به گزارش ماسال نیوز، وضعیت این روزهای اقتصادی ایران حاکی از ناکارآمدی دولت است و همگان از حامیان تا منتقدان بر این موضوع اتفاق نظر دارند؛ دولت تدبیر و امید به نظر برنامهای برای این وضعیت ندارد و هر روز شاهد جابهجایی قیمتها هستیم و التهابات بازار ارز در کنار افزایش قیمت کالاهای خوراکی و مورد نیاز مردم باعث شده شاهد کاهش قدرت خرید آنها باشیم.
اما بحث از مشکلات اقتصادی، معیشتی و آینده است. از افزایش گرانی گرفته تا رشد نرخ دلار، ارز و سکه. چرا قیمتها بالا میرود؟ چرا وضعیت اقتصادی (بدون رو دربایستی) در شرایط بد و خطیری قرار گرفته است؟ چرا قدرت خرید مردم کاهش یافته است؟ و از همه مهمتر اینکه چرا مسئولین پاسخگوی وضعیت موجود نیستند و آقایانی که در راس کار هستند به جای پاسخگویی به عملکرد خود سکوت کردهاند؟!
این سوالات در چند وقت اخیر در همه جا مطرح است و مردم با خود میگویند که چه کسی و کدام مسئول باید پاسخ سوالشان را بدهد؟! چرا کسی در مورد گرانیها حرفی نمیزند؟
بخشی از دغدغه مردم را با نگاهی به قیمت سکه و دلار میتوان دید و متوجه نابسامانی و عدم کنترل بازار در موضوع سکه و ارز شد و حس کرد؛ افزایش لحظهای قیمت طلا و ارز و تاثیر آن در گرانیها و ملتهب کردن بازار، نشان از عدم توانایی مدیران اقتصادی در کنترل بازار دارد. حتی تغییر رئیس کل بانک مرکزی هم مشکلی را حل نکرد و برنامهها و سخنان عبدالناصر همتی هم چند هفته بیشتر نتوانست جلوی افزایش قیمتها و افت ارز و کاهش ارزش پول ملی را بگیرد.
در این شرایط که دشمن جنگ اقتصادی را آغاز کرده است، باید مسوولان و دولتمردان با تمام قوا در میدان باشند اما بیتحرکی و نداشتن عزم در دولت باعث شد در کنار افزایش قیمت طلا و ارز، شاهد افزایش قیمت خوراکیها و کالاهای مورد نیاز مردم هستیم، از قیمت پوشک که تا مرز ۱۰۰ هزار تومان هم رفت، گرفته تا قیمت برنج، رب، دارو، مواد غذایی، بلیتهای سفر، گوشت و… این آخریها قیمت گوجه فرنگی که از ۷ هزار تومان هم عبور کرد.
وقتی تمام این موارد کنار هم چیده میشود میتوان به راحتی فهمید که تیم اقتصادی دولت، قدرت مدیریت نداشته و نشانههای عدم کنترل به وفور دیده میشود.
البته اینجا پرسشی که در ذهن ایجاد شده، این است که مسئول وضعیت موجود چه کسی است؟ آیا دولت دکتر روحانی به عنوان دستگاه اجرائی و مسئول اول اداره کشور نباید پاسخگو باشد؟ و جز رئیس دولت و وزرا چه کسی باید جوابگوی ملت باشند و برای دغدغههای مردم و علی الخصوص جوانان فکری کنند و از وضعیت اقتصادی – اجتماعی حرف بزنند؟ اگر هستند که چرا از آنها حرفی که تسکین و آرامش به مردم بدهد شنیده نمیشود؟ صد البته در مواردی که صحبت شده است نیز با دادن وعده و قول و اینکه در آینده چنین میکنیم و چنان، از مسئله به سادگی عبور میکنند.
آیا دولت نباید برای وضعیت سکه و ارز و شخص وزیر اقتصادی که وجود ندارد، برنامه داشته باشند؟ رئیس جمهوری وعدههای خود را فراموش کرده است که با چه هیجان و شوری در زمان انتخابات بیان میکردند و قول میدادند که اگر ما نیاییم وضعیت بد میشود و شرایط زندگی سخت؟
شخص اسحاق جهانگیری که چند روز قبل در اظهاراتی میگوید «در دشواریها و تگناهای کنونی باید بیش از هرکس به دانش آموز، دانشجو، معلم و استاد چشم امید داشت» آیا از درد جامعه خبر دارد؟ از قیمتهای بازار، وضعیت زندگی مردم و شرایط همین دانشجو و معلمی که میگوید خبر دارد؟
جهانگیری میگوید: در آینده نه چندان دور این سختیها تمام میشوند! سوال اینجاست که چرا باز هم وعده و از کلیدواژه «آینده» استفاده میکنند؟! و اصلا مگر ایشان نمیگفتند دولت ما که بیایید شرایط خوب پیش میرود و مشکلات را کم کردیم و بازهم کم میکنیم؟ حالا می گوید سختیها تمام میشود و…!
آیا مردم یادشان رفته که معاون اول رئیس جمهور در زمان انتخابات و در مناظرهها با لحنی تند میگفت: ای ملت عزیز ما مشکلات اقتصادی زیادی را حل کردهایم و ثبات را به اقتصاد کشور بازگرداندهایم. مگر یادتان نمیآید که نرخ ارز لحظهای تغییر میکرد و در چند لحظه قیمت کالاها دچار تغییر میشد. مگر فردی میتوانست برای تولید و سرمایهگذاری حتی فکر کند؟ ما موانع سرمایهگذاری را از بین بردهایم و فضایی را به وجود آوردهایم که با بین الملل میشود کار کرد. ماشین اقتصاد کشور را ما راه انداختهایم و سرعتش را زیاد «خواهیم کرد».
