به گزارش ماسال نیوز، در روزهای اخیر سخنان و مطالب مختلفی درباره نحوه جداسازی سه روستای مشه که، رزیندول و کیشه خاله از بخش شاندرمن یا بخش مرکزی شهرستان ماسال مطرح شده است.
بررسیهای نهایی ماسال نیوز (با تحریریهای متشکل از شهروندان ماسالی و شاندرمنی)، فارغ از هر گونه تعصبات غیرمنطقی، موارد زیر را نشان میدهد:
۱-پیش از سال ۱۳۷۰: براساس آمار درگاه ملی آمار ایران؛ این سه روستا در گذشته یعنی دهههای پیش از ۷۰، همواره جزئی از ماسال بوده است.
۲-سال ۱۳۷۰: از سال ۱۳۷۰ در تقسیمات کشوری این سه روستا بنا به دلایلی نامعلوم از ماسال به شاندرمن منتقل شد که همین موضوع منشأ اختلافات بعدی شد با این وجود اما امور اداری آن همچنان در ماسال انجام میشد.
۳- سال ۱۳۷۶: در این سال و همزمان با شهرستان شدن ماسال و بخش شدن شاندرمن تصمیم گرفته شد تا این سه روستا مجدداً به لحاظ تقسیمات جغرافیایی به ماسال الحاق شود اما در عمل کاری از پیش نرفت.
۴- سال ۱۳۸۲: در این سال در پی اعتراض شورای شهر شاندرمن (در سال ۱۳۸۱) پرونده اداری این سه روستا نیز (همچون تقسیمات کشوری) به شاندرمن واگذار شد.
۵- سال ۱۳۹۶: در پی اعتراض برخی ساکنان و عدم شرکت در انتخاباتهای شورای روستای گذشته و تهدید به عدم ثبت نام نامزدها در انتخابات شورای جاری، مجدداً در سال ۹۶ این سه روستا از لحاظ اداری به ماسال واگذار شد و در انتخابات هم جز بخش مرکزی ماسال محسوب شدند. اما همچنان تقسیمات کشوری بدون تغییر مانده و این سه روستا در تقسیمات رسمی کشوری جز شاندرمن هستند.
۶- پنجم دی ماسال ۱۳۹۶: جهت اجرای مراحل رسمی انتقال سه روستای کیشه خاله، رزین دول و «مشه که» از بخش شاندرمن به بخش مرکزی ماسال، بازدید مشترکی از سوی بخشداران ماسال و شاندرمن، معاون فرماندار ماسال و کارشناسان استانداری از این روستاها انجام گرفت.
توضیحات تکمیلی:
درآمیختگی خونی ماسالیها و شاندرمنیها شاید در کمتر جایی دیده شود. اینجا خانوادههای پدر ماسالی و مادر شاندرمنی و مادر ماسالی و پدر شاندرمنی زیادند و تقریباً خانوادهای نیست که چنین ترکیب جمعیتی نداشته باشد. نسل امروز هم به همین شکل درآمیختگی خونی دارند. شاید بتوان گفت همه ماسالیها و شاندرمنی ها با هم به نحوی وابستگی خانوادگی دارند. اختلافات در سالهای دور شاید بسیار کمتر بود اما برخی اتفاقات از سوی برخی مسئولان رقم خورد و اختلافاتی را دامن زد که شاید صدها سال باید بگذرد تا گرد فراموشی روی این اختلافات را بپوشاند.
سال ۷۰ مسئولان وقت شهرستان تالش دست به تغییراتی در نقشه تقسیمات سیاسی شهرستان زدند که ریشهی اختلاف تاریخی در شهرستان ماسال بین شاندرمنیها و ماسالیها شد. در این تصمیم نادرست؛ سه روستای رزین دول، مشه که؛ و کیشه خاله در نقشه تقسیمات کشوری از ماسال به بخش شاندرمن منتقل شدند اما امور اداری مردم همچنان در بخش مرکزی ماند. انتقال روستاها به شاندرمن بعدها منجر به مشکلات و اختلافات بین مردم شد.
بعدها برخی در شاندرمن تصور کردند این سه روستا همیشه متعلق به شاندرمن بودهاند اما ماسالیها تلاش کردهاند آنها را به بخش مرکزی واگذار کنند. به همین دلیل هم؛ شورای دوره اول شهر شاندرمن درباره این موضوع اعتراض کرد و پیگیریهای این شورا منتهی به انتقال امور اداری این روستاها به شاندرمن شد.
مشکلات و اختلافات بعدها بیشتر از این شد. یکی از مهمترین مشکلات به وجود آمده این بود که در زمان انتخابات شوراهای سوم و چهارم روستاها؛ نامزدهای انتخابات برای ثبت نام باید براساس تقسیمات کشوری به بخشداری شاندرمن مراجعه میکردند و همین امر باعث شد اهالی که خود را تافته جدا بافته از شاندرمن و جز بخش مرکزی میدانستند انتخابات شورا را تحریم کنند. به این ترتیب در دورههای سوم و چهارم در روستاهای نامبرده شده انتخابات شوراهای اسلامی برگزار نشد.
با این وجود بحث انتقال رسمی روستاها به بخش مرکزی همچنان داغ بود و هر چند وقت یک بار موجب تشدید اختلافات بین ماسال و شاندرمن میشد.
