهر) رفتند و ما به امید یافتن جایی که شاید بتوان کار بیشتری برایش کرد، به سمت گیلوان.
دقیقا نمیدانم اما چند کیلومتری از آن منطقه باز هم بالاتر رفتیم. در مسیر تکه های درخت افتاده بود و حرکت خودرو را با ریسک همراه میکرد.
♦️عملا خبر خاصی از حضور خودروهای اداراتی همچون منابع طبیعی، راه و شهرسازی، آتش نشانی و هلال احمر در آن ساعات در بالادست نبود. لا اقل ما ندیدیم.
در این مسیر یک یا دو #خودروی آتش نشانی را در حال برگشت به سمت پایین دیدیم. وزش باد از سویی و نا امیدی از سویی دیگر مانع شد که متوقفشان کنیم و درباره شرایط بپرسیم.
♦️در مسیر، در نطقه ای قرار گرفتیم که مشرف به همان منطقه ای بود که لحظاتی قبل میخواستیم خاموش کنیم. چند لحظه قبل در میان آتش تنها چند درخت شعله ور دیده می شد اما از اینجا، مجموعه ای گسترده از درختان شعله ور در تاریکی شب مثل #ستارگان بیشمار آسمان دیده می شد. سعی کردیم عکس بگیریم اما دوربین توان عکاسی در تاریکی شب نداشت. صحنهی تلخی بود.
♦️در نهایت به نزدیکی های #هتل_خانی رسیدیم جایی که آتش بسیار #گسترده_تر از پایین بود. منطقه ای نسبتا گسترده درگیر آتش شده و درختان با فواصل ۱۰ تا ۵۰ متری هر کدام مستقلا آتش گرفته اند و باد قطعات آتش و دود را با خود به هر طرف می برد.
سه چهار خودرو در حاشیه خیابان پارک بودند که دو تاشان #پلاک_قرمز بودند و ظاهرا متعلق به جنگل بانی و منابع طبیعی. از اینکه اینجا، اوج آتش در حالی که مشغول پایین آمدن است، خبری از خودروهای پرشمار ادارات- که در افتتاحیه ها #قطار می شوند- نبود تعجب کردم. شاید آنها هم نا امید رفته بودند به خانه هایشان.
این منطقه برخلاف قبلی قابلیت این را داشت که خودروی آتش نشانی از پایین برخی درخت ها را کنترل کند. چون شمار درخت های در حال سوختن بسیار بیشتر و از همان حاشیه جاده شروع شده بود.
♦️ با یکی از پرسنل اداره منابع طبیعی هم صحبت شدیم. گفت با اره موتوری چندین درخت را انداخته ایم تا ایستاده ماندنش منجر به سرایت بیشتر آتش نشود. گفت دیگر اره موتوری #کم است و دست دوستان دیگر که مشغول کارند.
خودشان هم نا امید مشغول تماشا بودند.
در حالی که از ما خداحافظی کرد و داشت می رفت سمت خودروی خودش، پرسیدم آقای فرماندار بالادست تر هستند؟!
“بله” ای حواله ما کرد و رفت!
منظورم از فرماندار شخص نبود، #مسئولین_شهرستان بود.
♦️البته صبح فردا با تصویر منتشر شده در کانال فرمانداری مشخص شد که ساعت ۴ صبح یعنی همان حدودها که ما داشتیم با این آقا صحبت می کردیم، مسئولین مشغول جلسه با معاونت عمرانی استانداری در جلسه مدیریت بحران فرمانداری ماسال بودند. در نهایت هم اعلام شد ۶۴ هکتار از جنگل های ماسال در آتش سوخته است!
حتی در کانال فرمانداری نوشته اند در پی تشکیل این جلسه صبح امروز آتش مهار شد!
باشد! تقبل الله!
از محتویات دقیق این جلسه و اینکه در آن درباره کمبود حتی بیل (!) سخنی به میان آمد یا نه خبری ندارم. چه راهکار ویژه ای اتخاذ شد که آتش صبح کنترل شد نمی دانم. اما امیدوارم برای آتش سوزی های بعدی لاقال کمی بیل ذخیره و انبار کنند تا به دست مردم بدهند.
در نهایت ما هم دست از پا درازتر برگشتیم.
برق ماسال رفته بود.
شاندرمن اما اوضاع بهتر بود.
در مسیر بازگشت با همراهمان صحبت می کردیم. می گفت برای ما اولین تجربه دیدن آتشی در این وسعت در جنگل هاست اما مسئولین هم اولین بار است این چنین غافل گیرشده اند؟
♦️ #دریغ از یک خودرو با شلنگی بلند تر . #دریغ از ۵۰ تا، ۱۰۰ تا بیل (بیل به تعداد کافی چیز زیادی برای ستاد #مدیریت_بحران یک شهرستان است؟!). دریغ از چندین کپسول آتش نشانی. #دریغ از هر نوع #ابزار خاموش کردن آتش که ما نمی دانیم و آنها طبیعتا به واسطه تجربه شان می دانند و می شناسند.
حوالی ۵ می رسم خانه و چیزی که ذهنم را درگیر کرده تعطیلات است.
