ماسال نیوز – ولی نیکوکار – بی شک سرزمین تالش را نمی توان در یک محدوده جغرافیایی دانست، زیرا هرجا که جمعی از تالشها در آن مجتع کرده اند، تالش است. که همواره با عزت و سرافرازی می زیستند و با سایر اقوام پیوند اخوت و مهربانی داشته و دارند، مردمانی که در طول تاریخ و حتی در دوران انقلاب اسلامی و هشت سال دفاع مقدس همواره با صلابت در تمامی صحنه ها حضور داشته و دارند. و هر چه از صفات زیبایی مردمان تالش بگویم باز هم نمی توانم تفسیری جامع داشته باشیم.
اما در حوزه ادبیات و موسیقی باید گفت که قوم تالش دارای موسیقی بکر و دست نخورده تر از مناطق دیگر است. با این حال نمی توان برخی از تاثیرات موسیقی و ادبیات اقوام و مناطق هم جوار را به این منطقه نادیده انگاشت و باید گفت گستره موسیقیایی و منظومه ها و شعر و ادبیات همواره به یکدیگر تعلق داشته و از سابقه و قدمت طولانی برخوردارند.
از طرفی در تمامی امورات زندگی مردم در خوشی و ناخوشی، غم و شادی و در جمع و تنهایی پیوند ناگسستنی دارند و برکسی پوشیده نیست که سابقه و سرایش و پیدایش برخی از ترانه ها و ملودی ها از قدمت تاریخی زیادی برخورد دارند و ترانه سرایان آن گمنامند. ترانه و سروده های که از عمق وجود، حرف دل مردمان سخت کوش بوده آوازها (دستون ها) با ذوق و احساس فرح بخش و در عین حال مغموم و دردناک و برخی ملایم و خوش آیند و برخی درباب عرفان و پند و اندرز، همه اینها از سوی هنرمندان عامه که در میان توده مردم زندگی می کردند و دارای آواز خوش و نوازندگانی چیره دست بوده اند، خلق شده اند که مصداق واژه (فولکلور) امروز در محافل موسیقیایی و ادبی نامبرده می شود.
ادبیات و شعر و موسیقی تالشی دارای منظومه های حماسی –اجتماعی و اخلاقی و عرفانی و همچنین افسانه های شورانگیز که در بعضی از ترانه های قدیم به وضوح دیده می شود. ترانه های زیبای که توسط انسانهای ساده و پاکدل خلق شده که اگر دچار بد سلیقه ای و ذوق هنری شوند با کوچکترین تعغییر و لغزشی فرو می ریزند و چون چشمه ای زلال و گل آلود می شوند. چرا که نغمه های بومی و آوازهای محلی از آن جهت زیبا و دل انگیزند که از تفکر و اندیشه مردمانی با شرف و بی پیرایه برخواسته و بردل می نشیند و هر گونه دست بردن در آن سبب می شود که اصالت و زیبایی آنها از بین برود. با همه این توصیف های زیبا که از موسیقی تالش شده باز سخن اندک است. چرا که در تمام حوزه ها ترانه های زیبای دلنشین دارد. مانند: ترانه های آئینی –ترانه های کار و تلاش (شالیزار)- ترانه های سوگ و غم نامه ها- ترانه های شاد و فرح بخش- ترانه های کودکانه (لالایی ها)- ترانه های عاشقانه و محبت آمیز. که هر کدام آنها بیان گر حالات باورها و رسوم که مشتمعل بر پیام های خاص خود هستند. چرا که ترانه سرایان با درک ضرورتها و به سرایش ترانه ها می پرداختند و گاهی براساس رویدادها و نیازهای سیاسی- اجتماعی و فرهنگی و قومی بوده و از سوی دیگر ترانه ها را می توان ابزاری بسیار مناسب برای انتقال فرهنگ و باورها و سنت ها دانست. البته نباید فراموش کرد که در این میان شعرا، ادیبان و خواننده گان خوش آواز اصلی ترین نقش در خلق و اشاعه و انتقال ترانه ها را داشتن نه تصانیفی عاری از بی وزنی، سبک، مبتذل که متاثر از فرهنگ فرم گرایی بیگانه بوده بلکه متناسب به روح بلند قوم تالش می باشند.
هرچه در توصیف موسیقی و شعر و ادب تالش بپردازیم نمی توانیم حق مطلب را اداء کنیم. آنچه نگارش شد احساسات درونی خود بوده و دلسوزانه عرض می کنم موسیقی تالش فاخر و پرمعناست. بی تعامل شاعران ورزیده که خوشبختانه بسیاراند. آستین ها را بالا زده با تمام وجود تلاش و جوشش کنند تا ما ترانه سرایانی چون؛ شیدا و عارف در منطقه تالش داشته باشیم اگر چنین نشود. بی شک به دامن ابتذال و پوچ گرایی رفته و طولی نخواهد کشید که یک وابستگی شدید به موسیقی ملل دیگر خواهیم شد که در پی آن بی هویتی و ابتذال بر جامعه ما حاکم خواهد شد.
