جمعه ۰۲ آذر ۱۴۰۳ , 22 November 2024

تاریخ انتشار : ۲۱ آذر ۹۸
ساعت انتشار : ۱۱:۴۱ ق.ظ
چاپ مطلب

” وارش ” نماد مادر گیلانی است/ مردم مواظب “پهلوان پنبه‌ های سیاسی‌ کار ورشکسته” باشند!

“وارش” نماد زن گیلانی است که با سلحشور از خطه قهرمان پرور گیلان تا آخرین لحظه پای شرافت و اعتقادش می ماند و غیورانه محیطی پر از کینه ، بدبینی و نفرت را با عشق مادرانه به بهشتی واقعی و ماندگار تبدیل میکند

به گزارش ماسال نیوز؛ چند روزی است سریال “وارش” از شبکه ۳ سیما در حال پخش است، این در حالی است که برخی رسانه‌های استان سعی می‌کنند با فضاسازی و تحریک قومیتی و با برداشت‌های”عجولانه” به گونه‌ای به مردم القاء کنند که  این سریال  می‌خواهد به تعصب و غیرت مردم گیلان توهین کند.

این وسط  هم بشنوید از  سیاسی‌کار  ورشکسته‌ای  که با رسانه وابسته به خود سعی کرده از این فیلم نهایت بهره‌برداری را کرده و در این روزها که با عدم کفایت و درایت خود و البته وعده‌های ریزودرشت عملی نشده خود، نفس‌های آخر را  می‌کشد در قامت یک” قهرمان پنبه” هم شده، ظاهر شود تا شاید در  این ره‌آورد حتی به قیمت تحریک و تشویش اذهان عمومی از عواطف مردم سوءاستفاده کند تا شاید چندنفری را با خود همراه کنند.

اما  شرح داستان  سریال وارش؟

قصه مجموعه تلویزیونى وارش از سال ١٣٣٧ در مناطق شمالى ایران شروع می‌شود. پس از ورود یارمحمد و همسرش طوبى به  غازیان آن‌ها به منزل همولایتى خود میرولى  که با گیلان جان ازدواج کرده است می‌روند.

در ادامه این داستان پر فراز و نشیب همسر یارمحمد در اثر زلزله فوت می‌کند و یارمحمد با وارش ازدواج می‌کند. با مرگ یارمحمد روى سخت زندگى، خود را به وارش نشان می‌دهد اما او با شجاعت و درایت مسائل و مشکلات را یکى پس از دیگرى پشت سر می‌گذارد و در کنار فرزند خود جاوید، یوسف فرزند یارمحمد را هم مادرانه  و دلسوزانه بزرگ می‌کند و به عنوان مادرى قهرمان از خطه گیلان نقشى به یادماندنى را به نمایش می‌گذارد.

در کنار وارش دیگر شخصیتهاى مثبت شمالى همچون پیله آقا، گیلان جان، صادق در این رویارویى با سختیها به یارى او می‌آیند و کمک می‌کنند که روى پاى خود بایستد و ضمن اداره زندگى، فرزندانى برومند و شجاع از خود به یادگار بگذارد که یکى از آن‌ها به مقام جانبازى نائل می‌آید.

در کفه دیگر ترازو تراب و نوچه‌های او به عنوان شخصیتهاى منفى وارد داستان شده‌اند که پس از اتفاق بزرگى که براى تراب رخ می‌دهد منفى بودن او کم رنگ می‌شود و در لحظه‌ای که همه‌چیز براى وصال او با وارش مهیا است تصمیمى متفاوت می‌گیرد.

در سوى دیگر داستان با ورود ملنگ از همشهریهاى جنوبی یار محمد به داستان و نمایش رفتارهاى منفى او این نکته براى بیننده روشن می‌شود که در هر قوم و قبیله، و شهر و دیارى آدم‌های مثبت، منفى و خاکسترى در کنار هم زندگى می‌کنند و نگاه متعصبانه به افراد و قومیت‌ها غلط است.

تراب به عنوان نقش منفى سریال که خودش هم شمالى است براى تحریک همشهری‌هایش در حالى به غلط از واژه بى غیرت استفاده می‌کند که سریال پر است از شمالی‌های غیرتمندى همچون پیله آقا، وارش، صادق، گیلان جان، جاوید و ….

در گفتگویی که با دست‌اندرکاران این سریال صورت گرفته: قهرمان اصلی این سریال “وارش” است. زنی سلحشور از خطه قهرمان‌پرور گیلان که تا آخرین لحظه پای شرافت و اعتقادش می‌ماند و غیورانه محیطی پر از کینه، بدبینی و نفرت را با عشق مادرانه به بهشتی واقعی و ماندگار تبدیل می‌کند و در ادامه، اقوام مختلف آنچنان در هم می‌آمیزند و ممزوج می‌شوند که تبدیل به دستی یگانه شده و تمام مهاجران، با ورود به خطه‌ی فرهنگ خیز شمال بالاخص گیلان، در فرهنگ و تمدن آن سرزمین چنان حل می‌شوند که با حفظ هویت ایرانی، رنگی از آن سرزمین را به خود گرفته و فرزندانشان در هویت ملی شمال کشور حل خواهند شد. / ۸دی