پنج شنبه ۰۱ آذر ۱۴۰۳ , 21 November 2024

تاریخ انتشار : ۲۸ دی ۹۸
ساعت انتشار : ۷:۰۷ ب.ظ
چاپ مطلب

مستند خالکایی؛ روایتی از دخالت‌های انسانی عجیب + دانلود

مستند خالکایی در باره بزرگترین و اصلی ترین رودخانه‌ی شهرستان ماسال منتشر شد.

به گزارش ماسال نیوز؛ مستند خالکایی در باره بزرگترین و اصلی ترین رودخانه‌ی شهرستان ماسال منتشر شد.

 

این مستند به کوشش رسانه های خبری ماسال نیوز، ماسال سیتی، اتاق خبر ماسال، راه تالش و هفته نامه ی راه ۵۷ آماده شده است.


3 ديدگاه

  1. لیثی حبیبی - م. تلنگر گفت:

    خسته مباشید. فیلم جالبی بود؛ ما را به رباره کنار، لات و رباره کُول بردید.
    ریختن آشغال از سوی مرد به رود و کناره ی رود، دو عامل اصلی دارد. ۱ – نبودن سیستم خوب جمع آوری زباله. ۲ – فرهنگ سازی کافی انجام نگرفته. به عبارتی دیگر، نتیجه فرهنگ سازی این است:

    بدانید همه، اهلِ ماسال و رشت
    دِگر نه ارومیه خشکد، نه دشت
    نه جنگل چو ویرانه گردد غمین
    نه آشغال بریزند به روی زمین

    در آن منطقه که عرض رودخانه زیاد شده، از قدیم هم همان مشکل وجود داشت؛ به همین خاطر مردم ماسال، زمین های آن نواحی را «لع سَر» یا «لعَ سَر» = بالای ریزش، می نامیدند. یعنی جایی که کناره رود بلند است، و خاک سست، پس ریزش دارد؛ لع کَرع. روستای «لوحه سرا»(نامی من در آوردی)، یادگار همان لعَ سَر(لَسَر) است. هنوز مردم ماسال به آن روستا، لَسَر، می گویند.

    طبیعی است که باید پای ریزشگاه ها دیوار هایی ویژه ساخته شود و رودخانه مسیر یابد. این دیوار ها بستگی به جای آن به شکل سنگ چین با پاکار عمیق و استوار، ساخته می شود؛ نه آن پاکاری که برای پل رودخانه ی لِرِ دهستان تاسکو، و پل روستای میر محله ی ماسال گذاشته شده. و در جاهایی که دیوار سنگ چین عمودی در برابر سیل مقاومت ندارد، از ایجاد سنگزار با کشیدن تور فلزی قوی بر رویش، سود می جویند، و شیب را از بالا به پایین کاهش می دهند تا برسد به لب رود(در اروپا اغلب از این شیوه استفاده می کنند، از جمله در جاده سازی ها در جا های بلند)؛ و … برای چنین کاری شن های انبار شده و اضافی را می توان فروخت و پول آن را خرج دیواره نمود.
    و نکته ای در باب «خالکایی»، این نام هیچ اصالتی در ماسال ندارد؛ رود ماسال نامش «پیلَّ ربار» = «پیلَّه ربار» است. چرا پیلَّه ربار یا پیلَّه روار؟ زیرا خاله یا شاخه، های مختلفی دارد که شاخه ی اصلی آن پیلّ = بزرگ، نامیده شده. همین نام تالشی در استان اردبیل «پیلَّه رود» است.
    اگر دوستانی که آگاهی دارند، لطف کنند و در باب «خالکایی» توضیح دهند، ممنون می شوم.
    این نام به احتمال قوی به وسیله ی غیر ماسالی ها ایجاد شده. مثلن کسانی از فردی ماسالی پرسیده اند این رود از کجا می آید، و او جواب داده «خالَه کُو آ» = از خاله، یعنی شاخه ی کوه، می آید. و بعد مثل هزاران نام غلط ثبت شده در ایران زمین، نام من در آوردی خالکایی زاده شده. آن مثال من یک حدس منطقی ست در جهان تحقیق برای راهنمایی، نه اینکه حتمن آنطور بوده. ولی شکی نیست که نام کهن رود اصلی ماسال «پیلَّه ربار» = بزرگ رود، است.
    به هر دلیلی، ما حق نداریم اسامی ناگهانی پیدا شده را جای اسامی کهن بگذاریم. زیرا آن اسامی کهن تاریخ خود دارند و نام های جدید، الکی ایجاد شده اند. مثل لوحه سرا، سلیم آباد، و … نام های اصلی، واژه های تالشی کهنی می باشند که تاریخ منطقه را با خود دارند، و گاه فقط یکبار بکار برده شده اند، مثل «خَشه خُونی» = کبود رود. که سیا = سیاه، را نیز برایش بکار می برند. چنانکه در کنار خشه خونی، روستای ییلاقی یک خانواری «سیا بیلی» = آبگاهِ سیاه، وجود دارد.
    بیل، یعنی جای کودی رود، آبگاه، مثل بیل در کهن واژه های بیلی، برزَه بیل، اردبیل، شوره بیل، بیلگان، اردبیلَه(واقع در شهرستان لِریک)، بیلَه(چاله ی آب = بیل کوچک)
    کوتاه:
    تالشَه خردَنِن، امی بُوزُونَه:
    تالشی چرا چِه خاسَه زُومُونَه
    دَمَردَه ام چرا، تع نی دَمِری
    بُوزُون کع ام ترا خط و نُوشُونَه