انجمن های ادبی و نشست های تخصصی شعر و موسیقی سالمترین و مطمئن ترین کانون رویش، ارتقا، رشد و تعالی ترانه سرایی می توانند باشند چرا که با خلق ترانه های فاخر ارزشی به معرفی هرچه والاتر فرهنگ و هنر این مرز و بوم بوده که اینک همه ما واقفیم که دشمنانان بی رحمانه فرهنگ و باورها و اعتقادات ما را نشانه گرفته اند که می طلبد مسئولانه و دلسوزانه بدور از تفکرات سیاسی همت مضاعف نمایم.
آسیب های موجود در شعر و موسیقی تالش:
۱- عدم جایگاهی برجسته و قابل لمس درترانه سرایی در ادبیات تالشی
۲- عدم شناخت کافی شاعران از ریتم و فرم در موسیقی
۳- عدم شناخت اهالی موسیقی ازصنایعادبی
۴- گرایش شاعران جوان به سرودن شعر نو و…
۵- عدم انسجام کافی در میان شاعران و رسیدن به یک هدف واحد
۶- نبود ارتباط مستمر و گاها صمیمی میان شاعران و نوسندگان و اهالی موسیقی
۷- عدم توجه و حساسیت اهل قلم به نشر آثار سبک و بی محتوا
۸- توسعه و ترویج و رشد ادبیات نامتعادل و ناموزون و سلیقه ای
پیشنهاد:
۱- تشکیل هسته ای میان شعرا و پژوهشگران و اهالی موسیقی برای خلق آثار فاخر و ماندگار
۲- نگرش شعرا به سنت ها، آداب و رسوم و مطالعه و تحقیق در این راستا
۳- ایجاد انگیزه و روحیه خلاق و نوآوری در میان شاعران برای ترانه سرایی
۴- تشویق شاعران جوان به سرود شعر بومی و محلی و ترانه سرایی
۵- اجماع شعرا برای خلق ترانه های زیبا به لحاظ ریتم محرک، قابل فهم پیرامون مسائل ملموس دنیای کودکانه با نگاه تربیتی و آموزشی
«رابطه شعر و موسیقی»
آنچه مسلم است رابطه موسیقی و کلام از قدیم الایام با یکدیگر مأنوس و مدام باهم بودند. از آن زمانی که آدمی براثر عوامل متعدد به سرودخوانی و مدح وستایش و یا پایکوبی می پرداخت کلام با موسیقی توأم شده، بی شک عوامل بیرونی به نوعی هم نقش داشت. در واقع می توان گفت کلام پیش تر از موسیقی بوده و رواج داشت چرا که کلام متضمن معانی قابل ادراک و هویداست. کلام عامل انتقال اندیشه هاست و چه بسا با صوتی خوش توأم گردد. اثربخشی آن مضاعف می شود کما اینکه وقتی کلام زیبا (شعر) از حنجره ای خوش صدا شنیده شود بیشتر مطلوب شنونده قرار می گیرد. بی دلیل نبود که همیشه در دوران قدیم موسیقی توأم با کلام را یکی از عالی ترین انواع موسیقی می دانستند از آن زمان که کلام (شعر) موزون ابداع شد قواعدی نیز برای برابر ساختن هجاهای شعر با موسیقی متداول گردید. این برابر کردن هجاها یا سیلابهای کلام را با اصوات در قدیم (تقطیع) می گفتند و در عین حال موسیقی به دلیل تاثیر گذاری بر احساس آدمی به عنوان یکی از راههای نفوذ در اندیشه و تفکر آدمی قابل توجه بوده و هست. البته (تقطیع) معروف است که برای اولین بار توسط “نکیسا”یکی از خوانندگان و نوازندگان نامدار عصر خسرو پرویز سامانی معمول گشته است.
پیوند دو عنصر، یعنی شعر و موسیقی موجب می شد که این دو هنر در یک قالب تظاهر و تجلی نمایند و به عنوان تلفیق را پیدا کنند، یعنی به یکدیگر بافته شده یا برابر یکدیگر قرار گرفته و بدان سبب که هنوز هم موضوع تلفیق شعر و موسیقی به صورتهای ترانه و سرود و تصنیف و سایر فرم ها آوازی در کشور ما و در حوزه ادبیات اهمیت فوق العاده دارد.
کلام (اعم از موزون و ناموزون) از ترکیب الفاظ حاصل می شود و لفظ نیز از تجمع حروف بوجود می آید و هجایند از ترکیب حروف مصوت و مصمت تشکیل می شود. و موسیقی نیز از ترکیب اصوات و چگونگی قرار گرفتن صداها(ملودی ها ) در پی یکدیگر و زمانهایی که هر صدا به خود می گیرد حاصل می گردد. آنچه مسلم است اینکه همانطوری که شعر دارای قواعد خاصی از لحاظ جمله بندی است. موسیقی هم دارای قواعد و قانونی منظم نیز می باشد موسیقی با کلام، موسیقی بی کلام که در تلفیق شعر و موسیقی به زیبایی صورت پذیرد. موجب تحریک احساسات آدمی می گردد. تا جایی که وقتی آهنگی نشاط آور می شنویم و به هیجان می آییم کمتر به معنای و مفهوم و انگیزه توجه و یا کمتر متوجه می شویم. و یا برعکس
تلفیق شعر و موسیقی به حالت زیر صورت می پذیرد:
۱- ابداع آهنگ روی یک قطعه شعر آماده و یا سروده شده
۲- سرودن شعر روی یک قطعه موسیقی
۳- ابداع لحن و سخن با هم
در تلفیق شعر موسیقی رعایت بلندی و کوتاهی هجاها، تکیه ها و از طرفی در موسیقی باکلام و توجه به ریتم بسیار حائز اهمیت است. بحث درباره تلفیقشعر و موسیقی بسیار مفصل است اما نکته قابل عرض این است که شاعران و اهالی موسیقی به تلفیق شعر و موسیقی توجه و احاطه کافی داشته باشند. تا ما شاهد خلق و آثار موسیقیایی بسیار ارزشمند و ماندگار باشیم.