معاون اول روحانی که در اردیبهشت ۹۶ به عنوان کاندید پوششی در انتخابات ریاست جمهوری ثبت نام کرده و همه را هیچ میپنداشت و تدبیر و امید را چاره کشور میدانست، مگر یادش نمیآید که در بخشی از صحبتهایش در نقد برنامههای دیگر کاندیدا میگفت: با این کار و برنامه، افزایش تورم را به شیوه صعودی افزایش میدهیم! و بنابراین اقتصاد کشور رو به نابودی میرود! ولی ما در این چهار سال راههای عاقلانه و عالمانهای پیش بینی کردهایم تا به نتیجه برسیم.. حال چرا جوابگوی مردم و حتی جریان اصلاحاتی که حامی آنها در انتخابات بودهاند نیست و صدای آنها را نیز نمیشنوند و در برابر انتقادات به نحوه اداره کشور و وضعیت سرسامآور اقتصادی سکوت کردهاند؟!
آقای جهانگیری! قرار نیست واکنشی به «قیمت لحظهای دلار» نشان دهید؟ آیا شرایط امروز حاصل دست رنج دولت تدبیر و امید نیست!؟
شاید مسئولان، بیانات رهبر انقلاب در دیدار با کارگزاران نظام که در ماه مبارک رمضان سال گذشته برگزار شد را فراموش کردهاند، آنجا که ایشان با بیان اینکه مسئلهٔ اقتصاد کشور یکی از چیزهایی است که خیلی مهم است فرمودند: آقای رئیسجمهور هم در صحبتشان مفصّل پرداختند به مسئلهٔ اقتصاد و کارهایی که باید انجام بگیرد. البتّه ایشان مواردی را ذکر کردند که «باید این کار بشود، باید این کار [دیگر] بشود». مخاطب این بایدها کیست؟ خود ایشان. یعنی [مخاطب] این بایدها غیر از خود آقای دکتر روحانی و تیم کاریشان در دولت دوازدهم، هیچکس دیگر [نیست]؛ یعنی غالب این کارها، حالا بخشی از آنها ممکن است به مجلس یا به قوّهٔ قضائیّه یا به بعضی جاهای دیگر ارتباط پیدا کند، امّا عمدهاش کارهای خود مسئولین دولتی است؛ این بایدها را خود اینها بایستی انجام بدهند؛ اینها واقعیّت است. مسئلهٔ اقتصاد خیلی مهم است.
آقای روحانی که در مناظرههای انتخابات ریاست جمهوری یازدهم گفتن عهد من با شما راستگویی و صداقت است و آمادگی دارم غیر از تحریمهای هستهای سایر تحریمها را به خوبی و با قدرت بردارم و منفعت و عزت را به ایران بازگردانیم… ای کاش در مورد وضعیت اقتصادی که در دولت تحت امر ایشان ایجاد شده و مردمی که این شرایط سختی را تحمل میکنند، پاسخگو بود و به جای تلاش در حوزه سیاست خارجی که باید با غرب مذاکره و امتیاز دهیم تا شاید تحریمی لغو شود یا نه و یا اینکه به عهدشان مانند برجام پایبند نباشند، نگاهی به داخل و گوشهٔ چشمی هم به اقتصاد داشتند. (به گواه همه کلید کارشناسان مشکلات اقتصادی در داخل است).
شمایی که میگفتید کاری میکنم که اصلا مردم به یارانه ۴۵ هزار تومانی نیاز نداشته باشند از وضعیت مردم و دل جامعه خبر دارید؟ بعد از آن وعدهها که عنوان کردید دولت تدبیر و امید مردم را از درآمد سرشار میکند، اکنون دست مردم به سوی دولت دراز است یا دست دولت به سوی مردم؟!
ای کاش آقایان و وزرا، وضعیت امروز را حس کرده و افزایش گرانیها که از سکه و ارز تا میوه و گوشت را در زندگی خود لمس میکردند و فکری به حال این روزهای جامعه و زندگی مردمی که به آنها رای دادهاند و از وضعیت موجود خسته شدهاند را در نظر میگرفتند. کاش باور کنند مسئولان که مسئلهٔ اقتصاد خیلی مهم است.
آقایان دولت و مسئول و صد البته همینطور آقایان «ضامن روحانی» مردم یادشان نمیرود شما چه وعدههایی دادید و برای رای چهها کردید و به خاطر میسپارند کدام را عمل کردید و کدام فقط شعار بود و شعار…
در پایان شاید این بخش از صحبتهای رهبر انقلاب را بتوان به خیلیها گوشزد کرد و یادآوری کرد، آنجا که فرمودند: «من به نامزدهای گوناگون عرض میکنم جوری حرف بزنید که اگر در خرداد سال آینده نوار امروز شما را جلوی خودتان گذاشتند یا پخش کردند، شرمنده نشوید؛ جوری وعده بدهید که اگر چنانچه آن وعده را بعداً به رخ شما کشیدند، مجبور نباشید تقصیر را گردن این و آن بگذارید که نگذاشتند، نشد. کاری را که میتوانید انجام دهید، وعده بدهید.»