در همین خصوص سید رضا جوادپور فرماندار وقت شهرستان ماسال، ۱۴ اردیبهشت ۹۲ در گفتگو با خبرنگار ماسال نیوز در خصوص انتقال این روستاها اظهار کرد: این روستاها ۱۵ سال پیش و از زمان تبدیل شدن ماسال به شهرستان و شاندرمن به بخش (۱۳۷۶)، بصورت توافقی به بخش مرکزی واگذار شده بودند اما همچنان در تقسیمات کشوری جزء شاندرمن میباشند.
نامه اعتراضی اعضای شورای دوره چهارم شهر شاندرمن در تیر ماه سال ۹۴ به فرماندار وقت و سایر مسئولین و ادعای احتمال بروز گسست امنیتی-اجتماعی در شهرستان در صورت الحاق این سه روستا به بخش مرکزی، از حاشیههای رسمی دیگر این تصمیم تاکنون بوده است.
سال ۹۶ اما با تصمیم به جای مسئولان، نامزدهای انتخابات شوراها دیگر لازم نبود به بخشداری شاندرمن بروند و به این ترتیب، پس از سالیانی طولانی مردم رزین دول، مشه که و کیشه خالی توانستند در انتخابات شوراها شرکت کنند.
پنجم دی ماه ۹۶ نیز کارشناسان استانداری جهت الحاق رسمی این سه روستا از منطقه بازدید کردند. این بازدید جهت اجرای مراحل رسمی انتقال سه روستای کیشه خاله، رزیندول و مشه که از بخش شاندرمن به بخش مرکزی ماسال و با حضور بخشداران ماسال و شاندرمن، معاون فرماندار ماسال و کارشناسان استانداری از این روستاها انجام گرفت.
نکته مهم در این جریان اختلاف بر انگیز ریشه یابی دقیق موضوع است. چه کسی یا کسانی به این اختلاف دامن زدند. پاسخ به این پرسش ساده است. همان مسئولانی که در سال ۷۰ بدون فکر و در تصمیمی غیرعقلانی تلاش کردند سه روستا را از یک بخش شهرستان کنده و به بخش دیگر انتقال دهند.
اینکه مسئولانی تصمیم گرفتند برای رفع یک مسئله مقطعی (که هنوز بصورت دقیق مشخص نشده که چه مسئلهای بوده است)، سادهترین تصمیم را بگیرند و در تقسیمات جغرافیایی دستکاری کنند آیا نباید به عواقب این کار میاندیشیدند. متأسفانه بسیاری از مسائل قبل از اینکه منجر به اختلاف و تفرقه در جامعه شود از سوی مسئولان و با برگزاری نشستها و جلسات مشترک قابل حل است اما مسامحه کاریها و طمع برای جمع کردن چند برگه رأی بیشتر منجر به مسائل بعدی شده است.
به عنوان مثال؛ در جریان گردنه حیران آستارا؛ همه چیز مشخص و در تقسیمات جغرافیایی کشور محدوده آستارا و اردبیل تعیین شده است اما عدهای از مسئولان به جای اینکه در جلسات خصوصی خود مسائل را حل کنند برای محبوب شدن در دل مردم منطقه خود دست به مصاحبههای احساسی میزنند. مسئولانی که برای جمع کردن چند برگه رأی حاضرند ریشه اختلاف را در بین گیلانی و اردبیلی، تالشی و خلخالی و ماسالی و شاندرمنی بکارند باید مورد لعن و نفرین مردم قرار بگیرند.
آنها به دنبال حل مسئله نیستند و تنها به دنبال جمع کردن چند برگه رأی بیشتر برای انتخابات هستند.
آیا مسئله حیران باید به درگیری بین مردم گیلان و اردبیل و کشته شدن چند نفر منتهی شود تا مسئولان دو استان با یکدیگر جلسهای برگزار کنند و موضوع را خاتمه دهند؟
درباره موضوع جدا شدن سه روستای بخش مرکزی نیز امروز مسئولان باید همه جوانب را در کنار هم در نظر بگیرند. بحث جدا شدن این روستاها در سال ۷۰ کلید خورده است اما مردم منطقه همچنان خود را بخشی از ماسال میدانند و امروز بازگشت آنها به بخش شاندرمن خود منتهی به اختلافاتی جدید و عدم پذیرش از سوی اهالی این روستاها خواهد شد. مسئولان باید این مسئله را با برگزاری نشستهایی در داخل همین روستاها حل کنند و اجازه ندهند دامن این اختلاف شهرستان ماسال را فرا بگیرد. نکته مهم دیگر اینکه مسئولان باید توجه داشته باشند که بعد از این نباید دست به چنین اقدامات غیرعقلایی بزنند و برای خود لعن ابدی و برای مردم اختلاف دائمی بخرند.
سلام و درود
سر قضیه گردنه حیران که که به ادعای پان ترکا جز سرزمین آذربایجان خیالی است.از نماینده تالش هیچ واکنشی نسبت به این مسئله و حتی اراجیف قاضی پور نشد.فقط نماینده آستارا و جعفرزاده نماینده رشت واکنش های نسبت به این مسئله شد. واقعا برای آقای شکری متاسفم که نماینده تالش بزرگه