به گزارش ماسال نیوز؛ سعدالله زارعی در هفته نامه صبح صادق نوشت:
تهدید حجتالاسلام روحانی رئیسجمهور کشورمان به اینکه ممانعت از صدور نفت ایران به صادر نشدن نفت از سوی دیگران نیز منجر میشود، باید باورپذیر میشد و دشمن آن را «معتبر» تلقی میکرد؛ چرا که تهدید یک رئیسجمهور که درست یا نادرست در یک «جناح» و نه در اندازه ملی دیده میشود، میتوانست از سوی مخاطب یک اظهارنظر تبلیغاتی و گذرا تلقی شود، به خصوص اینکه پیشتر نیز از این نوع اظهارنظرها از سوی مقامات ارشد دولت ایران ابراز شده و در عمل به جایی نرسیده بود. در واقع نامه سردار سلیمانی خطاب به «رئیسجمهوری اسلامی ایران» معتبرسازی تهدید ایران بود و به همین دلیل هم جهان تهدید آقای روحانی را جدی گرفت. در این زمینه توجه به چند نکته ضرورت دارد:
۱ـ مخاطب اصلی و مؤثر سخنان رئیسجمهورـ مبنی بر اینکه معنا ندارد نفت ایران صادر نشود و نفت منطقه صادر شودـ یک کشور بیشتر نبود؛ «عربستان سعودی». این کشور هماینک روزانه حدود ۵/۸ میلیون بشکه نفت صادر میکند و در پی موضعدونالد ترامپ مبنی بر تلاش آمریکا برای قطع صادرات نفت ایران، اعلام کرد، جای خالی صادرات نفت ایران را پر میکند. هماینک حدود ۲۰ درصد از نفت عربستان از طریق خلیجفارس و حدود ۸۰ درصد آن از طریق دریای سرخ صادر میشود. آقای روحانی وقتی از نفت منطقه سخن میگوید، دقیقاً منظورش نفت عربستان است؛ چرا که حجم صادرات کشورهای دیگر در مقایسه با صادرات عربستان به اندازهای نیست که مؤثر شمرده شود. عربستان سعودی از بدو پیروزی انقلاب تلاش کرد تا حد امکان یقه خود را در خلیجفارس از دست ایران جدا کند و لذا پایانههای نفتی خود را به سرعت و با هزینه بسیار و پذیرش مخاطرات آن به سواحل دریای سرخ منتقل کرد. امروز بخش زیادی از این سواحل نیز برای عربستان سعودی امنیت کافی ندارد و حتماً میتوان گفت امنیت پایانههای نفتی عربستان در خلیجفارس به نسبت سامانههای نفتی آن در دریای سرخ وضع بهتری دارد.
نامه سردار سلیمانی به آقای روحانی در جایگاه «رئیسجمهور» در واقع به عربستان، آمریکا و اروپا یادآور شد که هر قدم به سمت محدودسازی ایران در صادرات نفت در واقع برداشتن یک قدم به سمت خارج کردن عربستان از چرخه صادرات نفت و ایجاد بحران نفتی به خصوص برای اروپاست. در حقیقت گرفتن امنیت از صادرات نفت از ساحل عربستان در دریای سرخ نه تنها مانع افزایش صادرات نفت عربستان میشود؛ بلکه صادرات آن را از اندازه کنونی نیز کاهش میدهد.
۲ـ نامه سردار سلیمانی پر کردن دست رئیسجمهور حین مذاکره او با سه کشور اروپایی نیز به شمار میآید. اروپاییها در حین اصرار تیم مذاکرهکننده ایرانی مبنی بر، رفع موانع از مراودات بانکی بین ایران و اروپا این ابهام را مطرح میکردند، به فرض که بانکها همراهی کنند، اما توقف صادرات نفت ایران که از سوی ترامپ دنبال میشود، مجوزهای بانکی را بیاثر میکند. نامه سردار سلیمانی به طرفهای اروپایی یادآور شد که تحقق خواستههای آمریکا در منطقه آسان نیست و راههایی برای خنثی کردن مطالبات غیر قانونی ترامپ وجود دارد. به همین دلیل پس از نامه، مذاکرات بین چهار کشور تا حد زیادی از آن فضا خارج شد. حال نوبت تیم دیپلماسی ماست تا این پشتوانه را به «نقد اقتصادی» تبدیل کند. مبادا طرف اروپایی با این برداشت که ایران تحت هیچ شرایطی از برجام خارج نمیشود، از تن دادن به تعهدات خود در برجام طفره برود و در عمل اروپا نیز از آن خارج شود، در حالی که ایران همچنان به طور یکطرفه بار سنگین اجرای تعهدات خود را بر دوش داشته باشد.
۳ـ نامه سردار سلیمانی در عین حال دو نکته دیگر نیز داشت که متأسفانه سبب بروز برخی بگومگوها در بین بخشی از نیروهای دلسوز حزباللهی شد.
لحن صمیمی نامه و اشاره به سوابق آقای «حسن روحانی» و تکریم مواضع اخیر ایشان که با واژه «دستبوسی» توأم گردید، سبب انتقاد بخشی از نیروهایی شد که به مواضع رئیسجمهور در یک جمعبندی و در مجموع اعتراض دارند و آنها را سبب بروز مشکلات کنونی در عرصه سیاستهای داخلی و خارجی کشور به شمار میآورند. این نیروها معتقدند؛ «اسطوره جهاد و شهادت» که اینک بر تارک منطقه میدرخشد، نباید هزینه میشد.
واقعیت این است که «نامه سردار سلیمانی به رئیسجمهوری» درواقع تلاشی بود برای برهم زدن نقشه دشمن ملت ایران که به دنبال استفاده از ابزار تحریم و تشدید فشار است. به یاد داشته باشیم که یکی از موضوعاتی که دشمن برای مؤثر واقع شدن فشارهای خارجی روی آن حساب کرده است، ایجاد دو دستگی در میان مسئولان بخشهای مختلف کشور است. این موضوعی بود که در داخل نیز به آن دامن زده و میدان آن هر روز فراختر میشد. نامه سردار سلیمانی یکی از هدفگذاریهای آمریکا را عقیم کرد و عملی به جز «لحن کاملاً صمیمانه» نمیتوانست این فضا را منعکس کرده و آن هدف شیطانی را کور کند. وقتی سردار سلیمانی با همه عظمتش برای حل مشکلات مردم به میدان میآید، همانگونه عمل میکند که در موقع مشکلات بزرگ امنیتی منطقه عمل میکند؛ حضوری گرم، در خط مقدم و خاکسارانه. لذا نباید گمان کرد که قدردانی از موضعی انقلابی در هنگامه حساس حل مسئله و در حالی که دشمن تلاش میکند دولت ما را در کادری بسته و سردرگم به دام اندازد و به گوشه رینگ ببرد، معنایی به جز بنبستشکنی دارد، بله، سردار هر دستی که گرهی از کار این مردم بگشاید را میبوسد، کما اینکه هرکسی که درکی انقلابی دارد این موضع را درمییابد و گرفتار وساوس نمیشود.