یکشنبه ۱۶ دی ۱۴۰۳ , 05 January 2025

تاریخ انتشار : ۱۶ خرداد ۹۹
ساعت انتشار : ۱۱:۵۳ ق.ظ
چاپ مطلب

#گفت_و_شنود برره‌ای

گفت: معاون #حاکم_برره هنوز در این شهر مقیم نیست و در بلد مرکزی ولایت سکونت دارد و هر روز از آنجا به سمت برره حرکت می‌کند و در این مسیر حاکم #نیم_برره نیز او را همراهی می‌کند. 

گفت: معاون #حاکم_برره هنوز در این شهر مقیم نیست و در بلد مرکزی ولایت سکونت دارد و هر روز از آنجا به سمت برره حرکت می‌کند و در این مسیر حاکم #نیم_برره نیز او را همراهی می‌کند.
 گفتم: عجب! او خودش در زمان اندک کارگزاری‌اش در حکومت برره، حکم کرده بود که همه کارگزاران باید در برره اقامت داشته باشند!
 گفت: راستی! جناب معاون برره هر روز آن مسیر را با درشکه حکومتی رفت و آمد می کند اما به دلیل خساست حاضر نیست به خر حکومتی که درشکه را می‌کشد علوفه یا حتی یونجه بدهد!
گفتم: خُب! خر مگر بدون علوفه و یونجه راه می‌رود؟!
 گفت: چند بار خره بیچاره و گرسنه در حوالی برره بر زمین نشسته و دیگر نای حرکت نداشته و جناب معاون مجبور شده با درشکه‌های گذری بیاید و یک درشکه دولتی هم برای خر علوفه و یونجه برده است تا تلف نشده و به خزانه دارالحکومه خسارت بیشتری وارد نشود.
 گفتم: جناب معاون حاکم برره چه کارها که نمی‌کند!
 گفت: این جناب برای خوراک خر بیچاره صرفه جویی می‌کرد ولی خودش بارها جوج با شیشلیک از اعتبارات خزانه دارالحکومه به رگ می‌زد تا جایی که بدهکاری حکومت برره از این ناحیه ۱۰ میلیون قران شده بود و صدای حاکم برره را هم درآورد و به او گفته بود چرا همه چیز را برای خودت می‌خواهی؟!
گفتم: داستان این جناب پرحرف ماجرای اون یاروست که رفته بود خواستگاری از عروس خانم پرسید؛ برای شما چه مسئله‌ای اهمیت دارد. گفت؛ تفاهم. پرسید؛ غیر از تفاهم چی؟ گفت؛ تفاهم و یک خانه بزرگ! پرسید؛ دیگه چی؟ گفت؛ تفاهم و یک خانه بزرگ و یک ماشین لوکس! پرسید؛ دیگه؟ گفت؛ تفاهم و خانه بزرگ و ماشین لوکس و حساب بانکی پُر از پول! پرسید؛ دیگه؟ گفت؛ چون نمی‌خوام زیاد به زحمت بیفتید، تخفیف می‌دهم، تفاهم اگر نبود، عیبی نداره!
#یونجه #علوفه #بنزین
#گاز #برره

يک ديدگاه

  1. لیثی حبیبی - م. تلنگر گفت:

    در ضمن گفت و شنود، بر عکس گفت و گو،ی بیهوده دراز شده، اصطلاحی درست است. گفتگوی کوتاه را گفت و گو نوشتن کاری ست بیهوده که “کسی” از خود در آورده و بعد مانند ویروسی پراکنده شده.