سجاد ستوده – سالهاست که گیلانِ سبز اما خسته، به جغرافیای پرکردن رزومههای نداشته آقازادهها، خاصه و خلاصهها تبدیل شده است. مسئولین رنگ و وارنگی که از گوشه و کنار کشور به گیلان میآیند و به یمن همراهی با سیاستهای دولت مستقر به خصوص عرق ریختن در ستاد انتخاباتی رئیس جمهور وقت، سکان هدایت مجموعهای دولتی را در دست میگیرند و به یُمن کرامت و بزرگمنشی گیلانیان، چندصباحی نام مدیر و رئیس را یدک کشیده و گاه، در کشوری دیگر به تکمیل تحصیلات خود میپردازند. (بلژیکیاش را که یادتان هست؟) و بعد گیلان را چون سکوی رشد به سوی پایتخت ترک میکنند.
این قصهی پرغصه سالهای مدیدی است که گیلان را همچنان از رشدوپیشرفت محروم نگه داشته است.
گیلان سالهاست که سکوی پرش سیاستمداران غیربومیای شده که یا خرج پوسترهای تبلیغاتی رئیسجمهور شدن این و آن را پرداختهاند و یا همان پوسترها را خوب تبلیغ کردهاند! و از قراری این سیر باطل همچنان ادامه دارد.
اگر تاکنون نجابت گیلانیان به کار گیلان نیامده، به کار سیاستورزان غیربومی آمده است.
کاش میشد این دور و تَکرار بیحاصل را شکست!