همه با هم دور هم تعطیلیم!
#تعطیلات خوش بگذرد.
سلام
این گزارش غم انگیز در وبگاهِ «جنگلِ مظلوم» منتشر شد.
در این چند روز همزمان از شرق استان گیلان تا غرب و نقاطی دیگر در شمال میهن ما خبر آتش سوزی جنگل ها واقعن دلخراش بود. بار ها و بار ها در این سال ها به این اندیشیده ام که آیا هواپیما های آتش نشانی برای ایران که دارای جنگل های کوهستانی است کمتر از هواپیما های مسافربری و نظامی اهمیت دارد!؟ اگر جواب نه می باشد، پس چرا در چنین آتش سوزی های دلخراش و ویرانگری، مردم باید فقط با بیل و … جنگل های آتش گرفته را خاموش نمایند!؟
میدونم که اجازه نمیدید حرفم چاپ بشه…ولی باید بگم که متاسفم براتون! اینقدر درگیر این داستانهای مزخرف بچگانه شدید که یادتون رفت اصلا رسالت و نقش شما تو این دنیا چیه!
امروز وقتی خبر آتش سوزی توی ماسال رو شنیدم به عنوان یک ایرانی واقعا ناراحت و ناامید شدم! خبری که قبلش حدس میزدم اتفاق بیافته. چون چند روز قبلش توی استانهای غربی کشور باد خسارات برجای گذاشته بود. یعنی اگر یک بچه سه ساله هم مدیر بحران استان میشد میفهمید که بعد نوبت استانهای همجوار خواهد بود و از قبل تدراکات لازم رو میدید!…و این فقط نمونه مشتی از خروار است…چطور ممکنه توی یک کشوری مسولین کشور اینهمه بی خیال مسئولیتی که بهشون سپرده شده باشند و همگی مشغول خاله زنک بازی جریانهای کثیف و بی هدف و تخریبی سیاسی باشند! همگی مسئولین عزیز اطلاع دارند که فلان دختر از فلان نفر فلان قدر تراول گرفته ولی هیچکدوم نمیدونن وظیفه اونا دقیقا تو این مملکت چیه و برای چی دارند “حقوق” میگیرند!!! همه شدند ملا…همه شدند معلم …همه شدند همه چیز دان… همه چیز غیر اون مسئولیتی که برعهده اشونه! متاسفم برای این مردم و این کشور!!!
آقای فرماندار که مبخواهی طرح بوم گردی و گردشگری تو اراضی ملی را اجرا کنی و شعار میدی اینطوری از اراضی ملی حفاظت میکنی؟
گردشگر رو دعوت میکنید که درامد ایجاد کند آیا گردشگری فرهنگش رو یاد گرفته؟بلد هست موقع رفتن آتش رو خاموش کنه که اینقد خسارت ایجاد نشود و اراضی ملی از بین نرود؟
شما اراضی جنگلی رو احیا میکنید؟
گردشگری هست یا وبرانگری؟
ییلاقات گردشگری هست یا هزار کار ….
نظارت با کی هست،؟
گشت محافظت از جنگل و ناموس مردم ماسال کجا هست؟
والا از این نوع گردشگری به تنگ اومدیم آسایش نداریم
با سلام،
الف)هر قرن = ١٠٠ سال
ب) ما ٤ قرن از دنيا عقبيم
سوال: ما چند سال از دنيا عقبيم؟؟
وقتی بخشدارمرکزی ورییس منابع طبیعی وسپاه ومحیط زیست وشهرداری وشوراهاودهیاران وماشین آتش نشانی دهیاری تاسکوه وتعاونی دهیاران وبخش خصوصی طرف قرارداد باتعاونی دهیاران ودیگرادارات مربوط همه ازاول شب وازشروع آتش سوزی درصحنه حضور داشتندمنظورتون از نبودن مدیران کیاهستند؟؟ماسال نیوز این شیطنت ها برای کمک به مردم وشهرستان نیست…خداهدایتتان کند
جناب فرزند شهید؛
چرا شماها فقط یاد گرفتید از مسئولین دفاع کنید؟
نگرانید روزی که خودتون مسئول رده بالا شدید(که احتمالا هم میشید) کسی از شما خرده نگیره؟؟؟
جنگل و منابع طبیعی شمال تو همین چند روز حساس بخش عظیمیش نابود شد. مقصرم من هستم؟
بله گردشگر آتیش روشن کرد، فرضا من مدیر و مسئول نباید راه مقابله با اینگونه حوادث رو بلد باشم؟ یعنی فقط بلد بودن رابطه بازی برای کسب پستهای مدیریتی آنچنانی برای دنیا و آخرت کافیه؟
خوب تموم مسئولین حضور داشتن که چی؟ مگه ما گفتیم مسئول باید بیل ورداره بره آتیش رو خاموش کنه؟ اینو که یه کارگر بی سواد با ماهی ۱۰۰ هزار تومن حقوق هم بلده انجام بده!
تو رو خدا اینقدر خون مردم رو با این حرفاتون بجوش نیارید!
کاری کنید که نام نیک از خودتون بجا بذارید، نه لعن و نفرین!