«نگاه مختصر به موسیقی تالش»
موسیقی و ادبیات تالش در عین حال اینکه طبیعت گراست با صلابت و پر قدرت است و سالهاست که محققان و پژوهشگران در این عرصه تلاش می کنند تا بتوانند تفسیر و تعریفی جامع و کامل و مجموعه ای ارزشمند برای نسل آینده به ارث باقی بگذارند.
موسیقی تالش از جمیع جهات، نوعی از موسیقی است که ارتباط بسیار غمگین و ناگسستنی با آداب و رسوم، باورها، غم و شادی و غیره دارد و هر کدام از قطعات حکایت های تلخ و شیرین و سرگذشتی خاص نسبت به سایر موسیقی ها دارد. کما اینکه موسیقی تالش به جهت افت خیرهای سیاسی و اقتصادی، آمد و رفت ها ی اقوام مختلف به جهت امورات معیشتی و ادغام گویش ها و ورود سازها در طول تاریخ و از طرفی رغبت نشان دادن برخی از نوازندگان و خواننده گان و علاقه آنان برای فراگیری قطعات و همچنین ورود و حضور بی دردسر ملودی ها به مراسمات و آئین ها از جمله عروسی ها که می توان یکی از بنیادی ترین و اصلی ترین مراسم قوم تالش دانست و تا جای این سازها و ملودی ها بیش گرفته اند که خود را بخشی از ادبیات و موسیقی تالش دانسته و جای خوش کرده اند و خود را جزوه اصلی ترین بخشی موسیقی تالش می دانند ما امروزه نمونه های بسیار مشاهده می کنیم که بجای اجرای ترانه ها که مختص مراسم عروسی است و دارای مضامین ارزشمند و فاخر بوده مبتذل ترین ملودی ها و ترانه ها در عروسی ها با سازهای کاملا غربی که هیچ گونه سنخیتی با فرهنگ وآداب و رسوم ما ندارند اجرا می شوند. در حالی که موسیقی تالش از نظر فرم و ساختار مستقل از موسیقی گیلان است و پایه و اساس و ساختار موسیقی تالش بر مبنای آوازهایی است که در واقع مقام ها و ریز مقام های موسیقی منطقه را تشکیل می دهند که این آوازها به “دستون” معروف اند و از نظر مایگی بیشتر در شور و آواز ابوعطا و دشتی قرار گرفته و گاهی هم می توان گفت که موسیقی مذهبی و آئینی را در مایه افشاری یا در دستگاه سه گاه هم اجرا می گردد.
این قابلیت در ساختار موسیقیایی تالش وجود دارد که در دیگر دستگاهها و آواز اصیل ایرانی تنطیم و ارائه گردد و از لحاظ نوع اجرا این قابل ارائه است که نوازنده گان با مهارت خود بداهه نوازی کنند و یا مرکب نوازی و کلیه اجراها در دستونها از فراز به فرود است و بر محور دستون ها که مجموعه ای از هوا ها، پرده، نغمات و ریز مقامات سازی و آوازی بوده و مشتمعل بر منظومه های موسیقیایی، ترانه ها، لالایی ها است. موسیقی تالش را در یک نگاه کلی می توان به سه دسته تقسیم کرد:
۱- دستون های آوازی ۲- دستون های سازی ۳- هواها، پرده ها و ریز مقام ها، که هر کدام منظومه های موسیقیایی را تشکیل می دهند که خود تفسیری مفصل دارد و در این مقاله مجال پرداختن به آن نیست. موسیقی تالش از لحاظ تعلیم و آموزش به گونه ای ارثی و یا شفاهی به صورت سینه به سینه هرچند برخی موارد غیر منظم بوده که در این میان هر نوازنده بنا به علاقه و سلیقه خود به مدد مهارت و احساسات درونی خود به فراگیری پرداخته و آنرا اجرا می کرد. نکته قابل تاسف، عدم وجود امکانات صوتی در ایام قدیم بوده چه بسا قطعاتی بسیار ارزشمند که در سینه نوازندگاه وخوانندگان بوده که اگر امکانات ثبت و ضبط بود هرگز با آنها به زیر هزاران خروار خاک مدفون نمی شود و امروز گنجینه ای ارزشمند برای ما به ارث می ماند.
انتهای پیام/