  2. لیثی حبیبی - م. تلنگر گفت:

    «برای چنین کاری شن های انبار شده و اضافی را می توان فروخت و پول آن را خرج دیواره نمود.»

    برای اینکه از آن فراز من سوء استفاده نشود، لازم است این توضیح را نیز اضافه نمایم که رود ماسال(پیلَّه ربار = پیله رود = بزرگ رود) سرمایه ای ملی است. گرچه به قول یکی از دوستان به بزرگی کارون نیست، ولی همان نقش کارون را در جلگه ی خود دارد. در این باب فراوان می توان نوشت، که سخنی دیگر است، بمانَد. این سرمایه ی ملی را به هیچ رو نباید به دست افراد و یا شرکت های خصوصی سپرد. دادن امتیاز برای برداشت شن و ماسه، خیانت است به میهن. برای اثبات این جمله ی آخر فراوان می توان گواه آورد که به آوردن گواه احتیاجی نیست؛ زیرا بخش بزرگی از مشکلات اقتصادی ایران عزیز ما، نه بخاطر فشار خارجی، بلکه بخاطر سودجویی ریاکارانه ایجاد شده. به عبارتی دیگر اگر به اقتصاد ملی میهن خیانت نمی شد؛ و همه به سود های قانونی خود راضی می شدند، بی هیچ تردیدی وضع اقتصادی کشور امروز این نبود.
    سوال: آیا همه ی ناکامی ها بخاطر خیانت است؟
    جواب: طبیعی ست که بخشی از اشتباهات صادقانه است؛ ولی سودجویی های غیر قانونی که خرابکاری نیز هست، برای میهن ما براستی کمر شکن بوده. همان خرابکاران بار ها باعث شدند که کارگران نیمه گرسنه و گرسنه اعتصاب کنند و یا به خیابان ها بریزند.

    رود ماسال( پیلَّه ربار) به شدت ضربه پذیر شده؛ دلایل روشن است، بمانَد. پس هیچ تردیدی نیست، که منظور من از برداشت شن از سوی ارکان های رسمی شهری است، مثل شهرداری و … و اگر قرار است برداشت در جایی صورت گیرد، حتمنِ حتمن باید با تشخیص متخصصین بی طرف میهن دوست و طبیعت دوست که حتی ریالی از آن برداشت سود نمی برند، صورت گیرد. این برداشت به دو صورت انجام می پذیرد. ۱ – برای حاشیه سازی و بتون ریزی و … در کناره های رودخانه. ۲ – به فروش رساندن شن و ماسه و داشتن بودجه ی کافی برای استحکام کناره های رود.
    در ضمن می توان با ایجاد دیوار جدید سنگ چین، بتونی، یا ایجاد سنگزار با روکش فلزی قوی و …(با تشخیص متخصصین کار آزموده) عرض رود را خیلی کمتر ساخت. وگرنه در سال های آینده همچنان زمین های اطراف رود به عرض رود می پیوندند. به عبارتی دیگر، برداشت شن و راست کردن مسیر رود تا سیلاب بعدی دوام دارد.
    وظیفه ی من نوشتن بود؛ باقی را خود دانید.
    پیروز باشید

  3. لیثی حبیبی - م. تلنگر گفت:

    دیروز در باب برداشت شن منگفتی نوشتم که منتشر نشد. اینک به شکل دیگری می نویسم.

    «برای چنین کاری شن های انبار شده و اضافی را می توان فروخت و پول آن را خرج دیواره نمود.»(از منگفت قلبی)

    برای اینکه از آن فراز من سوء استفاده نشود، لازم است این توضیح را نیز اضافه نمایم که رود ماسال سرمایه ای ست ملی. گرچه به قول یکی از دوستان به بزرگی کارون نیست، ولی همان نقش کارون را در جلگه ی خود دارد. در این باب فراوان می توان نوشت، که سخنی دیگر است، بمانَد. این سرمایه ی ملی را به هیچ رو نباید به دست افراد و یا شرکت های خصوصی سپرد. اگر قرار است از شن و ماسه ی انباشته شده برای نو سازی دیواره های رود، برداشت شود، باید به وسیله ی ارگان های شهری مثل شهرداری و … انجام گیرد. و آن نیز باید با تشخیص متخصصین بی طرف طبیعت دوست که ریالی از آن برداشت، سود نمی برند، باشد. در غیر این صورت تجربه ثابت کرده که پشیمانی ببار می آورد.